چین پشت ایران را خالی کرده است

آرمان ملی- احسان انصاری: اتاق بازرگانی ایران به تازگی گزارشی منتشر کرده و در آن به پیامدهای اقتصادی قرارداد چین با کشورهای عربی پرداخته است. در این گزارش به مهم‌ترین چالش‌های این قرارداد برای اقتصاد ایران اشاره شده است. به همین دلیل امروز افکار عمومی جامعه با این سوالات مواجه هستند که هدف چین از سرمایه‌گذاری در کشورهای عربی چیست؟ آیا چین به دلیل تحریم‌ها و وضعیت داخلی ایران از بازار ایران ناامید شده است؟ قرارداد چین و عربستان و کشورهای عربی چه پیامدهای اقتصادی برای ایران خواهد داشت؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر بهمن آرمان، اقتصاددان گفت‌وگو کرده است. آرمان معتقد است: « آنچه در رسانه‌های گروهی در ایران درباره قرارداد چین و عربستان انعکاس پیدا کرد با اغراق و بزرگ نمایی همراه بود. براساس اخباری که در این زمینه منتشر شده است قرارداد بین عربستان و چین در حدود29 میلیارد دلار است و از سوی دیگر چین قراردادی60 میلیاردی برای خرید گاز مایع از قطر امضا کرده است. هنوز مشخص نیست مدت زمان این قرارداد چه مدت است و طرفین چه تعهداتی به هم داده‌اند. این در حالی است که شرکت‌های آمریکایی گاز مایع قطر را پیش خرید کرده‌اند. در نتیجه این احتمال وجود دارد که مدت این قرارداد20 ساله باشد و در چنین شرایطی رقم این قرارداد زیاد بالا و قابل توجه نیست. رقم قرارداد چین و عربستان نیز29 میلیارد دلار است که برای عربستان رقم زیادی نیست. شاید این رقم برای ایران در شرایط کنونی قابل توجه باشد، اما برای کشوری مانند عربستان رقم بالایی به شمار نمی‌رود.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.   مهم‌ترین اهداف چین از قرارداد با کشورهای عربی چیست؟ چین چه اهدافی را در منطقه خاورمیانه دنبال می‌کند؟
چین نیز مانند هر کشور دیگری به دنبال منافع ملی و اهدافی است که بتواند نیازهای این کشور را تأمین کند. تاکنون نیز بیشتر روابط اقتصادی این کشور با آمریکا بوده و در مرحله بعد اتحادیه اروپا قرار داشته است. با این وجود در شرایط کنونی به دلایل مختلف روابط بین چین و کشورهای غربی تیره شده است. این در حالی است که این کشور نیاز به انرژی دارد و براساس برآوردهای صورت گرفته در حدود60 درصد منابع نفت و گاز جهان در این منطقه قرار دارد و به همین دلیل منطقه خاورمیانه از نظر منابع انرژی یک منطقه مهم و استراتژیک به شمار می‌رود. در شرایط کنونی نشانه‌هایی نیز وجود ندارد که انرژی‌های تجدیدپذیر بتوانند جایگزین نفت شوند. ضمن اینکه آمریکایی‌ها از نفت نه به عنوان یک ابزار صرف اقتصادی، بلکه به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می‌کنند. این موضوع می‌توان تأمین انرژی را برای چین دشوار کند. عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز هم از نظر صادرات نفت و گاز در شرایط خوبی قرار دارند و هم اینکه بازار خوبی برای کشور چین به شمار می‌روند. به همین دلیل من معتقدم آنچه در رسانه‌های گروهی در ایران درباره قرارداد چین و عربستان انعکاس پیدا کرد با اغراق و بزرگ نمایی همراه بود. براساس اخباری که در این زمینه منتشر شده است قرارداد بین عربستان و چین در حدود29 میلیارد دلار است و از سوی دیگر چین قراردادی60 میلیاردی برای خرید گاز مایع از قطر امضا کرده است. هنوز مشخص نیست مدت زمان این قرارداد چه مدت است و طرفین چه تعهداتی به هم داده‌اند. این در حالی است که شرکت‌های آمریکایی گاز مایع قطر را پیش خرید کرده‌اند. در نتیجه این احتمال وجود دارد که مدت این قرارداد20 ساله باشد و در چنین شرایطی رقم این قرارداد زیاد بالا و قابل توجه نیست. رقم قرارداد چین و عربستان نیز29 میلیارد دلار است که برای عربستان رقم زیادی نیست. شاید این رقم برای ایران در شرایط کنونی قابل توجه باشد اما برای کشوری مانند عربستان رقم بالایی به شمار نمی‌رود. برای عربستان که پروژه‌های بزرگی مانند «شهر نئوم» را با500 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری آغاز کرده و در زمینه گاز نیز به دلیل کمبودهایی که در این زمینه دارد100 میلیارد دلار هزینه کرده است رقمی مانند29 میلیارد دلار زیاد قابل توجه نیست. این در حالی است که هنوز مشخص نشده این قرارداد مربوط به چه پروژه‌هایی است. من فکر می‌کنم این موضوع بیشتر در حد تفاهم‌نامه باشد تا قراردادهای واقعی. در سفر آقای روحانی به ایتالیا و فرانسه نیز تفاهم‌هایی برای خرید هواپیما و اجرای پروژه‌های صنعتی در ایران صورت گرفت. با این وجود در عمل اقدام خاصی صورت نگرفت. به همین دلیل به نظر می‌رسد رسانه‌های گروهی در ایران تا حدودی در این زمینه اغراق کرده‌اند. 
