رسانه‌هاي نوين اسطوره‌هاي پيشين را به چالش مي‌كشند!

درباره پنج اسطوره  گردانندگان افكار 
در دوره‌اي كه رسانه‌هاي نوين كاركردي فراگير پيدا كرده ارزيابي رفتارهاي رسانه‌هاي نوين در اجتماع و شبكه‌هاي اجتماعي بستري است كه نيازمند بازخواني دارد. شيلر در كتاب گردانندگان افكار به پنج اسطوره اشاره مي‌كند كه تطبيق آن با رسانه‌هاي نوين شايد بتواند بستري براي اين بازخواني فراهم كند.  شيلر كه متعلق به قرن بيستم است با رويكرد منطبق بر اقتصاد سياسي، اقتصاد رسانه‌اي را عامل تحرك اصلي در تاثير‌گذاري اجتماعي مي‌داند. پنج اسطوره‌اي كه هربرت شيلر در كتابش با عنوان «گردانندگان افكار» محتواي پيام‌ها را شكل مي‌دهد عبارتند از: (1) 
الف) اسطوره آزادي فردي و انتخاب شخصي كه مربوط است به سوءاستفاده صاحبان سرمايه‌هاي بزرگ از آزادي.
ب) اسطوره بي‌طرفي، براي سرپوش گذاشتن بر فريب‌دهي و دستكاري فكري مخاطبان.
پ) اسطوره تغييرناپذيري طبيعت انساني، در توجيه پيام‌هاي رسانه‌اي مربوط به تجاوزگري و رفتارهاي خشونت‌آميز.
ت) اسطوره فقدان تعارض اجتماعي، براي سرپوش گذاشتن بر واقعيت‌هاي مربوط به روابط سلطه و وابستگي بين كشورهاي سرمايه‌داري و كشورهاي در حال توسعه.


ج) اسطوره تعدد وسايل ارتباط جمعي كه در واقع ناظر است به اين توهم كه وجود رسانه‌هاي متعدد، موجب همساني منافع و يكنواختي داخلي پيام‌ها مي‌شود. اين اسطوره‌هاي معرفي‌شده توسط هربرت شيلر با ماهيت رسانه‌هاي جريان اصلي همخواني زيادي دارد اما در بستر رسانه‌هاي نوين نيازمند بررسي بيشتراست.
رسانه‌هاي نوين عرصه‌هاي بسياري از اين اسطوره را به چالش كشيده‌اند آنها با استفاده از ظرفيت فرديت و عامليت مفاهيم تازه‌اي را به رسانه انتقال داده‌اند. در خصوص فرديت و آزادي فردي امروزه در رسانه‌هاي نوين اين آزادي به روشني قابل دسترسي است. 
فرد در انتخاب و عضويت و عامليت از نوعي آزادي برخوردار است كه مفهوم اسطوره آزادي فردي و انتخاب شخصي را به دور از صاحبان رسانه‌هاي جريان اصلي تعريف مي‌كند.
در رسانه‌هاي جريان اصلي مالكيت و جهت‌گيري مالك عنصر تعيين‌كننده براي محدوديت فردي و آزادي شخصي بود اما كاركرد رسانه نوين اين مهم را دستكاري كرده است و اكنون اين فرد است كه هويت خود را به دور از خواست مالكين بيان مي‌كند! همين نگاه را مي‌توان نسبت به اسطوره‌اي تحت عنوان «فقدان تعارض اجتماعي و روابط سلطه» در رسانه‌هاي جريان اصلي و كمرنگ بودن آن در رسانه‌هاي نوين جست‌وجو كرد. حضور جهاني مخاطبان در اين رسانه‌ها فارغ از محدوديت‌هاي مرزي و سياسي بستري براي برخورداري از اين ظرفيت براي همه فراهم كرده است. اين رسانه‌ها فرصتي براي شكل‌گيري شهروند جهاني به مفهومي كه برخورداري از منابع و امكانات و به اشتراك‌گذاري ديدگاه‌ها و رويكردها را فراهم مي‌كند، ايجاد كرده است! امروزه شايد در اين عرصه سرمايه تعيين‌كننده بهره‌گيري از ظرفيت رسانه‌هاي نوين نيست و اين مهم در بستر رسانه‌هاي جريان اصلي قابليت نشر داشته است! ازاين رو به نظر مي‌رسد اين اسطوره نيز به نوعي با افول روبه‌روشده است. درخصوص «اسطوره بي‌طرفي» رسانه‌هاي نوين نيز مي‌توان اين مهم را طرح كرد كه به صورت نمادين دستكاري ذهن آن‌گونه كه شايد در رسانه جريان اصلي قابل مشاهده بود، در اين نوع رسانه كمتر با آن روبه‌رو مي‌شويم؛ درست است كه ربات‌ها گاهي حملات خاصي را در مورد موضوعاتي به كار مي‌بندند اما باز اين كاربران اصلي هستند كه موضوعات را از مناظر گوناگون طرح مي‌كنند و قادر هستند بستر طرح موضوع و مخاطب‌جويي را باز كنند!اسطوره «تعدد وسايل ارتباط جمعي و توهم همگرايي پيام» در رسانه‌هاي جريان اصلي نيز با چالش جدي روبه‌رو شده است، چراكه مخاطب در رسانه‌هاي نوين با اتكا به شبكه‌هاي گوناگون فعال در آنها در شكل‌گيري پيام نقشي فراگير دارد و مي‌تواند اين تعدد را به معناي فرصت بيشتر براي طرح نظر خود استفاده كند! لذا به نظر مي‌رسد اين اسطوره نيز در ادبيات رسانه‌هاي نوين كمتر بتواند قابل طرح باشد.اسطوره «انتشار خشونت و تعارض»، به نظر مي‌رسد اين مساله در رسانه‌هاي نوين به‌رغم همه باورها براي تعامل جهاني همچنان قابل مشاهده است. گشاده‌دستي اين رسانه در ايجاد پيام توسط مخاطب اين فرصت را به برخي مخاطبان داده كه از اين ظرفيت در جهت نشر خشونت و باور‌پذيري طبيعت خشونت در جوامع بهره گرفته شود، اما اين به معناي آن نيست كه توانسته همه فضا را دراختيار بگيرد! رويكردهايي مثل تنظيم‌هاي هوشمند تا حدودي اين مساله را خنثي كرده اما نتوانسته همه ابعاد را در بر بگيرد، شايد خشونت و تعارض امروزه فرصت نشر در اين رسانه‌ها را دراختيار داشته باشند اما همچنان جو غالب در اين نوع رسانه‌ها دوري از خشونت و باور‌پذيري به صلح اجتماعي در بستر رسانه‌هاي نوين است! در بررسي‌اي كه در سال 1400 (2) منتشر شده، آمده است مولفه‌هاي فناوري‌هاي نوين ارتباطي در انتقال عناصر قدرت از جهان حقيقي به جهان مجازي نقش دارند و در اين ميان، متغيرهاي اينترنت و شبكه‌هاي مجازي، بيشترين سهم را در گسترش ديپلماسي در عرصه بين‌المللي داشته‌اند. اين مهم به اين معنا است كه عرصه ديپلماسي در رسانه‌هاي نوين كاركردهاي تازه‌اي براي صلح ايجاد كرده است كه شايد پيش‌تر كمتر قابل دسترسي بود. در تحقيقي ديگر اين مهم مورد توجه بوده و بر دو نكته نيز تاكيد داشته و آن توان رسانه‌هاي نوين بر بسيج جامعه مدني در برقراري صلح و فعال‌سازي هويت جمعي است! (3)  در نهايت به نظر مي‌رسد اسطوره‌هاي هربرت شيلر همچنان در نظام رسانه‌اي جريان اصلي قابل دسترسي است اما نشر آن در رسانه‌هاي نوين با كمي تامل كمتر قابل تسري است. اين مهم كاركرد جدي اين نوع رسانه و امكان بازيابي نقش واقعي آنها در همراهي براي نشر ارزش‌ها و ارتباطات و تعاملات موثر جهت حل معضلات و مشكلات را الزامي مي‌كند. رسانه‌هاي نوين فرصتي شايد كم‌نظير براي رشد و توسعه صلح و نمايش فرديت و عامليت باشد!
1-https: //globalmediajournaltr.yeditepe.edu.tr/sites/default/files/08_neda_ucer_sunguralp_solpan.pdf
2-http: //cr.iribresearch.ir/article_44948_f5637c97ed80bcdbd56759bc1d4bf357.pdf
3-https: //www.sid.ir/paper/264580/fa#downloadbottom