روزنامه اعتماد
1401/10/10
خداحافظي با پادشاه
گروه ورزشپله كه با نام ادسون آرانتس دوناسيمنتو به دنيا آمد يك چهره برجسته ورزشي در قرن بيستم بود كه به عنوان گنج ملي در زادگاهش برزيل مورد احترام قرار ميگرفت.
پله يكي از بزرگترين بازيكنان تاريخ فوتبال و به عنوان يكي از چهرههاي متحولكننده ورزش و صنعت سرگرمي در قرن بيستم به شهرت جهاني دست پيدا كرد. سطحي از شهرت كه تعداد كمي در تاريخ به آن رسيدهاند. اين چهره تاثيرگذار و ارزشمند پنجشنبه در سائوپائولو در سن ۸۲ سالگي درگذشت.
جو فراگا مدير برنامه و مامورپله مرگ او را تاييد كرد. بيمارستان آلبرت انيشتين سائوپائولو گفت كه علت مرگ او نارسايي اندامهاي متعدد در نتيجه پيشرفت سرطان روده بزرگ بوده است.
پله به عنوان يك قهرمان ملي در زادگاهش برزيل در سراسر جهان محبوب بود؛ بين افراد بسيار فقير، همانهايي كه پله در ميان آنها بزرگ شده بود و همچنين افراد بسيار ثروتمند كه پله بعدها با آنها دمخور شد و تقريبا همه كساني كه بازي او را ديدند.
اندي وارهول هنرمند پايهگذار پاپآرت گفته بود: «پله يكي از معدود كساني است كه نظريه مرا به چالش كشيد. او به جاي ۱۵ دقيقه شهرت، ۱۵ قرن مشهور خواهد بود.»
پله كه به دليل استعداد بينظير و اصالتش در زمين تجليل ميشود در دنياي بيرون به خاطر شخصيت درخشان و اعتقادش به قدرت فوتبال براي ايجاد ارتباط ميان مردم از طريق محو خطوط جداكننده نظير نژاد، مليت و طبقه مورد احترام قرار داشت.
او سه قهرماني جام جهاني با برزيل و ده عنوان قهرماني ليگ با سانتوس تيم باشگاهي خود و همچنين قهرماني ليگ فوتبال امريكاي شمالي در سال ۱۹۷۷ با نيويورك كسموس به دست آورد.
پله قبل از آخرين بازي فوتبال خود در اكتبر ۱۹۷۷ در استاديوم جاينتز نيوجرسي ميكروفن را از زمين برداشت و در مركز زمين كنار محمدعلي كلي و پدرش قرار گرفت. او در حالي كه ۷۵ هزار نفر او را تشويق ميكردند، گفت: «همين الان سه بار با من بگو براي بچهها عشق! عشق! عشق!»
پله در دوران ۲۱ سالهاش ۱۲۸۳ گل در ۱۳۶۷ بازي حرفهاي به ثمر رساند كه ۷۷ گل براي تيم ملي بود. بسياري از آن گلها افسانهاش شدند اما تاثير پله فراتر از گلزني بود. او به ايجاد و ترويج چيزي كه بعدا جوگوبونيتو به معناي بازي زيبا ناميده شد كمك كرد. سبكي متشكل از كنترلهاي هوشمندانه توپ، پاسهاي مبتكرانه و اشتهاي سيريناپذير براي حمله. پله نه تنها بهتر از هر كسي بازي ميكرد بلكه در سراسر دنيا آن را ترويج داد.
درخشش اوليه
پله در جام جهاني ۱۹۵۸ در سوئد در كانون توجه بينالمللي قرار گرفت. جواني ۱۷ ساله كه در كودكي با پاهاي برهنه در خيابانهاي روستاي فقيرانهاش فوتبال بازي ميكرد. او كه ستاره برزيل بود ۶ گل در اين مسابقات زد. از جمله ۳ گل در نيمهنهايي مقابل فرانسه و دو گل در فينال و برد ۵ بر ۲ مقابل سوئد. اين اولين قهرماني برزيل از ۵ قهرماني آنها و ۳ قهرماني پله بود.