  رسانه‌های ایران به دلیل اینکه چین به عنوان متحد استراتژیک ایران بیانیه‌ای ضد ایرانی را امضا کرده نسبت به موضوع حساس شده‌اند. اگر قرارداد چین و کشورهای عربی در حد تفاهم‌نامه بوده و برای این کشورها رقم قابل توجهی به‌شمار نمی‌رود، چرا چین با کشورهای عربی در صدور بیانیه علیه ایران مشارکت داشته است؟ هدف چین از این اتفاق چه بوده است؟
موضوع مهمی که در این مساله وجود دارد این است که چین در یک سفر کاری و اقتصادی به مسائلی ورود کرده است که دخالت در امور کشور دیگری به شمار می‌رود. چین در این بیانیه از این موضوع حمایت کرده که ایران جزایر سه‌گانه را که متعلق به خاک خود بوده را به امارات متحده عربی بدهد. این یک دخالت آشکار در امور داخلی ایران به شمار می‌رود و موضوعی است که ارتباطی به چین ندارد. وزارت امور خارجه باید به این موضوع واکنش مناسبی می‌داد و عنوان می‌کرد اگر شما از جدا شدن جزایر سه‌گانه از ایران حمایت می‌کنید ما نیز تایوان را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت می‌شناسیم. این در حالی است که تایوان به عنوان یک کشور مستقل عضو سازمان ملل متحد است و دارای ساختار سیاسی است. شاید در گذشته این کشور جزئی از خاک چین به شمار می‌رفته، اما در شرایط کنونی یک کشور مستقل به شمار می‌رود. این وضعیت مانند این است که ایران عنوان کند جمهوری آذربایجان زمانی عضو ایران بوده و امروز نیز باید جزئی از خاک ایران باشد. این در حالی است که معادلات جهانی تغییر کرده و امروز باید برخی از واقعیت‌های سیاسی و دیپلماتیک را پذیرفت. امروز جمهوری آذربایجان یک کشور مستقل است و ما نیز به عنوان یک کشور مستقل با این کشور ارتباط داریم. جزایر سه گانه همواره برای ایران دارای حساسیت بوده است. مرحوم هاشمی زمانی که در قید حیات بودند یک بار عنوان کردند: «اگر کسی می‌خواهد به این جزایر دسترسی پیدا کند باید از دریایی از خود بگذرد.» سردار باقری رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح نیز به تازگی واکنشی در این زمینه داشتند که مورد تقدیر مردم قرار گرفت. چین همواره به دنبال منافع خود بوده است. به تازگی نیز یک هیات70 نفره را به ایران فرستاده که براساس دلایلی نامشخص هیچ‌گونه قراردادی در این سفر بین ایران و چین امضا نشد. آقا صفری که معاون اقتصادی وزارت امور خارجه است نیز در تشریح جزئیات این سفر در تلویزیون اشاره‌ای به دلایل این سفر نکردند. این در حالی است که کریدور شمال-  جنوب که قسمت‌هایی از آن هنوز به صورت آزادراه ساخته نشده و یا راه‌آهن تندروی تهران-  مشهد یا افزایش ظرفیت کارخانه آلومینیوم در منطقه ویژه پارسیان از جمله پروژه‌هایی است که در این سفر می‌توانست مورد بحث و تبادل نظر قرار بگیرد. در شرایط کنونی ایران در وضعیت تحریم قرار دارد که به نظر می‌رسد برخی کشورها از این وضعیت سوءاستفاده می‌کنند. 


