روزنامه وطن امروز
1401/10/08
ستون انقلاب
محمد سلحشور: شهد شیرین شهادت اگر برای شهیدان جاودانگی و سعادت را به ارمغان میآورد، مردمی را به سمت همبستگی و انسجام هدایت میکند. احتمالا به همین دلیل است که شهادت والاترین مقصد و مقصود در تاریخ شیعه به حساب آمده و شیعیان همواره حیات خود را مرهون حرکت در مسیر شهادت یافتهاند. گذشت بیش از 3 دهه از پایان حماسه 8 ساله رزمندگان ایرانی در دفاع مقدس بارها این واقعیت را اثبات کرده است که این مقاومت تاریخی فراتر از ثمره میدانیاش در پاسداری از مرزهای کشورمان یک سرمایه بزرگ اجتماعی برای نسلهای متمادی خواهد بود. بهرغم جنگ تبلیغاتی گسترده دشمنان در این سالها، مفهوم شهادت و تجربه دفاع فرزندان این کشور از مرز و شرافتشان مهمترین ابزار انسجامبخشی به ایرانیان بوده است. وداع باشکوه و مثالزدنی مردم سراسر کشور با شهدای گمنام تازه تفحص شده در صبح سهشنبه هفته جاری را باید نمادی از نامیرایی یک مسیر دانست. شهیدانی که در ظاهر امر گمنام و فاقد هویت شناسایی بودند اما آشناترین عزیزان یک کشور به حساب میآمدند. تصاویر اجتماعات گسترده مردمی برای بدرقه این شهیدان حامل پیامی حیاتی بود. ایرانیان که روزهای دشوار و پرفراز و نشیب زیادی را در سالهای گذشته از سر گذرانده بودند و در ماههای اخیر نیز شاهد یکی از خطرناکترین توطئهها برای به زانو درآوردن خود بودند بار دیگر گرد تابوتهای بینشانی جمع شدند که نشانی حیات و مقاومتشان به حساب میآمد. طواف گرد پیکرهای پاک و مطهری که همچون کعبه، انسانها را به مقصد مشخص هدایت میکرد قابی از تکریم و قدردانی مردم در مواجهه با قهرمانانی بود که چراغ هدایت یک ملت در طول تاریخ به حساب میآیند. کثرت جمعیت و حضور نسلها و اقشار مختلف در آیین تشییع و پاسداشت شهدای گمنام نشانهای از مهمترین برگ برنده جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تهدیدها و ناملایمات داشت. به بیان دیگر شهیدان دفاع مقدس را باید حاملان تمام ارزشها و اهداف دینی و ملی دانست که خود تبدیل به نماد و حلقه وصلی برای جامعه شدهاند. قاب ماندگاری که از حضور مردم شهرهای بزرگ و روستاهای کوچک در بدرقه فرزندان گمنامشان ثبت شد احتمالا تلخترین صحنه مخابره شده برای بدخواهان کشور و انقلاب خواهد بود. این قاب از سویی این واقعیت را ثابت میکرد که مردم ایران حتی در سختترین روزهای خود نیز قدمی از ارزشهایشان عقبنشینی نمیکنند. واقعیتی که در کشاکش برخی فتنهانگیزیها و آشوبها برخی نسبت به آن تشکیک وارد کردند. از سوی دیگر این قاب نشاندهنده افقی بود که مردم ایران در مسیر آن حرکت میکنند؛ افقی که ریشه در گذشته و مقاومت تاریخیشان دارد و در این مسیر جان باختن را هم برای خود یک ارزش بیبدیل میدانند. * سرمایه معنوی و سیاسی جمهوری اسلامی هرچند در ادبیات مرسوم، سرمایه سیاسی یک نظام بیش از همه بر کمیت حامیانش اشاره دارد اما شهیدان دفاع مقدس و مفهوم مقاومت را باید مهمترین سرمایه سیاسی جمهوری اسلامی دانست. آنچنان که بزرگترین اجتماعهای مردمی نیز عمدتا حول این مفاهیم شکل گرفتهاند. تشییع تاریخی و تکرارنشدنی سردار مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی در دیماه 98 که با حیرت جهانیان نیز مواجه شد عالیترین نشان از سرمایه سیاسی جمهوری اسلامی را داشت که مقام معنوی شهید آن را عینیت میبخشید. خشم ضدانقلاب نسبت به پاسداشت یاد شهیدان به بهانههای مختلف را باید در چارچوب همین واقعیت فهم کرد. بدرقه شهیدان گمنام در روز شهادت حضرت زهرا(س) نیز