براندازان به جاده خرافه و جهل مرکب زدند!

اگر یک نشانه آشکار مطالبه کنیم که نشان دهد براندازان و شهرت‌مدار‌ها (سلبریتی) به آخرخط رسیدند، بهتر از این نشانه نمی‌توان آورد که این عده بعد از امتحان‌کردن همه رذیلت‌های زبانی و فکری، اکنون و در این نقطه به خرافات و جهل‌مرکب دست انداخته‌اند!
از میان هزاران نمونه که در فضای مجازی فقط در همین چند روزه پراکنده‌اند، مشهورترین‌شان که از مبغوض‌ترین‌شان هم به حساب می‌آید، حمید فرخ‌نژاد است که گفته «سال ۱۹۷۸ آرژانتین قهرمان جهان شد. یک ماه بعدش در ایران انقلاب شد»! این حرف خیلی مهم است، زیرا اگر بگوییم او فردی روان‌پریش و وطن‌فروش و یک ناانسان است که قبلاً هم گفته «۸۰ میلیون ایرانی فدای پسرم» و نباید روی حرف‌های او حساب کرد، در آن صورت باید جواب بدهیم که چرا یک هفته است بی‌بی‌سی و اینترنشنال و دیگران، اظهارات او را مانند منویات یک فیلسوف به‌خورد خلق می‌دهند؟! و اگر بگوییم نه او یک مبارز روشنفکر و یک هنرمند واقعی است، آن وقت این خرافه‌بازی‌ها که دیگر حتی در میان جادوگران هندی و قبایل بدوی آمازون هم قفل است، چگونه نقش‌بند صفحات او در فضای مجازی شده است؟! ولی ماجرا وقتی داغ می‌شود که ببینیم همین شبکه‌های فارسی‌زبان با آب‌وتاب زیادی، خرافه او را به‌عنوان یک «مقایسه‌تاریخی» از جانب یک مغز روشن بازنشر دادند! این فرورفتن در گرداب خرافه، از طرف کسانی است که عمری است زیست دینی ایرانیان را آمیخته با خرافات و سنت‌پرستی معرفی می‌کنند! دینی که غیر از مبدأ و منشأ الهی آن، محصول ۱۴۰۰ سال مباحثه بزرگ‌ترین مغز‌های فلسفی و الهیاتی مشرق‌زمین و کسانی مثل ابوعلی‌سینا، سهروردی و ملاصدراست.
حالا اکتور‌های سینما که حجم مطالعات‌شان چیزی درحدود خواندن آگهی‌های تبلیغاتی اپیلاسیون و تزریق ژل و زندگینامه بازیگران امریکایی است، با همین خرافه‌ها خط‌ونشان برای براندازی انقلابی می‌کشند که برپایه یک نظام فلسفی عمیق بنا شده است.
البته طراحان مخفی این آشوب از همان ابتدا قراری با خود برای ملزم‌بودن به دلیل‌آوری منطقی نداشتند،، چون مخاطب خود را عامه مردم که به یک عقل‌جمعی پایبند و ملزمند، نمی‌دانستند بلکه دنبال تأثیرگذاری بر قشری بودند که با دیدن یک ویدئو به خیابان می‌آیند و هرکسی را که سر راه می‌رسد، چاقو می‌زنند! و امید داشتند آشوب این عده، احساسات کلی و جمعی را جریحه‌دار و تحریک کند و آشوب از آن افراد معدود به یک رقم پرشمار برسد.


در میان طراحان آشوب البته یک تفاوت درباره درکی که از براندازی و سقوط نظام داشتند، دیده می‌شود. طراحان اصلی اصولاً دنبال براندازی نبودند، زیرا آن را ممکن نمی‌دانستند. برخی‌ها نیز از داخل به آن‌ها گفتند که براندازی «نه ممکن است و نه مطلوب»! اما دسته دوم طراحان که یک رده پایین‌تر از طراحان اصلی و به‌نوعی مأموران آنان به حساب می‌آمدند، واقعاً به براندازی به چشم یک امکان‌بالقوه می‌نگریستند و البته آن را بالفعل جا‌می‌زدند، یعنی در فضای مجازی، شرایط به‌گونه‌ای بود که گویا کار تمام است و الان وقت تقسیم غنائم است! حتی گاهی اگر یکی از ایشان حرف از مثلاً فلان اقدام در ایام عید نوروز یا جشنواره فجر در بهمن‌ماه یا حتی همین شب یلدا که بسیار نزدیک است، می‌زد، با اعتراض بقیه مواجه می‌شد که گاف دادی! چون ثابت کردی که جمهوری اسلامی تا عید یا بهمن یا یلدا هنوز مستقر است!
صف‌آرایی کسانی که در روز‌های اخیر با کنار هم‌قراردادن برخی اعداد و ارقام مربوط به روز‌های خاص و با استعانت از فلان هشت‌پا و بهمان شترمرغ پیشگو روز‌های آخر نظام را اندازه‌گیری می‌کنند، مقابل انقلابی که فقط در شورای انقلاب خود شماری از پرآوازه‌ترین فیلسوفان و الهی‌اندیشان دویست سال اخیر را داشت، تنها نشانه ابتذال این دارودسته و به خط‌آخر رسیده آنان نیست. نشانه دیگر به پایان رسیدن صندوقچه تحلیلگران سیاسی آنان است. فقط در یک مورد اینترنشنال کسی را به‌عنوان «بازیگر» به صف تحلیلگران سیاسی وارد کرده است که در سال‌های اخیر، بار‌ها در اکانتش، خود را یک «فاحشه واقعی» معرفی و به این نام و عنوان افتخار می‌کرد!
اکنون عرصه برای براندازان تنگ‌تر هم شده است تا آنجا که برخی خبر‌ها حکایت از معامله پشت‌صحنه حامیان اپوزیسیون با ایران برای مبادله آنان دارد. البته باید بدانند که ایران احتمالاً رقم قابل‌توجهی در این معامله پرداخت نخواهد نکرد. نهایتاً یک هشت‌پای پیشگو یا یک گردن‌آویز با مهره‌های جادوگران آرژانتینی!