روزنامه جوان
1401/10/10
زمان آموزش نسبت به محتوای کتب درسی کم است
اخبار مختلفی در خصوص افت معدل دانشآموزان مطرح میشود، واقعیت فعلی وضعیت تحصیلی دانشآموزان چگونه است؟ میانگین معدل دانشآموزان منظور دانشآموزان پایه دوازدهم است که امتحانات آنها به شکل سراسری و هماهنگ برگزار میشود و، چون کنترل شدهاست میتوانیم به این نتایج ارجاع بدهیم. برای امسال معدل کلی دانشآموزان ۰۳/۱۲ بوده که این نتیجه، نتیجه مطلوبی به عنوان ماحصل نظام آموزش و پرورش کشور نیست. یک ملاک بینالمللی میگوید ما انتظار داریم دانشآموز کلاس چهارم خواندن و نوشتن بلد باشد. این براساس آزمونهای تیمز و پرلز است که تمام کشورها میآیند در این آزمونها شرکت میکنند. براساس شاخصهایی که خود کشورها اعلام میکنند آمادگی دارند در این شاخصها بررسی انجام شود. ایران هم جزو کشورهایی است که میآید شرکت میکند؛ بحث جدایی دارد. ولی آزمون پایه دوازدهم آزمون سراسری است که از همه دانشآموزان گرفته میشود. آنجا نمونه آماری مطرح میشود و جامعه آماری مطرح نیست، ولی پایه دوازدهم به شکل کنترلشده در سراسر کشور با یک طراحی سؤال مشخص و با یک فرآیند تحت کنترلشده انجام میشود که البته نتیجه آن هم، نتیجه مطلوب نظام آموزش و پرورش نیست. دلیل این افت تحصیلی دانشآموزان پایه دوازدهم چیست؟ قبل از اینکه بخواهیم این مسئله را تحلیل کنیم، باید حاشیهای را که بر متن نظام آموزش و پرورش رسمی کشور غلبه پیدا کرده است، بررسی کنیم. از جمله همین آزمون سراسری که تحت عنوان سنجشی جدای از نظام آموزش و پرورش عمومی توسط مجموعه دیگری سنجیده میشود و دانشآموزان مجبور هستند با توجه به این سنجشی که خارج از این نظام انجام میشود، خود را برای آن سنجش آماده کنند، چراکه آینده تحصیلی آنها به این مسئله وابسته است. این آمادگی آنها را برای موفقیت در رقابت کنکور سراسری آماده میکند و در نتیجه نقطه تمرکز آنها از این امتحانات مدارس خارج میشود و صرفاً دنبال این هستند نمره قبولی کسب کنند و از این نظام آموزشی خارج شوند، چراکه ملاک عملی برای آنها نبودهاست. قبلاً تأثیر مثبت سوابق تحصیلی در آزمون سراسری مطرح بود که این تأثیر مثبت، بیشتر به معنای تأثیر خنثی بود، چراکه میتوانستند بر همان مهارتهای تست زنی تمرکز کنند و سراغ آن سبک یادگیری با حافظهمحوری بروند، خودشان را از کتاب، درس و برنامه درسی جدا و برای آن آزمون خودشان را آماده کنند که همین حاشیه بر متن غلبه میکند و به نظر تحلیلهای دیگر را تحتالشعاع قرار میدهد؛ تحلیلهایی مثل اینکه دوران کرونا بر نظام آموزشی کشور تأثیر داشته یا تحلیلهای دیگر با همکاری گروههای آموزشی و دبیرخانه دروس، درس به درس بررسی و علتهای آنها ریشه یابی شدهاست، ولی تا زمانی که نتوانیم این حاشیهها را حل کنیم، مسئله مهمی مغفول میماند، البته فرصتی که ایجادشده مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است که سهم سوابق تحصیلی را ۴۰ درصد دانسته و تا ۶۰ درصد هم افزایش پیدا میکند و میتواند کمک کند تا نگاه و توجه دانشآموز، راهبردهای مطالعهای آنها و هم روش تدریس معلمان و کلاً مدرسه به عنوان کانون یادگیری و معلم به عنوان محور برنامه درسی مورد دگرگونی واقع شود و دانشآموزان به این امتحانات هم توجه داشته باشند؛ بنابراین نتیجهای که امسال در خردادماه کسب میشود، اگر افتی داشته باشد، قابلتحلیل است، چراکه دیگر این توجه ایجاد شدهاست. این مسئلهای که فرمودید، مربوط به سال دوازدهمی هاست، ولی برخی از کارشناسان معتقدند حتی تا ۴۵ درصد از بچههای کلاس چهارم ما هنوز مهارت روخوانی را هم کسب نکردهاند، چه مقدار این نظر را قبول دارید و به نظر شما دلیل این مسئله چیست؟ آزمون تیمز دروس علوم و ریاضی پایه چهارم و هشتم را بیشتر مبنا قرار میدهد و آزمون پرلز سواد خواندن و نوشتن را مورد بررسی قرار میدهد که شاخصهای خیلی زیادی را نیز مدنظر دارد و اتفاقاً کشور ما نیز در خیلی از این شاخصها شرکت میکند؛ در گزارشی که از این آزمونها ارائه میشود باید تحلیل شاخصهای آن را هم نگاه کنیم، نه اینکه فقط صرفاً عملکرد دانشآموزان در خواندن و نوشتن یا علوم را ببینیم و بگوییم این عملکرد ضعیفی است. در بخشی از شاخصها اتفاقاً وضعیت ما نسبت به دنیا خیلی هم خوب است، منتها تفسیر این مسئله یک کتاب است و اگر بخواهم تک تک عرض کنم که وضعیت ما در هر کدام از این شاخصها چگونه است باید یک کتاب را شرح دهم، ولی آن چیزی که باید اتفاق بیفتد و اشکالی که وجود دارد، این است که ارزشیابی ما صرفاً در سال پایانی دوره آموزش عمومی یعنی در پایه دوازدهم انجام میشود و نسبت به دیگر دورههای تحصیلی آزمون استاندارد پیشرفت تحصیلی برگزار نمیکنیم و تنها ملاکی هم که اعلام میکنیم همین آزمون تیمز و پرلز است و معمولاً براساس این آزمون هم داریم مقایسه میکنیم که نسبت ما با دنیا به چه شکل است که هرچند میتواند یک مبنا باشد، اما معمولاً در مورد اینکه وضعیت خود کشور ما در دورههای تحصیلی مختلف به چه شکل است، ارزشیابی نداشته ایم؛ به همین دلیل دنبال این هستیم بتوانیم خودمان این آزمون پیشرفت تحصیلی را در دوران مختلف تحصیلی برگزار کنیم. یعنی الان ما یک برآورد حدودی نداریم که چند درصد از دانشآموزان در درسهای علوم و ریاضی وضعیت خوب یا بدی دارند؟ چرا این وجود دارد. خب چقدر است؟ اینکه گفته میشود ۴۵ درصد از دانشآموزان کلاس چهارمی ما توانایی روخوانی را ندارند، چقدر قبول دارید؟ این را چه کسی گفتهاست؟ نظر کارشناسهاست، آنها هم براساس همین آزمونها میگویند؛ شما اینها را قبول دارید؟ یا حداقل حدودی میتوانید بگویید وضعیت فعلی دانشآموزان ما چگونه است؟ وضعیت الان را باید از معاونت آموزش ابتدایی دریافت کنید. در سالهای گذشته وضعیت چگونه بودهاست؟ بر اساس برداشت که نمیتوانم عرض کنم، ولی اگر آزمون پیشرفت تحصیلی انجام شود، آن زمان میتوانیم قاطعانه اعلام کنیم که وضعیت دانشآموزان اکنون در سواد خواندن و نوشتن به چه شکلی است. ولی باید توجه داشت در دوره ابتدایی ارزشیابی ما توصیفی-عملکردی است، بنابراین اگر بخواهیم میزان پیشرفت تحصیلی را در نظر بگیریم، نیاز داریم یک آزمون پیشرفت تحصیلی انجام دهیم که این مسئله هم سالها مغفول مانده و این کار ارزشیابی دورههای تحصیلی انجام نشدهاست، یعنی اینکه ما باید در هر دوره مثل پایه چهارم ابتدایی بتوانیم یک آزمون ارزشیابی پیشرفت تحصیلی انجام دهیم و در پایه ششم، نهم و دوازدهم این کار به شکل سراسری انجام شود. این دورههایی که آزمون هماهنگ سراسری نداریم، باید سراغ آزمون پیشرفت تحصیلی برویم که بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم. یکی از مواردی که مطرح میشود، این است که حجم کتابها از زمانی