ادبیات پایداری مدیون رهبر انقلاب است

گروه فرهنگی/ نهمین کرسی از مجموعه نشست‌های تخصصی با موضوع «روایت‌هایی از مسیر پر‌پیچ و خم کار فرهنگی» با حضور هدایت‌الله بهبودی در حوزه هنری برگزار شد.
هدایت‌الله بهبودی نویسنده، پژوهشگر و تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی، در ابتدای این برنامه بیان کرد: از وقتی به دنیای حرفه‌ای وارد شدم، یادم نمی‌آید کتابی نوشته باشم و چاپ نشده باشد. سال ۶۵ وارد دانشگاه شدم، یادم نمی‌رود با شرمندگی به دانشگاه می‌رفتم چون فکر می‌کردم رفقای من در جبهه زیر خمپاره هستند ولی من در دانشگاه هستم. به خاطر همین تمام تلاش خود را می‌کردم که در حوزه کاری خود، بهترین باشم.
از «تاریخ» خیلی بدم می‌آمد!
وی با اشاره به اینکه قرار بود پزشکی بخواند، بیان کرد: من از تاریخ خیلی بدم می‌آمد، به طوری که در سال دهم تحصیلم، تقلب جدی کردم و تقلب را از من گرفتند. بعد از انقلاب، زیر و رو شدن اجتماع، در تحولات درونی ما هم تأثیر گذاشت. آن زمان وقتی قرار شد رشته تحصیلی‌ام را انتخاب کنم، با تشویق یکی از دوستان به‌عنوان رشته سوم تاریخ را هم انتخاب کردم. البته خدا را شکر می‌کنم که چنین اتفاقی برای من رخ داد که توانستم از گذشتگان خودم درس‌های خوبی بگیرم و در حد توانم آن درس‌ها را برای خوانندگان بنویسم. در نوشتن خیلی منظم هستم وقتی خودم را برای نگارش امری متعهد کنم، امکان ندارد تا به پایان نرسد، کار دیگری انجام دهم. وقتی در امر روزنامه‌نگاری دچار سرخوردگی شدم، در دهه ۶۰ تصمیم گرفتم درس بخوانم. بدون اینکه از سهمیه استفاده کنم در یک دانشگاه خوب قبول شدم.


«کمان» جایی تمام شد که ما ناتمام شدیم
این نویسنده درباره اینکه بزرگترین ایرادی که همکاران به او می‌گیرند چیست؟ بیان کرد: بزرگترین ایرادی که همکاران به من می‌گیرند بداخلاقی است. من مدیر نیستم و ادعای مدیریت ندارم، سعی کردم با بچه‌ها رفاقت کنم و رفیق بچه‌ها باشم علت اینکه دوست داشتم زودتر بازنشسته شوم هم این بود که فکر می‌کردم دیگر کارایی ندارم و با طیب خاطر بیرون آمدم. در مجله «کمان» هم به جایی رسیدیم که دیدیم امکان تولید محتوا نداریم، البته بی‌پولی هم بخش دوم دلیل تعطیلی آن بود. نمی‌شد تظاهر کنیم کار ما خوب پیش می‌رود. «کمان» در جایی تمام شد که ما ناتمام شدیم. ما از ابتدا هم تنها بودیم. هیچ‌کس نیامد عصایی زیر بغل ما بدهد تا در رفتن کمک ما باشد. این تنهایی به خاطر لحن و ادبیاتی بود که ما در «کمان» به کار بردیم و این با حوادث روزگار یکی نبود. ما نمی‌توانستیم مثل برخی حرف بزنیم و این باعث می‌شد دیگران چندان به ما روی خوش نشان ندهند.
وی درباره اینکه از چه زمانی معروف شدید؟ گفت: نمی‌دانم ولی آقای خامنه‌ای خیلی در این قضیه نقش داشتند و کارنامه فرهنگی خودم را مدیون برخی یادکردهای ایشان می‌دانم. ادبیات پایداری مدیون توجه رهبر انقلاب است، اگر ایشان این کتاب‌ها را نمی‌دیدند و این نوشته‌ها را روی کتاب‌ها نمی‌نوشتند، سرنوشت این جریان فکری این‌گونه نبود.
سختی کنار زدن «قرائت‌های رسمی» از روی گذشته
وی مطرح کرد: من به این نتیجه رسیده‌ام که هیچ چیزی بهتر از واقعیت نیست و هیچ چیز بهتر از حقیقت آدم را رها نمی‌کند. هنوز رویمان نمی‌شود بگوییم در ۲۹ بهمن تبریز، فقط ۱۳ شهید دادیم. خجالت می‌کشیم بگوییم در ۱۷ شهریور ۱۲۰ نفر شهید شدند. چون آن زمان گفتند پنج هزار نفر شهید شدند! آیا اوج انقلاب با تعداد زیادی شهید محقق شد؟ نه برعکس این معجزه با تعداد کمی رخ داد. ما حجم زیادی قرائت رسمی داریم که روی گذشته انبار شده و کنار زدن آنها سخت است. ولی وقتی به کوچه پس کوچه‌های تاریخ می‌رویم می‌بینیم حقیقت به گونه دیگر بود اما نباید از گفتن حقیقت بترسیم.
خودمان را خیلی تجزیه کرده‌ایم!
بهبودی توضیح داد: نگاه به دنیا خیلی اهمیت دارد. واقعیت این است که ما تنها با لحظه‌هایی بیش سر و کار نداریم و باید به این فکر کنیم که چه کار کنیم تا به درد بخوریم. همه ما باید به اندازه توانایی خودمان بر خوبی‌ها بیفزاییم و از بدی‌ها دوری کنیم. نگاه ما نسبت به جامعه، دختران، زنان و برادران خوب نیست. ما دستور دینی داریم که وقتی به هرکسی نگاه می‌کنیم بدانیم او از ما بهتر است. حق نداریم بگوییم چون دیگران حجاب خوبی ندارند، ما بهتر از آنها هستیم. جهان‌بینی ما مشکل دارد و باید بیشتر روی خودمان کار کنیم. شناسنامه همه ما صادره از جمهوری اسلامی ایران است، همه عائله‌ این سرزمین هستیم، خودمان را خیلی تجزیه کردیم. انجمن کنار انجمن، جشنواره کنار جشنواره، خود را کوچک کرده‌ایم و گویی تا طرف مثل ما فکر نکند پذیرفته نیست!
وی با بیان اینکه بخش عمده نویسندگی ذاتی است و با فشار نمی‌شود خود را جای نویسنده جا زد، درباره اینکه بین کتاب‌هایش کدام یک را دوست دارد، اظهار کرد: همه کتاب‌ها عین بچه‌های آدم هستند. اما هر کدام که وقت بیشتری روی آن گذاشته باشید، جلوه بیشتری دارد. از این جهت «الف لام خمینی» را از جهت حساسیت و وقتی که گذاشتم بیشتر دوست دارم و کتاب «شرح اسم» هم سوانح بیشتری را از سر گذراند. با نگاه تاریخی نمی‌شود به امروز نگاه کرد. می‌توانیم تأثیرگذار و کنشگر باشیم اما مشخص نیست این تأثیر مثبت باشد. نمی‌گویم باید ساکت باشیم اما باید محتاط باشیم، اگر می‌خواهیم قضاوت کنیم آن را به تأخیر بیندازیم و با قرائن بیشتری این کار را انجام بدهیم.