یک بار دیگر این واقعیت را برای جهانیان نمایان ساخت. دولتهای خبیث غربی که در سایه آشوبهای اخیر چشم طمع به فروپاشی سیاسی و تجزیه سرزمینی ایران دوخته بودند این بار هم سیمای واقعی ایران را بر گرد شهیدانی دیدند که هویتبخش این سرزمین و مردمانش هستند. * بایکوت مردم ایران در رسانههای اصلاحطلب رسانههای اصلاحطلب که در ماههای گذشته تمام تلاش خود را برای روشن نگه داشتن آتش آشوب و تفرقه در کشور به کار گرفته بودند و از پوشش هیچ خبر صحیح و غلطی دریغ نمیکردند، در اقدامی مشترک در صفحه نخست روزنامههایشان هیچ اشارهای به حضور پرشور مردم در بدرقه شهیدان گمنام نداشتند. این جراید که همواره در پی انتقال این پیام بودند که مردم از ارزشهای انقلابی عبور کردهاند، این بار سکوت در برابر جمعیت میلیونی حاضر در خیابانهای ایران را به مصلحت خود نزدیکتر دیدند. *** رئیسی: حضور بابصیرت مردم برای دولت مسؤولیتآفرین است حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور در جلسه هیات دولت با گرامیداشت 9 دی روز «بصیرت و میثاق با ولایت» حضور مردم بصیر در مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع) و تشییع شهدای گمنام را آگاهانه، معنادار و دارای پیام هم برای دوستداران و هم دشمنان و بدخواهان انقلاب اسلامی دانست. وی حضور بابصیرت مردم را برای دولت و همه مسؤولان نظام جمهوری اسلامی، مسؤولیتآفرین دانست و افزود: تلاش مضاعف برای رفع نگرانی و دغدغههای مردم از جمله این مسؤولیتهاست. رئیسجمهور ارائه گزارش عملکردها و موفقیتهای حاصلشده را موجب افزایش امید و اعتماد عمومی عنوان کرد و از همه مسؤولان بویژه مدیران دستگاههای دولتی خواست در کنار ارائه گزارشهای امیدبخش، درباره آن دسته از اقدامات که به دلایل مختلف به سرانجام نرسیده است نیز به مردم گزارش دهند. رئیسی با اشاره به ضرورت تهیه پیوست رسانهای برای طرحها و اقدامات دولت، مسؤولان اطلاعرسانی بخشهای مختلف دستگاههای اجرایی و نیز سخنگویان دولت را مکلف کرد بهشکل مستمر برای بهبود نحوه اطلاعرسانی از عملکرد دولت برنامهریزی کنند. ****** حضور قابل تأمل مردم در مراسم تشییع شهدای گمنام و پیامهای آن در حوزه ارتباطات مردم رسانه شدند گروه فرهنگ و هنر: سهشنبه ششم دی 1401 هم از آن روزهای بزرگ بود که در تاریخ ایران ثبت شد؛ با تصاویری که از سراسر ایران در برنامههای تشییع شهدای گمنام دفاعمقدس منتشر شد؛ مراسم بیغل و غش و سادهای که شاید به خاطر همین سادگی برای رسانهها عادی شده است؛ مانند 43 راهپیمایی 22 بهمن که با همه بزرگی و بینظیریاش، از منظر رسانهای همان نمای از داخل هلیکوپتر است که فقط توانایی نمایاندن حجم جمعیت را دارد. یکی از نقصهای رسانهای در پرداختن به چنین موقعیتهای بزرگی، عدم ابداع در تولید رسانهای است، آن هم برای برنامهای که صرفا متکی به جمعیت نیست. به عبارتی شاید بتوان گفت متکی به دلهاست نه تنها. شاید به همین دلیل است که مراسم راهپیمایی 22 بهمن در یک روستا با جمعیتی بسیار محدودتر از جمعیت شهرها، میتواند وسعت و ضریب رسانهای بگیرد. همان برنامه 22 بهمن را میگوییم که پیرمردی روستایی برای جمعیتی محدود شعری در اعتراض به ترامپ میخواند؛ تصویری که شاید بسیار بیشتر از فیلمهای هلیکوپتری دیده شد. آن هم به خاطر دل و جان ساده روستایی با اخلاصی که حرف دلش را که حرف انقلاب است با زبانی همه فهم خطاب به رئیسجمهور آمریکا طرح میکند و شاید آن لحظه فقط برای همان چند مخاطب روستایی میخواند اما کارش اوج میگیرد. این ظرفیتها کم نیست و