پیوند خشونت خانگی با افزایش سن ازدواج

یکی از موضوعات پرونده‌هایی که همواره در محاکم قضایی مطرح است، شکل‌گیری خشونت‌های خانوادگی خصوصاً پرونده‌های قتل است که با انگیزه‌های مختلف وقوع آن در جریان است. شاخه‌ای از این پرونده‌ها مربوط است به قتل‌هایی که فرزندان در شکل‌گیری آن نقش دارند؛ یا خود در نقش قربانی حضور دارند یا اعضای دیگر خانواده را قربانی انگیزه خود می‌کنند. موضوع مورد نظر در این باره، رده سنی فرزندان مورد اشاره را شامل می‌شود. رویکرد سنتی در جامعه ما تا سه دهه قبل تلاش والدین برای وصلت فرزندان پس از رسیدن به سن ازدواج بود. آموزه‌های دینی و اخلاقی جامعه ما همواره بر تحکیم بنیان خانواده تأکید دارد، از همین رو رویه سنتی در ارج گذاشتن به آیین‌ها و سنت‌ها با وصلت فرزندان پس از رسیدن به سن ازدواج دنبال می‌شد تا اینکه بحران‌های اقتصادی از دو دهه گذشته خصوصاً در سال‌های اخیر شدت گرفت و کانون‌های خانواده را تحت‌تأثیر قرار داد و زمینه‌های لازم را برای ناتوانی والدین در زمینه‌سازی شرایط ازدواج فرزندان فراهم کرد. در چنین شرایطی فرزندان با اینکه به سن میانسالی رسیده‌اند شرایط تشکیل خانواده را ندارند، از همین‌رو نداشتن آینده روشن و فقدان پشتوانه مالی، مهم‌ترین ابزار مقاومت فرزندان برای تشکیل خانواده شد. هزینه‌های بالای تأمین بدیهی‌ترین ابزار اولیه برای تشکیل خانواده از جمله هزینه اجاره خانه، سنگ بزرگی است که اگر مقابل هر طالب زندگی مشترکی قرار گیرد، توان آن را ندارد که مانعی به این بزرگی را از سر راه بردارد، برای همین این گروه سنی ترجیح‌شان این است به زیست مجردی خود تا زمانی نامعلوم ادامه دهند. نگرانی از شیوع طلاق در کشور هم از جمله موانع پیش روی این گروه سنی و ترجیح‌شان برای ماندن در خانه پدری است. براساس آمار‌ها از هر سه ازدواج یک ازدواج به طلاق منجر می‌شود، بر همین اساس از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ طلاق ۲۸درصد رشد داشته است که سه عامل بی‌توجهی، بی‌تعهدی و بی‌احترامی از مهم‌ترین عوامل آن به شمار می‌رود. بنابراین زندگی‌هایی هم که به واسطه طلاق از هم گسیخته می‌شود با معضلات بیشتری به کانون اصلی خانواده پیوند می‌خورد و بر دامنه خشونت در خانواده اضافه می‌کند.
همزیستی این دسته از گروه‌های سنی که میانسالان را هم شامل می‌شود در کنار والدین‌شان یک پیامد دشوار به همراه دارد. آن‌ها همواره در جمع‌های خانوادگی درباره چرایی مجرد ماندن خود هدف پرسش قرار می‌گیرند، از همین رو یک اتفاق کوچک در خانواده به مشاجره منتهی می‌شود و بالا گرفتن مشاجره به خشونت می‌کنند و برخی خشونت‌ها فرجامی خونین پیدا می‌کند. انگیزه‌هایی که منجر به شکل‌گیری این خشونت‌ها می‌شود، گاهی بسیار کودکانه است، مثل درگیری بر سر شستش ظرف‌های غذا یا گاه، مثل اعتیاد یکی از اعضای خانواده یا معضلی غیراخلاقی، انگیزه‌هایی ویرانگر است؛ با این حال خارج شدن ساختار خانواده از رویه‌ای که قرن‌ها تحکیم بنیاد خانواده را مستحکم نگه داشته‌بود، منجر به بروز خشونت‌های خانگی و سرایت آن از خانواده‌ها به جامعه شده‌است.