که برای تدریس پیش بینی بیشتر است، تعطیلات به خاطر کرونا، آلودگی هوا یا موارد دیگر در طول سال تحصیلی هم داریم که موجبشده کتابها به شکل کامل تدریس نشود و معلمها خیلی موارد مجبور هستند به جای مثلاً یک درس در یک روز، چهار درس را در یک روز بگویند که خب دانشآموزان به خوبی متوجه نمیشوند. زمان آموزش مصوب مجلس شورای اسلامی است و حتی مرکز پژوهشهای مجلس گزارشی دارد مبنی بر اینکه زمان آموزش ما نسبت به کشورهای دیگر با توجه به حجم محتوایی که داریم خیلی کم تعریفشدهاست. حالا این تعطیلاتی که اشاره فرمودید، خودش مزید بر علت میشود و این ساعت تقلیل پیدا میکند و بالطبع بخش عمدهای از این محتوا را معلم شاید اصلاً نتواند در زمان تدریس به آن برسد که بتواند کار آن محتوا را تمام کند. نکته دیگر این است که طبق سند، بخشی از اهداف دورههای تحصیلی باید توسط خود مدرسه و معلم طراحی شود و این هم نیاز به زمان دارد. این مسئله نیازمند این است که معلم این قدرت مانور را داشته باشد تا بتواند این کار را انجام دهد. معمولاً در این زمان پیشبینی شده هنری که معلم به خرج میدهد، نهایتش این است که به محتوای تدوینشده بپردازد و دیگر آن سهم را هم نمیتواند انجام دهد و این در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هم به آن اشاره شدهاست. آموزش و پرورش در مورد کمبود معلم بارها تأکید کردهاست، مسئلهای که وجود دارد، این است که گفته میشود معلمانی که اکنون از آنها استفاده میشود، ممکن است تحصیلات مرتبط یا تجربه کافی برای تدریس در مورد دروسی که به آنها ارجاع میشود، نداشته باشند، این مسئله چه مقدار بر روند تحصیل دانشآموزان تأثیر داشتهاست؟ اگر معلم غیرتخصصی درسی را تدریس کند که در حوزه تخصص او نیست و براساس نیاز یا به هر دلیل دیگری این اتفاق افتادهباشد، معلوم است که نمیتواند اهداف دوره را تأمین کند و به آن اهداف برسد. اینکه گفته میشود آموزش و پرورش ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار معلم کمبود دارد و با اضافه کاری معلمان یا با استفاده از معلمان بازنشسته این خلأ پر شدهاست، چقدر روی بحث آموزش و افتی که وجود دارد، تأثیر گذاشتهاست؟ یک زمان در عمل و اجرا شما به مرحلهای میرسید که کلاس شما نباید خالی بماند و برای اینکه این اتفاق نیفتد، لاجرم ابتدا سراغ همکار متخصصدر آن حوزه تدریس میروید و اضافه بر تدریسی که دارد به او ابلاغ میشود اضافه تدریس دیگری هم داشته باشد، به نظر کار اشتباهی نیست و در آموزش عالی هم همین اتفاق میافتد. مگر الان اساتید دانشگاه در آموزش عالی فقط ساعات موظف خود را تدریس میکنند؟ و اگر بیشتر از ساعت موظفی خود تدریس کنند، اشکالی دارد؟ یا نظام آموزش عالی زیر سؤال میرود؟ چرا وقتی استاد مدعو میگیرند، شما خبرنگاران آن زمان سراغ آنها نمیروید که چرا استاد مدعو میگیری و از هیئت علمی استفاده نمیکنید؟ یا از هیئت علمی متخصص استفاده نمیکنید؟ یا چرا سراغ مبادی که باید برای آموزش و پرورش تأمین نیرو کنند، نمیروید که چرا این نیرو را تأمین نمیکنید؟ طبیعتاً سراغ آنها هم رفته ایم، ولی سؤال بنده چیز دیگری بود. بنده عرضم این است که اگر کمبودی باشد که هست و همه نسبت به آن اذعان دارند، هر چند عدد و رقم آن، این عددی که شما فرمودید نیست و باید حوزه منابع انسانی درباره آن اظهارنظر کنند، ولی در مجموع با این کمبود باید اولویت با همکاران باشد، ولو همکاری که بازنشستهشده البته نه همکاری که از تعلیم و تربیت رسمی فاصله گرفتهاست، یعنی اینکه بعد پنج یا ۱۰ سال از بازنشستگی او را فراخوان کنیم، چنین فردی از تدریس فاصله گرفته و روشهای تدریس جدید را نمیداند، ولی معلمی که مثلاً سال گذشته یا دو سال پیش بازنشستهشده و هنوز در آن حال و هوا است و از آن روشها فاصله نگرفته چه اشکالی دارد چند سالی به او که فردی باتجربه است، اجازه تدریس بدهیم تا برای جبران این نیازی که وجود دارد، کمک کند، یا به دانشجو معلمانی که سال آخر آنهاست و بخشی از ترم آخر را کارورزی میروند، حالا بیایند در عرصه عمل ساعاتی را تدریس داشتهباشند؟ اشکال کار آنجایی است که بخواهیم افراد غیرمتخصص را برای تدریس دروس تخصصی به کار بگیریم، چون این واقعاً به هر دلیلی باشد، حتی اگر به دلیل نیاز هم باشد، کار درستی نیست. یکی از مواردی که برخی از کارشناسان معتقد هستند موجب افت تحصیلی دانشآموزان شده، تقسیم بندی مدارس است، یعنی مدارس تیزهوشان و غیرانتفاعی داریم و آموزش و پرورش دیگر خیلی به مدارس دولتی و عمومی خودش بها نمیدهد و همین مسئله موجب دلسردی میان دانشآموزان عادی میشود، چون با خود میگویند وقتی این دانشآموزان به شکل ویژه درس خواندهاند، طبیعتاً ما در کنکور نمیتوانیم آنها را شکست دهیم؛ این مسئله چه مقدار واقعیت دارد؟ مدرسه استعدادهای درخشان در تمام دنیا هست، منتها بعضی از کشورها جدا نمیکنند و مدرسه استعدادهای درخشان در همان مدرسه عادی است و تحت عنوان اتاق منبع به او گفته میشود که در این اتاق منبع هم آن دانشآموز با نیاز ویژه و هم دانشآموز استعداد درخشان حضور دارند و، چون اینها استعداد برتر هستند، فوق برنامهای برای آنها تعریف میشود که طالب آن هستند، یعنی هم انگیزه و ظرفیت دارند و هم خودشان دنبال این هستند. این کار توجه ویژه نیست یعنی شما متناسب با استعدادی که فرد دارد میخواهید این استعداد را شکوفا کنید. خب این عین عدالت است و خلاف عدالت نیست که بگویید من دارم توجه ویژه به آن میکنم. شما دارید یادگیری بیشتری را برای این دانشآموزی که ظرفیت بیشتری دارد، رقم میزنید. در همه دنیا این مرسوم است، حالا اینکه تحت عنوان یک مدرسه جدا باشد یا نباشد، محل مناقشه است که خیلیها روی آن نظر دارند و من هم نمیتوانم بگویم درست است یا نه. در مورد اینکه دانشآموزان مدارس عادی دچار یأس نشوند، اگر ما به این سمت نرویم که توجه ویژه به برخی از دانشآموزان شود، یعنی اینکه همه امکانات را یکجا سوق ندهیم، معلمهای خوب را فقط آنجا نفرستیم و عدالت آموزشی در توزیع معلمان رعایت شود و امکانات در همه مدارس توزیع شود؛ این حس یأس هم ایجاد نمیشود.
سایر اخبار این روزنامه
شما مردم ایران را نشناختهاید
اسناد روحانی را تکذیب میکنند
رمز و راز علاقه مردم به سردار فاتح دلها
دشمن در جنگ ترکیبی میخواست ملت را از انقلاب جدا کند
زمان آموزش نسبت به محتوای کتب درسی کم است
یک اقتصاددان سکاندار بانک مرکزی شد
هنگام آزادی از اسارت گفت اول به کربلا میروم بعد ایران
صبر و استقامت خانوادههای شهدا قوت قلب ماست
حضور امریکا در خارج نزدیک را پرهزینه کنید
پیام آمادگی
آغاز ششم نتانیاهو با زمزمه پایان
بدرود سلطان
زیادهخواهی تمام نشدنی فوتبالیها
پیوند خشونت خانگی با افزایش سن ازدواج