پله همچنين عضوي از برزيل قهرمان جامهاي جهاني ۱۹۶۲ و ۱۹۷۰ بود. در جام جهاني ۱۹۶۶ او در نخستين بازيها و مقابل انگليس با تكل وحشيانه يك بازيكن پرتغالي كه با قوانين جديد مستحق اخراج بود از زمين بازي بيرون رفت. با غيبت پله برزيل در دور اول حذف شد. او آنقدر نااميد بود كه اعلام كرد از تيم ملي خداحافظي ميكند اما براي جام جهاني ۱۹۷۰ در تصميم خود تجديدنظر كرد. سپس عضوي از تيم برزيلي شد كه به عنوان بهترين تيم تاريخ شناخته ميشود. تيمي به كاپيتاني كارلوس آلبرتو پريرا.
ادسون آرانتس دوناسيمنتو در ۲۳ اكتبر ۱۹۴۰ در يك شهر كوچك در ايالت Minas Gerais به دنيا آمد. پدرش بازيكن حرفهاي بود كه به دليل مصدوميت دوران حضور كوتاهي در فوتبال داشت. يكي از اولين خاطرات پله از فوتبال، شكست برزيل در بازي سرنوشتساز جام جهاني ۱۹۵۰ در ريودوژانيرو بود كه با نتيجه ۲ بر ۱ به اروگوئه باخت. پله گريههاي پدر را در حالي كه به راديو گوش ميداد به خاطر ميآورد. پله به پدرش گفته بود روزي بزرگ خواهد شد و قهرماني را براي برزيل به ارمغان خواهد آورد.
پله در ۱۵ سالگي به سانتوس منتقل شد و در اولين بازي حرفهاياش ۴ گل زد. او تنها ۱۶ سال داشت كه اولين بازي خود را براي برزيل در ژويه ۱۹۵۷ انجام داد.
يك روش جديد براي بازي
پله بعدها گفت وقتي برزيل در تابستان سال بعد به جام جهاني سوئد رفت او آنقدر لاغر بود كه عدهاي تصور كردند او يك جور طلسم است! اما وقتي بازي او را ديدند داستان متفاوت شد. گزارشها از مهارت اين نوجوان برزيلي به سرعت در سراسر دنيا پخش شد. يكي از اين گزارشها در مورد گل عجيب او به ولز بود كه باعث شد برزيل به نيمهنهايي برسد. پله در زندگينامهاش نوشت: «اين اعتماد به نفس مرا كاملا افزايش داد. اكنون جهان از پله خبر داشت.»
پله بدون شك از بازي كنار ستارههاي ديگري نظير گارينشا، ديدي و واوا و همچنين عدم آشنايي اروپاييها با سبك برزيلي سود برد. در آن زمان تيمهاي اروپايي بسيار ايستا بازي ميكردند اما برزيل يك سيستم شناور داشت و بازيكنان مدام باهم جابهجا ميشدند. اين سبك بازي تماشاگران را خيره ميكرد.
پس از برد ۵ بر ۲ برزيل در نيمه نهايي مقابل فرانسه كه با هتتريك پله همراه بود گلر فرانسويها گفت ترجيح ميدهم مقابل ۱۰ آلماني بازي كنم تا يك برزيلي.
پله براي خدمت سربازي به تيم ارتش پيوست و برنامه فشرده ۱۰۳ مسابقه در يك فصل را تحمل كرد. او ۹ بار در عرض ۲۴ ساعت ۲ بازي انجام داد!
سانتوس در تورهاي پر سود پيشفصل خود از شهرت پله استفاده ميكرد. در سال ۱۹۶۰ در مسير مصر هواپيماي تيم در بيروت توقف كرد. جمعيت زيادي كه جمع شده بود تهديد به ربودن پله كردند مگر اينكه سانتوس يك بازي دوستانه با يك تيم لبناني بازي كند. پله در زندگينامه خود نوشت: «خوشبختانه پليس با قاطعيت برخورد كرد و ما به مصر رفتيم.»
