کارنامه ضعیف وزارت خارجه در تامین منافع ملی

آرمان امروز، گروه ديپلماسي: از شروع به کار دولت سيزدهم هرچه به جلو مي‌رويم مشکلات و چالش‌هاي بسياري در حوزه سياست‌خارجه مشاهده مي‌کنيم و رفته رفته به اين نتيجه رسيده‌ايم که بايد وزارت خارجه منفعل البته با برنامه‌هاي اعلامي روبه‌رو هستيم که نه‌تنها نمي‌تواند در مورد منافع ملي با برخي کشورها از درِ استحکام وارد شود بلکه در روابط منطقه‌اي هم عملکردي ندارد که بخواهيم آن را ارزيابي کنيم. در واقع به‌دليل رفت و آمد‌هاي محدود ديپلماتيک عملکرد چنداني وجود ندارد که بخواهيم آن را ارزشيابي کنيم. در «فضاي محدود ديپلماسي» که در حال حاضر ايران در آن قرار گرفته است و برجام و روابط بين‌المللي به‌دليل اعتراضات داخلي در هاله‌اي از ابهام وجود دارد و همه در انتظار شنيدن خبر جديد در مورد بازگشايي روابط خارجه هستند در چند روز اخير مقامات وزارت امور خارجه با مسئولان کشورهايي مانند «گينه»، «بنگلادش» و ... ديدارهايي داشته‌اند که به‌نظر به دليل قدرت محدود اقتصادي و سياسي آنها هيچ دستاوردي براي منافع ملي ايران به همراه نخواهد داشت و اگر در ادامه بر همين روند ادامه دهند بايد شاهد تغييراتي در دستگاه منفعل ديپلماسي دولت سيزدهم باشيم.
کارنامه ديپلماسي ايران قابل ارزيابي نيست
«احمد بخشايش»، نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي و تحليگر مسايل بين‌الملل در پاسخ به اينکه چه نتيجه‌اي مي‌توان از عملکرد سياست خارجه دولت سيزدهم، در مدتي که در ساختمان پاستور حضور دارند، گرفت؟ به خبرنگار «آرمان امروز» مي‌گويد: «توجه داشته باشيد که سياست خارجه ايران در طول دهه‌هاي اخير و بعد از انقلاب 57 را بايد به چهار قسمت کلي تقسيم کنيم که بر مبناي اين تقسيم‌بندي‌ها دولت‌هاي مختلف در حوزه ديپلماسي برنامه‌ريزي مي‌کنند. بخش اول؛ سياست‌خارجه ايران را بايد در ارتباط با قدرت‌هاي جهاني مانند «آمريکا» خلاصه کنيم که در طول سال‌هاي گذشته هيچ‌گاه تغيير پيدا نکرد و همواره اين رابطه با فراز و نشيب بسياري روبه‌رو بوده است. بخش دوم؛ سياست‌خارجه ايران در رابطه با کشورهايي اروپايي است که همانند پيش از انقلاب اين روابط همچنان وجود دارد به‌خصوص با کشورهايي مانند «آلمان»، «ايتاليا»، «انگليس» و ... . دسته سوم؛ سياست‌خارجه ايران مربوط به محور مقاومت است که البته سياسيت‌هاي کلي نظام هم برپايه آن بنا شده است. مقام‌هاي ايراني معتقدند که در راه توسعه ايران بايد برخي از کشورهاي منطقه همراه ما باشند تا بتوانند به‌عنوان بازوي توسعه ايران حضوري فعال داشته باشند. مورد چهارم هم به کشورهاي منطقه باز مي‌گردد. باتوجه به اينکه برخي از کشورهاي منطقه براساس سياست‌هاي آمريکا با ايران رابطه برقرار مي‌کنند و همواره ايران در مقابل آنها نگاه صلح‌آميزي در پيش گرفته است. با اين تعريف بايد بگوييم که روابط خارجه ايران داراي يک نقشه راه است ولي در اين مورد برخي انتقادات هم وجود دارد.»
