بازسازی  با سوخت اغتشاشات

آنچه طی سه ماه اخیر در برخی شهر‌ها و استان‌ها شاهد بوده‌ایم صحنه‌هایی مبتذل، خشن و تجزیه‌طلبانه است که هیچ سنخیت و تناسبی با مشکلات موجود و اعتراضات مردم ندارد. رخداد‌های تلخ، به بهانه مرگ مهسا امینی شروع شد و با سرعت عجیبی با چاشنی خشونت‌طلبی و تروریزم به مطالبه بی بند و باری و سایر مصادیق و مظاهر فرهنگ منحط غرب تبدیل و بلافاصله کشور عزیزمان ایران را با پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین جنگ ترکیبی نظیر: «تحرکات رسمی داعش در شهر‌ها ازجمله حرم حضرت احمدبن موسی»، «تجزیه‌طلبی در استان‌های مرزی»، «مناقشات مرزی توسط برخی همسایگان»، «تجمعات مهندسی شده در برخی کشورها»، «صدور قطعنامه توسط دولت‌های اروپایی»، «صدور قطعنامه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی»، «تشدید فشار‌های سیاسی و حقوقی بین‌المللی»، «تشدید تحریم‌های امریکا و اروپا»، «راه اندازی امپراتوری دروغ و جنگ روانی و رسانه‌ای بر روی مردم ایران»، «اخراج ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل» و بالاخره «راه‌اندازی نمایش‌های تبلیغاتی از جمله انتخاب سرکرده فرقه تروریستی منافقین به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران توسط برخی شخصیت‌های امریکایی» و... درگیر ساخت. فرایند و مسیر طراحی شده در این جنگ ترکیبی عبارت است از: ۱- انتخاب و گزینش موضوع گشت ارشاد و حجاب اجباری با توجه به پیشینه جنگ روانی اصلاح‌طلبان علیه اصولگرایان در ادوار گذشته.  ۲- مهندسی و ساخت کلیپ‌های هدفمند و دروغین، فتوشاپ از برخورد گشت ارشاد و عوامل انتظامی با زنان بدحجاب. ۳- برجسته نمودن و بزرگنمایی برخی رخداد‌ها و اتفاقات در حوزه مقابله با بدحجابی در سطح جامعه.  ٤- ایجاد و راه اندازی کمپین نه به حجاب اجباری در خارج توسط اپوزیسیون خارج نشین. ۵- کارشکنی در امور اجرایی کشور و حاشیه‌سازی توسط خط نفوذ. ۶- بستر‌سازی روانی و تحریک پذیری جامعه برای شکل‌گیری اعتراضات قشری و صنفی.  ۷- برنامه ریزی برای تبدیل اعتراضات مردمی (که هرگز شکل نگرفت) به اغتشاش.  ۸- تبدیل اغتشاشات (که برخلاف برآورد غربی‌ها هیچ گاه به ۱۰۰هزار نفر نرسید) به خرابکاری.  ۹- تبدیل خرابکاری به تنفر از عوامل امنیت ساز کشور.  ۱۰- بستر‌سازی برای ورود تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها به کشور و انجام پروژه کشته‌سازی (که با تدبیر مسئول دشمن به این هدف دست پیدا نکرد).  ۱۱- بهره برداری از سناریوی کشته‌سازی برای تبدیل کشتار به جنگ محلی و هرج و مرج داخلی.  ۱۲- تبدیل جنگ داخلی به تجزیه‌طلبی و فروپاشی.   نکته تعجب‌برانگیز اینکه (درحالی‌که ائتلاف غربی، صهیونیستی وهابی بر براندازی و سقوط جمهوری اسلامی اصرار دارند) سران و افراد مطرح در اردوگاه اصلاحات و رسانه‌های زنجیره‌ای این جریان سیاسی: ۱- نام اعتراضات مردمی را در این جنگ ترکیبی، براندازی، توحش، تجزیه‌طلبی و... گذاشته و ریشه و علل بروز این جنگ ترکیبی را به داخل ارجاع می‌دهند.  ۲- منشأ و مبدأ خارجی در مهندسی، شکل‌گیری، مدیریت و هدایت اغتشاشات، تجزیه‌طلبی و تحرکات تروریستی را یا نادیده می‌گیرند و یا به شدت نقش خارجی را کم رنگ و کم اثر تصویر می‌کنند. ۳- اصلاح‌طلبان را معصوم و بی تأثیر در گذشته و حالِ اوضاع جاری معرفی می‌کنند.  ٤- خود را در کنار معترضان (بخوانید براندازان، تجزیه‌طلبان و تروریست ها) نشان داده و در رسانه ملی به عنوان نماینده اغتشاش‌گران شرکت می‌کنند.  حقیقت این است که اگر چه این جنگ ترکیبی و تجزیه‌طلبی و براندازی جمهوری اسلامی به صورت کامل در اتاق مشترک سرویس‌های جاسوسی ائتلاف مذکور طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شده است، اما نقش اصلاح‌طلبان در عوامل پیدایش، تحریک جامعه و هدایت این غائله را به هیچ وجه نمی‌توان نادیده گرفت.  قرائن و شواهد میدانی گویای این حقیقت است که مردم به وعده‌های فریبنده و پوچ اصلاح‌طلبان اعتماد نداشته و حاضر نیستند دوباره با طناب آنان خود را دار بزنند. اصلاح‌طلبان مدعی فهم موضوع و همراهی با معترضان (بخوانید اغتشاش‌گران، خشونت‌طلبان، تجزیه‌طلبان و...) هستند، اما هرگز به افکار عمومی نمی‌گویند که چرا به جای استفاده از ظرفیت خود برای: «آرام‌سازی جامعه»، «خنثی‌سازی طرح دشمنان در براندازی، فروپاشی و تجزیه ایران»، «تبدیل تهدید‌ها به فرصت»، «کمک به دولت برای غلبه بر مشکلات جامعه» و... همواره بر طبل منفی بافی، ناامیدسازی مردم و تکثیر بی اعتمادی عمومی به نظام کوبیده و برای جابه‌جایی شاکی و متشاکی خط تطهیر بانیان وضع موجود را دنبال می‌کنند.