روزنامه جوان
1401/10/01
فارابی و درس عبرتی به نام فرخنژاد
ماجرای حمید فرخنژاد برای مدیران سینمای ما کاملاً قابل پیشگیری بود، اما نداشتن اعتماد به نفس همواره باعث شده تا بلای احساس حقارت مقابل این قشر بروز و ظهوری ممتد داشته باشد. داستان فرخنژاد تا زمانی که ذهنیت مدیران فرهنگی تغییر نکند، میتواند بارها و بارها تکرار شود.چند سال پیش محسن تنابنده نیز با وعده ساخت یک فیلم برای نهادی فرهنگی، رفتاری تقریباً مشابه انجام داده بود، اما وقتی بر مدیران آن نهاد معلوم شده بود تنابنده سرشان کلاه گذاشته و فیلم خودش را میسازد، بازپسگیری پول با چالش جدی مواجه شد، چراکه نقی معمولی با همان پول در قبرس برای خود خانه خریده بود. آن نهاد ظاهراً پس از مدتی کشوقوس از راهی دیگر پولش را زنده کرد و احتمالاً درس عبرتی گرفت تا دیگر مقابل بزرگی نام سلبریتیها کمتر دست و دلبازی کند و محتاطانهتر باشد.
حالا گفته میشود بنیاد سینمایی فارابی ۵/۱ میلیارد برای یک نقش پنج دقیقهای به فرخنژاد داده است، پیش از آنکه آقای بازیگر جلوی دوربین برود و هنوز معلوم نیست این فقط یک پیشپرداخت بوده یا فرخنژاد کل پول را گرفته است. تهیهکننده فیلم پالایشگاه مدعی است پیش از خروج فرخنژاد از کشور از او شکایت شده، ادعایی که سندی برای آن ارائه نشده است. با این حال فارابی باید خدا را شکر کند که چوب و پیاز را با هم میل نکرده و فرخنژاد فقط پول را گرفته و بدون رفتن مقابل دوربین متواری شده است، چراکه حضور او در فیلم احتمالاً میتوانست کل پروژه را زمینگیر کند.
بیتردید ذهن حسابگر و کاسبکارانه فرخنژاد به این پولها بسنده نکرده و مبالغ اصلی را برای بازی کردن در آخرین نقشش در سینمای ایران از کارفرمای سعودی گرفته است. مبالغی که قطعاً در مقابل ۵/۱ میلیارد فارابی و بازی در سریال یک پلتفرم داخلی رقم خیلی بزرگی بوده است. درس عبرت احتمالی این ماجرا برای مدیران سینمایی میتواند این باشد که با این کاسبان فرهنگ با زبان خودشان وارد معامله و مذاکره شوند و همه جوانب کار را در نظر بگیرند، اما بعید است که مدیران از این انفعال به راحتی بیرون بیایند. اینکه سلبریتیها، نه یک کاسب منفعتطلب، بلکه یک فعال فرهنگی نجیب فرض شوند، سادهلوحانهترین شکل مواجهه با این پدیده است.
کاسبانی که بیش از هر چیز صفر رقمهای پیشنهادی کارفرماهایشان شخصیت آنها را شکل میدهد. فرخنژاد سالها پیش در بحبوحه فتنه سال ۸۸ نیز با یک رقم نجومی از سوی یک نهاد انقلابی برای بازی در فیلمی با موضوع فتنه دعوت میشود تا نقشی را بازی کند که نه تنها هیچ اعتقادی به آن ندارد، بلکه بارها علیه محتوای مطرح در آن موضعگیری کرده است.
آقای کاسب پس از رسانهای شدن ماجرا آنقدر تحت فشار قرار گرفت تا مجبور به انصراف شود و از قضا نقش را کسی بازی کرد که این روزها با استوریهایش در فضای مجازی علیه منافع ملی عمل میکند. ماجرا از این قرار است که احساس حقارت مدیران ما در مقابل سلبریتیها بیماری است که اگر مداوا نشود در بر همین پاشنه در حال گردش خواهد بود. اینکه حضور یک چهره، موفقیت یک فیلم یا سریال را تضمین میکند تلقی غلط و عقبماندهای است که اگر در ذهن مدیران فرهنگی و سینمایی ترمیم نشود ریشه مشکلات خشک نخواهد شد.
اینکه به جای تمرکز روی فیلمنامه و قصه مناسب و درک جایگاه تهیهکننده صرفاً به دنبال چهرهها باشیم رویکردی است که میتواند فرخنژادهای دیگری را علیه منافع ملی علم کند. فرخنژاد در وهله اول زاییده عملکرد مدیران ماست. هماکنون سینمای ایران دهها فرخنژاد دارد که به دست خودمان ایجاد شده و درصدد هستند تا در موقعیتی مناسب نقش خود را ایفا کنند. اینکه چقدر این روند اصلاح شود به عملکرد و هوشیاری مدیران ما بستگی دارد. همان زمان که فرخنژاد مقابل دوربین ۸۰ میلیون ایرانی را فدای یک تار موی پسرش کرد باید برای مدیر باهوش و فهیم ما حجت تمام میشد. امثال او چگونه باید روحیات ضدایرانیشان را برملا میکردند تا مدیران ما سیاستهای خود را متحول کرده و متناسب با منافع ملی تنظیم میکردند.
سایر اخبار این روزنامه
بازسازی با سوخت اغتشاشات
اپوزیسیون: آلمان به تو امید داشتیم!
بیبیسی هر دو را کشته میخواهد!
فارابی و درس عبرتی به نام فرخنژاد
امریکا در منگنه شفافسازی برجام
چند گرفتی از بنسلمان که بگویی سینماگران ما فساد جنسی دارند؟!
قصه براندازان در شب یلدا به سر رسید!
روزها عزادار شبها «هوا» دار!
روزها عزادار شبها «هوا» دار!
۴۰۰ شهید گمنام در سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) تشییع میشوند
تحمیل هزینه تحریم نفت و گاز ایران به مردم اروپا
باید برای حفظ نخبگان غیرایرانی برنامه داشته باشید