آتش زیر خاکستر/ ۱۹ سال بعد از بم
مرضیه موسوی | رضا واعظیزاده- شهروند آنلاین؛ «کلینیک روان» هلال احمر شهر بم سالهاست که به کاهش آلام روحی مردم این شهر میپردازد و مراجعان پروپاقرصی دارد؛ از افرادی که خانه و خانوادهشان را در زلزله از دست دادهاند گرفته تا کودکان و نوجوانانی که شاید زلزله را به چشم ندیدهاند، اما اضطراب آن را به دوش میکشند. «تنشها و اختلالات روحی و روانی» یکی از مهمترین آثار هر حادثه است. تجربه حضور تیمهای روانشناسی و مشاوران در زلزله بم، تجربهای موفق و موثر بود که سالهای بعد به راهاندازی تیمهای «سحر» در هلال احمر منجر شد.
روزهای نخست بعد از زلزله بم، در کنار تیمهای امدادی و عملیاتی حاضر در شهر، مردم زنی را میدیدند که به همراه تعدادی از روانشناسان و روانکاوها و روانپزشکان و مشاوران، به سراغ بازماندگان میرود و با آنها حرف میزند: «سوده کافی».
آن روزها یکی از مهمترین رخدادهای حمایتی بعد از حادثه در کشور را پایهگذاری میکردند؛ تیمهای حمایت روانی سحر. «علی رحمانی» یکی از جوانانی است که دو ماه بعد از زلزله به شهر بم رفت و به عنوان روانشناس و مشاور به مردم آسیبدیده کمک میکرد.
او خیلی زود به جمع روانشناسان داوطلب پیوست و به همراه سوده کافی و دیگر داوطلبان، حمایتهای روانی از مردم را آغاز کرد.
این پزشک روانشناس که این روزها مدیر کلینیک روان هلال احمر و همچنین مسئول مرکز «مراقبت خانواده» شهر بم است، میگوید :«حمایت روانی در زلزله بم اولین تجربه در نوع خود در کل دنیا بود که توسط آقای توفیقی و خانم کافی انجام میشد. من هم بعد از مدتی فعالیت در بم، به جمع آنها پیوستم. آن روزها هر بازماندهای را میدیدی، عزادار قوم و خویش و خانوادهاش بود. مردم با خانهای ویرانشده و وسایلی ازبینرفته احساس استیصال میکردند.»
افزایش میل به خودکشی، گوشهگیری و افسردگی، اختلالات مزمن روانی و زندگی در وهم و خیال از مشکلات شایعی بود که تیمهای حمایت روانی در بین مردم شهر میدیدند.
رحمانی میگوید :«علاوه بر اقدامات معمول، برای کاهش آلام این مردم، تیم ما به دنبال این بود که بتواند دوباره شوق زندگی را در مردم ایجاد کند؛ اتفاقی که اصلا کار سادهای نبود. همان زمان شروع کردیم از خود مردم نظرسنجی کردن درباره اینکه دوست داشتند چه فعالیتی را انجام دهند؟ برخی به فعالیتهای هنری اشاره میکردند و برخی به دنبال انجام کارهای مهارتی بودند. دوست داشتند چیزی یاد بگیرند و یا اگر مهارتی دارند، امکانات اولیهای برای احیای آن داشته باشند. به جرئت میتوانم بگویم آن سال با کمک خیران و داوطلبان، همه این شرایط را فراهم کردیم تا افرادی که درخواستی داشتند، فضایی برای کار و فعالیتشان فراهم کنیم.»
نسل بعد از زلزله
در این سالها تجربه مسئولیت روانپزشکی در آموزش و پرورش شهر بم، کلینیک خانواده، مشاورههای خصوصی و … را هم داشته و با آتش زیر خاکستری که در روح مردم بم خانه کرده بهخوبی آشناست؛ تنشها و اختلالاتی که درست در حوالی سالگرد زلزله بم سروکلهشان پیدا میشود و مردم شهر را پریشان و بیقرار میکند.
رحمانی میگوید: «برخی از مردم در همان سال نخست بعد از زلزله با مشاوره و حمایتهای روانشناسی تا حدی بحران را پشت سر گذاشتند. اما برخی هم هرگز برای مشاوره مراجعه نکردند. من به عنوان مشاوری که در حوزههای مختلف خانواده و مشاوره بالینی فعالیت کردهام بهخوبی میتوانم دریابم افرادی که درمان و مشاورهای نداشتند، امروز چالشهای روحی و روانی بیشتری دارند. زلزله بم تجربه هولناکی برای همه مردم این شهر بود و هر سال با نزدیک شدن به سالگرد زلزله، میتوانیم فشارهای روانی حاکم بر رفتار این مردم را ببینیم.»