اين استاد دانشگاه در همين مورد و با اشاره به عدم موفق بودن نگاه کامل ايران به شرق ادامه مي‌دهد: «به اين نکته بايد اشاره کنيم که سياست‌خارجه ايران را بايد منهاي سه‌ماه اعتراضاتي که در ايران جريان داشت بررسي کنيم، چون در اين بازه زماني فضاي ديپلماسي ايران غبارآلود بود و واکنش‌هاي واقعي در اين سه ماه از ساير کشورها مشاهده نکرديم. توجه داشته باشيد که برخي کشورهاي خارجي مانند آمريکا و انگليس و ... بيش از معترضان داخلي به دنبال براندازي هستند و در اين مدت هم همه تلاش خود را کردند. فراموش نکنيد اينکه دولت سيزدهم بر روابط با شرق تاکيد دارد نمي‌تواند منافع ملي ايران را تامين کند. چون نمي‌توانيم همه تخم‌‎مرغ‌هايمان را داخل يک سبد بگذاريم. ما بايد در روابط بين شرق و غرب تعادلي برقرار کنيم. هنگامي که در روابط ايران و آمريکا هيچ راهي به نتيجه نمي‌رسد بهتر است به دنبال راهي ديگر باشيم و آن هم ايجاد روابط منطقي با آمريکا است وقتي آمريکا نتوانسته در اين چند دهه ايران را شکست دهد و ايران هم با ايجاد تحريم‌ها اقتصاد پرچالشي دارد، بايد راه ديگري يافت تا از اين چالش‌ها خارج شويم. در هر وضعيتي بايد با راه مذاکره اين بن‌بست را باز کنيم.»


بخشايش با انتقاد از تاکيد به شرق دولت سيزدهم ادامه مي‌دهد: «ايران در تجربه دو جنگ جهاني همواره با عدم مشخص کردن موضع خود صدمات بسياري را متحمل شد و حالا سعي مي‌کند با اتحادي که با چين و روسيه دارد از اتفاقات دردناک دو جنگ گذشته خود را محفوظ نگاه دارد ولي اين نمي‌تواند چاره کار باشد چون اگر ما به صورت کامل در آغوش شرق باشيم باعث سوءاستفاده آنها خواهد شد. ما بايد همواره نگاه به غرب را ايجاد کنيم حتي شدن در حد يک نيم‌نگاه بايد روابطي برقرار کنيم  تا به سود منافع ملي کشور باشد. آنچه مشخص است نمي‌توانيم سياست‌خارجه ايران را ارزيابي کنيم چون نتيجه‌اي در دست نيست که بخواهيم بر اساس آن بررسي دقيقي داشته باشيم. اگر بخواهم به روابط دولت سيزدهم باتوجه به آن چهار تقسيم بندي نمره‌اي بدهيم بيش از 12 را به دست نخواهد آورد. موتور توسعه ايران روشن است و هيچکس نمي‌تواند منکر اين موضوع شود ولي به دليل تحريم‌ها و فشار حداکثري که با محوريت آمريکا بر ايران وارد مي‌شود اين موتور با نيمي از توان خود کار مي‌کند. اگر مي‌خواهيم که با سرعت بيشتر در مدار توسعه قرار بگيريم بايد در کنار نگاه به شرق نيم‌نگاهي هم به غرب به‌خصوص آمريکا داشته باشيم. در غير اين صورت اطمينان داشته باشيد که تنها نگاه به شرق نمي‌تواند چاره اصلي کار باشد. نارضايتي در داخل کشور به اندازه کافي وجود دارد و انتقادات شهروندان به‌دليل چالش اقتصادي که دهه‌ها با آن دست به‌گريبان هستيم کاملا پذيرفته است و اين شرايط بايد راه جديد در  رابطه با آمريکا پيدا کنم که تامين کننده منافع ملي باشد.»