هر چند وقت یکبار به ما یادآوری میشود تا نشانمان دهد «حرکت، رسانه است». مانند حرکت راهپیمایان اربعین که جز خود راهپیمایی هیچ رسانهای توان بازنماییاش را ندارد. مدتی پیش وقتی ضدانقلاب به تجمع دهم درصدی ناچیز از جمعیت مهاجران اروپا در برلین دل خوش کرده بود، در شهری کوچک در لیکک کهگیلویهوبویراحمد، جماعتی خیرهکننده که گویی همه اهالی بودند، برای تشییع یکی از شهدای شاهچراغ دل به صحرای عشق به ایران زدند. با سادگی عجیبی که «رسانه» شد. سهشنبه در روز شهادت حضرت زهرا(س) نیز در تشییع شهدای گمنام در چهارمحالوبختیاری، آن هم در روستاها و شهرهای کوچک، باجمعیتی قابل توجه در سادگی عجیبی که مخاطب را به دل سالهای دهه 60 و مراسم بدرقه رزمندگان و استقبال از پیکر شهدا میبرد، «رسانه» شدن «حرکت» نمایان شد. در این بین اما گزارهای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که بهرغم تبدیل شدن همین حرکتهای خالصانه به «رسانه»، خود «رسانه» چرا از این ظرفیتها برای اعتبار بخشیدن به خود و آشتی برقرار کردن میان مخاطبان با حقیقتهای ناب مردم ایران، سود نمیبرد؟ وقتی شعر خواندن 4 نفر با ضرباهنگی یکسان برای اهداف شومی چون تجزیه ایران، توسط رسانههای دشمن ایران میتواند ضریب بگیرد و به یک تولید رسانهای تبدیل شود، چرا ظرفیتهای جریان و جبهه حق، آنچنان که باید مورد توجه قرار نمیگیرد. مردم، در بهترین وجه، به پاسداری از اهداف و آرمانهای انقلاب مشغولند و تاسفبار این است که رسانهها، بویژه و مهمتر و موظفتر از همه«تلویزیون» به عنوان رسانه ملی، ابتکار بازنمایی تصاویر و تولیداتی بدیع از این «حرکت» عمومی ملت ایران را ندارد. سوال این است که این مواجهه هلیکوپتری با راهپیماییها، مراسم تشییع شهدا و برنامههایی که در جهت تکریم ارزشهای ایرانی و اسلامی است چه زمانی تغییر خواهد کرد؟ فرد فرد آدمهای شرکتکننده در این مراسم، عقیده و دلیل منحصربهفردی برای عمل خود دارند؟ مخاطبان رسانه اما به واسطه تصویری تجمیعی از آنها امکان مواجه شدن با فرد فرد آنها را ندارند. در حالی که گاهی کنش تنها یک نفر در یک حرکت اعتراضی علیه ایران، به واسطه عمل ابداعی رسانه به یک تولید خاص رسانهای تبدیل میشود. اتکای همواره تلویزیون به تصاویر هلیکوپتری از مردم و تلقی حاشیهایتر از شکلهای دیگر تصویرپردازی نشانگر عدم شناخت ارادهها و نیتهای خاص مردم است که ارزش ویژهای دارد و ارزش این حضور اتفاقا در این فضای رسانهزده فهم میشود؛ وقتی تصویری از یک مراسم تشییع در یک روستای دورافتاده در چهارمحالوبختیاری، خود تبدیل به رسانه میشود و وضع جامعه را آنچنانی که هست به ما مینمایاند؛ هم از طریق کنشها و رفتارهای شرکتکنندگان و هم طبقه و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها. به عبارت دیگر در این فضای ضعیف و فرآیندهای بیمار بازنمایی مردم در رسانهها بویژه تلویزیون، مردم از دریچه تصویر یک مراسم تشییع ساده شهید گمنام در یک روستا بازنمایی میشوند و خود به رسانهای تبدیل میشوند تا کژکارکردهای نظام رسانهای را در بازنمایی جامعه جبران کنند. به عبارت دیگر وقتی رسانه با جامعه مأنوس نباشد که نیست، فرآیندهای بازنماییاش گرفتار انواع کلیشههای تکراری و یکنواخت میشود که نتیجهاش تصویرسازیهای بسیط، رقیقالمعنی و تاریخمصرف گذشته است. در این شرایط رسانه نمیتواند انبوه تنوع و گونهگونیهای نشانهای، فرهنگی، طبقاتی، اقشاری و معنایی راهپیمایی را آنطور که هست بسامد دهد و باز کار خود مردم است که با «حرکت»، تبدیل به «رسانه» شوند.