  آیا چین نیز جز همین کشورهاست؟
بله، چین نیز از جمله همین کشورهاست. البته چین به تنهایی نیست. عراق نیز همین وضعیت را دارد. در شرایط کنونی عراقی‌ها تمایلی به احیای بندر بصره ندارند. احیای بندر بصره به اروندرود متصل است. این در حالی است که کشتی‌هایی که در زمان جنگ در این منطقه غرق شده‌اند هنوز در سر جای خود قرار دارند و در دهانه فاو عراقی‌ها یک بندر بزرگ ساخته‌اند. به‌رغم اینکه در سفر نخست وزیر عراق به ایران مقامات ایران عنوان کردند که شرایط پروژه شلمچه به بصره فراهم شود که پاسخ مناسبی از سوی نخست وزیر عراق به این موضوع داده نشد. من فکر می‌کنم یکی از دلایلی اینکه در سفر هیات 70 نفره چینی‌ها به ایران این است که چین از شرایط داخلی ایران آگاه است و به همین دلیل قیمت‌هایی را برای همکاری با ایران پیشنهاد می‌کنند که هیچ مسئول دولتی در ایران زیر بار این قیمت‌ها نمی‌رود و آن را نمی‌پذیرد. در دولت آقای هاشمی پروژه پالایشگاه خلیج فارس آغاز شد که قرار بود در آینده ظرفیت آن دوبرابر شود. با روی کار آمدن دولت آقای خاتمی این کار عملی نشد. ایران برای این پالایشگاه2/1 میلیارد دلار پرداخت کرد. این در حالی است که چینی‌ها برای بازسازی پالایشگاه آبادان و نه افزایش ظرفیت آن قراردادی را با ایران امضا کردند که مبلغ آن4/2میلیارد دلار است. این در حالی است که تعهدات خود را در این زمینه به بهانه کرونا ترک کردند و مشخص نیست که بازسازی پالایشگاه آبادان چه زمانی به پایان خواهد رسید. روسیه نیز همین رویکرد را در مقابل ایران در پیش گرفته است. روسیه برای راه‌آهن رشت به آستارا عنوان کرده که عرض این راه‌آهن را همانند راه‌آهن‌های این کشور می‌سازد. طبیعی است که چنین مسأله‌ای برای ایران قابل پذیرش نیست. روسیه در دوران جنگ سرد عرض راه‌آهن خود را افزایش داد تا کشورهای دیگر نتوانند از طریق راه‌آهن به این کشور نفوذ کنند. به همین دلیل راه‌آهن این کشور برای کشورهای دیگر قابل استفاده نیست. به همین دلیل در شرایطی که ایران با تحریم‌های بین‌المللی مواجه است کمتر کشوری حاضر می‌شود با ایران قراردادهایی ببندد که نیاز داشته باشد وارد تبادلات ارزی شود. 
  این وضعیت و قرارداد چین با کشورهای متخاصم ایران در منطقه چه پیامدهای اقتصادی برای ایران خواهد داشت؟
هنوز به صورت دقیق مشخص نشده که قرارداد چین با کشورهای عربی شامل چه مواردی می‌شود. من معتقدم گرایش چین به سمت عربستان و یا کشورهای حاشیه خلیج فارس یک امر طبیعی است. چین نیز به دنبال پیدا کردن بازارهای جدید است و این رویکرد را تنها در خاورمیانه دنبال نمی‌کند، بلکه در آفریقا و آمریکای لاتین نیز همین رویکرد را دنبال می‌کند. دلیل این موضوع این است که چین نیازمند منابع انرژی و معدنی است. این کشور برای پروژه‌های صنعتی خود به مواد اولیه‌ای نیاز دارد که همه آنها در چین وجود ندارد. شاید چین از نظر استراتژیک پشت ایران را خالی کرده باشد که هنوز به صورت دقیق نمی‌توان در این زمینه اظهار نظر کرد. با این وجود اینکه این کشور روابط خود را با کشورهای خاورمیانه افزایش بدهد یک امر طبیعی است و حق طبیعی هر کشوری است که منافع ملی خودش را دنبال کند. نکته دیگر اینکه وابستگی کشورهایی مانند عربستان به تکنولوژی آمریکا به اندازه‌ای است که قرارداد29 میلیاردی با چین تأثیری بر روند این کشور ندارد. این در حالی است که عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس از نظر وضعیت ترانزیت کالا، تنوع مواد معدنی، نفت و داشتن بزرگ‌ترین منابع گاز طبیعی جهان مانند ایران نیستند و ایران به مراتب در وضعیت بهتری نسبت این گونه کشورها قرار دارد.