او آسیبهای زلزله را تنها مختص افرادی که در زلزله حاضر بودند نمیداند و میگوید :«ما اصطلاحی در اینجا داریم به نام «نسل زلزله». منظورمان بچههایی است که زمان زلزله هنوز به دنیا نیامده بودند، اما اضطراب این حادثه هولناک را با خود دارند. پرخاشگری، اختلالات خواب و اضطراب از جمله رفتارهایی است که بین این گروه مشاهده میکنیم.»
این روزها کلینیک روان هلال احمر بم بیش از 40 مراجعهکننده در هفته دارد؛ گروهی که بسیاری از آنها هنوز با آثار روانی بعد از زلزله دستوپنجه نرم میکنند و سایه این حادثه تلخ را در زندگی امروز خود میبینند.
رحمانی میگوید :«راهاندازی تیمهایی برای مشاوره و روانشناسی در زمان زلزله بم، یکی از بهترین تصمیمها و مهمترین اقدامات انجامشده در این زلزله بود که از همان روزهای نخست، توانست بسیاری را از اقدام به خودکشی دور کند و به زندگی برگرداند. بسیاری از این افراد هرگز فرصت سوگواری برای خانواده و عزیزانشان را پیدا نکردند و جای خالی آنها بعد از 19 سال هنوز در زندگیشان آشکار است.»
مشاوره روانی تیمهای عملیاتی
زلزله رودبار ۶٨درصد جمعیت این شهرستان را دچار افسردگی کرد و افزایش اختلالات رفتاری کودکان تا ۶٠درصد گزارش شده است. در زلزله اردبیل ۴٧درصد کودکان و ٧۶درصد بزرگسالان دچار اختلال پسازحادثه شدند. پاندمی و دیگر تجربههای سهمگین از حوادث طبیعی و غیرطبیعی، همواره آسیبهای زیادی از جنس لطمههای روحی و روانی به جای میگذارد که شاید در نگاه اول چندان مشخص نباشد.
دکتر «محمد حاتمی»، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، میگوید :«با امکان برگزاری مراسم عزاداری و همدلی مردم با افراد داغدیده، شرایط درک از دست دادن عزیزان راحتتر بود، اما در بحرانها و حوادث مردم باید این سوگ را در خود حفظ کنند و درواقع با سوگ درخودفرورفتهای مواجهند. در نتیجه لطمه بزرگی به آنها، در اثر فقدان عزیزانشان و همچنین از دست دادن ناگهانی خانواده، وارد میشود. لطمههای روحی اگر در هفتهها و روزهای نخست بعد از حوادث درمان نشوند، به مرور ممکن است در پس وقایع و رفتارهای دیگر گم شوند و به آن کمتر توجه شود، اما به محض مواجه شدن با نشانههایی از تروما، دوباره سر باز میکنند. اگر درمان بهموقع انجام نشود، علاوه بر اختلالات رفتاری، مثل پرخاشگری و یا زودرنجی و حساسیتهای دیگر، بیماری روحی و روانی میتواند به بیماریهای جسمی و فیزیکی هم منجر شود.»
حاتمی تاثیرپذیری از حادثه را نه تنها مختص افراد حادثهدیده، بلکه مربوط به تمام افرادی میداند که به نوعی شاهد این واقعه بودهاند و حتی به عنوان تیمهای عملیاتی در جریان حادثه حضور داشتهاند.
او میگوید :«امدادگران، کارشناسان اورژانس و آتشنشانی، پرستاران و پزشکان از جمله افرادی هستند که بلافاصله بعد از وقوع حادثه در محل حاضر میشوند. روبهرو شدن این افراد با صحنههای تلخ حادثه، تاثیر منفیای روی آنها میگذارد و ممکن است زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهد. برای همین، به نظر میرسد، باید علاوه بر راهاندازی تیمهای حمایت روانی در حواث و بلایا، سازوکاری برای حمایت روانی از تیمهای عملیاتی و امدادی هم راهاندازی شود. این افراد باید مشاورهها را مداوم دریافت کنند و در صورت نیاز، برای مدتی از حضور دوباره در عملیاتهای سخت بپرهیزند.»
آرامش روانی در یک جامعه بخش مهمی از سلامت کل جامعه را میسازد؛ موضوعی که تا دو دهه پیش چندان در مرکز توجه قرار نداشت، اما امروز به دغدغهای برای مدیران هلال احمر تبدیل شده است. به طوری که مشاوران داوطلب کمکم به سراغ حمایت روانی از امدادگران و تیمهای عملیاتی هم میروند.
//انتهای پیام