جامعه باز؛ ترجیح سخن بر شمشیر

هوشمند سفیدی
یکی از مفاهیم سیاسی مهم و برجسته که در یک جامعه باز مورد توجه ویژه قرار می گیرد، «آزادی» است؛ زیرا آزادی از یکسو برای امکان نقد که از ارکان معرفتی چنین جامعه ای است، ضرورت دارد و از سوی دیگر عنصری پایه ای برای حصول بسیاری دیگر از اهداف و آرزوهای سیاسی محسوب می شود، همچنین آزادی را باید شاخص اصلی برای یک جامعه باز در نظر گرفت. زیرا آزادی یک مسئولیت انسانی و اخلاقی است و آزادی خواهی فراتر از آن است که عاملی برای تحقق وعده ها باشد، «پوپر» مهمترین دشمن آزادی را، جزم اندیشی و مطلق انگاری است، او در کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» بین نقد و آزادی ارتباط برقرار می کند و می گوید: «سنت خردگرایی حکم می‌کند که با حربه سخن به جنگ برویم، نه با شمشیر، در این صورت ذاتاً پذیرای تعدد و تنوع خواهیم بود و در غیر این صورت، داشتن اهداف اجتماعی یکپارچه، به بهای مرگ آزادی – هم آزادی اندیشه و آزادی طلب حقیقت - تمام می شود و مرگ آزادی به معنای مرگ عقلانیت و شرف آدمی است» (پوپر، 1396 : 10310-10311)، او با تأکید بر «آزادی اندیشه» اظهار می دارد: «یک راه بیشتر وجود ندارد و آن راه ورود به جامعه باز است و بس، باید راهمان را به درون مجهولات، شبهات و ناایمنی ها ادامه دهیم و از هر چه در دایره عقل می گنجد، استفاده کنیم تا به بهترین وجه، هم برای حصول امنیت برنامه بریزیم و هم برای آزادی (همان: 419) و بدانیم که گرانقدرترین شکل آزادی، آزادی فکری است» (همان: 318)؛ «پوپر» پس از اشاره به آزادی فکر و اندیشه به عنوان گرانقدرترین شکل آزادی، تأکید می‌کند: «بحث انتقادی، اساس اندیشه فردی است و در نتیجه، سرانجام به این واقعیت خواهیم رسید که آزادی اندیشه، بدون آزادی های سیاسی غیرممکن است؛ پس، آزادی سیاسی، پیش شرط کاربرد آزادانه و کامل عقل انسان است» (پوپر، 1384 : 128) او با اشاره به اینکه جامعه باز، جامعه ای است براساس خرد و باور به انسان دوستی، تأکید دارد، که چنین جامعه ای، قاعدتاً سبک و نوع خاصی از سیاست و نظام حکومتی را باید داشته باشد و آن دموکراسی، آزادی، مساوات طلبی و مهندسی اجتماعی تدریجی به قصد حذف هرگونه درد و رنج بشری است (لسناف، 1385 : 189). او، همچنین، به ارتباط تنگاتنگ آزادی با تساهل و رواداری اعتقاد داشت و براین باور بود که این تساهل، نباید به تشجیع طرفداران تساهل ستیز، منجر شود (قادری، 1391: 187) پوپر، «آزادی» را یک مسئولیت انسانی و اخلاقی می داند و از دست دادن آن را در قبال هیچ پاداشی شایسته نمی داند، او می گوید: «بدون آزادی، ممکن نیست، امنیت تحقق یابد، زیرا اولاً امنیت کامل ممکن نیست و امنیت نسبی هم فقط از راه کنترل و نظارت عمومی، شدنی است، اینکه بعضی ها مدعی هستند اگر امنیت می خواهید، باید از آزادی دست بردارید، این ادعا به یکی از ارکان طغیان علیه آزادی مبدل شده و به هیچ وجه درست نیست و باید زندگی در یک دموکراسی را بر زندگی ملتمسانه در یک حکومت غیردموکراتیک ترجیح داد (پوپر، 1396 : 85-590)؛ پوپر آزادی افراطی و نامحدود را نمی پذیرد و بر این باور است که «باطل نمای آزادی» به مفهوم فقدان هرگونه قید و بند، به قید و بند بسیار شدید می انجامد؛ زیرا زورگویان را آزاد می گذارد تا ضعیفان را به اسارت بکشند. (همان:47) همچنین، آزادی هر فرد باید با آزادی دیگران سازگار باشد (لسناف، 1385: 190).
علاوه بر آزادی، یکی از ویژگی های اساسی جامعه باز، امکان و آزادی انتقاد است؛ زیرا از لوازم عقلانیت سنجشگری مستمر جامعه و ضامن داوری مردم و روشنفکران و کمک به شناخت و برچیدن بدی ها و شرها و حذف خطاهاست، پوپر در این زمینه، به دو نوع انتقاد اشاره می‌کند: 1-انتقاد دوستانه یا دموکراتیک که آن را «جان دموکراسی» می‌داند و مربوط به انتقاد از دموکراسی و در راستای آن انجام می گیرد، 2-انتقاد توتالیتری از دموکراسی؛ بین این دو نوع انتقاد فرقی بنیادی وجود دارد و کسانی که آن را نادیده می گیرند، از روح توتالیتاریسم اشباع شده اند (پوپر، 1396 :403)؛ در واقع «انتقاد» ارتباط نزدیکی با آزادی و دموکراسی دارد و در یک جامعه بسته، معمولاً مجاری انتقاد به ویژه انتقادهای جدی، مسدود بوده و منتقد از حمایت دموکراتیک و آزادی انتقادی، محروم است، درواقع، دفاع پوپر از جامعه باز، دفاع از جامعه ای است که تکثر قدرت آن وجود دارد و می توان در آن، نقادانه با جریان‌های سیاسی – اجتماعی برخوردکرد. (قادری، 1391 : 186)
پس جمع بندی عقاید پوپر درباره آزادی را به عنوان یکی از مظاهر عملی جامعه باز می توان این گونه مطرح کرد:


1-آزادی معرف عقلانیت و شرف یک جامعه بوده و ارزش آن، فرامادی است.
2-ارزشمندترین شکل آزادی، «آزادی اندیشه» است و با تساهل و رواداری ارتباط تنگاتنگ دارد
3-اما قبل از اینکه آزادی اندیشه تجلی یابد، لازم است «آزادی های سیاسی» وجود داشته باشد، زیرا در غیر این صورت، امکان کاربرد عقلانیت از بین خواهد رفت.
4-آزادی نمی تواند بی قید و شرط باشد، زیرا آن، ضایع کردن آزادی دیگران است.
5-آزادی را نمی توان به بهانه تأمین سایر مطالبات اجتماعی و سیاسی مثل امنیت یا عدالت ، محدود کرد.
6-مهمترین دشمن آزادی، جزم اندیشی و مطلق انگاری است، جامعه باز، جامعه ای مبتنی بر انتقاد است و نقد، امکان اصلاح و حذف خطاها را باز می‌گذارد.