پله و سانتوس يك بار هم با دعوت تيمسار خسرواني مالك باشگاه تاج و دريافت مبلغ ۳۰ هزار دلار براي يك بازي دوستانه با تيم تاج به تهران آمدند. البته در آن مقطع اكثر بازيكنان استقلال در اردوي تيم ملي بودند و تقريبا تيم منتخب تهران مقابل سانتوس و پله در ورزشگاه تازه تاسيس آريامهر برابر ديدگان دستكم ۶۰ هزار ايراني قرار گرفت.
پله آنقدر بزرگ شده بود كه در سال ۱۹۶۱ تيمهاي اروپايي براي خريد او صف كشيدند اما دولت برزيل در قطعنامهاي تصويب كرد او يك گنجينه ملي و غير قابل صادرات است.
ديپلماسي فوتبال
زماني كه پله در اوايل دهه ۱۹۷۰ در آستانه بازنشستگي از سانتوس بود هنري كسينجر وزير امور خارجه ايالات متحده به دولت برزيل نامه نوشت كه مجوز بازي پله در امريكا را صادر كند تا راهي براي كمك به ارتقاي فوتبال در برزيل و امريكا باز شود.
كليو توئه مدير تيم كسموس متقاعد شده بود كه بازيكني را كه در سطح جهان به عنوان بهترين و پردرآمدترين بازيكن شناخته ميشود به خدمت بگيرد. اولين بازيكنان اين تيم كه تنها يكسال قبل از آن متولد شده بود قراردادهايي به ارزش ۷۵ دلار امضا كرده بودند! توئه اولينبار در سال ۱۹۷۱ با پله ملاقات كرده بود. اين آشنايي چهار سال ادامه پيدا كرد و در نهايت با كمك ميليونها دلاري كه Warner Communications وسط گذاشت پله به كسموس پيوست.
در آن زمان پله از بازي در تيم ملي برزيل براي جام جهاني ۱۹۷۴ آلمان غربي حسابي مورد انتقاد واقع شده بود. در سال ۱۹۷۵ پله با پيشنهادهاي ۱۵ ميليون دلاري يوونتوس و رئال مادريد روبرو روبروبود. اما توئه به پله گفت: «اگر با آنها قرارداد امضا كني در نهايت يك قهرماني به دست ميآوري اما اگر با ما قرارداد ببندي كشور را به دست ميآوري.»
براي جلب نظر پله يك قرارداد موسيقي به قرارداد فوتبالي پله اضافه شد. يك قرارداد شامل ۵۰ درصد از درآمد مجوز فروش برند پله. همچنين تضميني براي استخدام دوستش مازي به عنوان دستيار. پله قراردادي ۳ ساله به ارزش ۲.۸ تا ۷ ميليون دلار امضا كرد (معادل ۴۰ ميليون دلار امروز)
حضور پله در امريكاي شمالي هياهوي زيادي به راه انداخت. حدود ۱۸ هزار نفر بازيهاي خانگي تيم را تماشا ميكردند. پله با مردم و رسانهها و همچنين خبرگزاريهاي خارجي در تعامل بود. ستارگان سينما و موسيقي از جمله ميك جاگر، رابرت ردفورد و راد استورات در بازيهاي خانگي تيم حضور پيدا ميكردند.
كسموس در آخرين فصل حضور پله به استاديوم جاينتز نقل مكان كرد و آنجا به اوج محبوبيت رسيد. در يك بازي پليآف خانگي جمعيتي معادل ۷۷۹۶۱ نفر براي تماشاي پله وارد استاديوم شدند. در آن فصل تيم دو ستاره ديگر يعني فرانتس بكن بائر و يوهان كرايوف را هم به خدمت گرفته بود. به نظر ميرسد فوتبال در امريكاي شمالي در حال شكوفايي بود ولي گذر زمان مشخص كرد كه هنوز امريكا آمادگياش را نداشت.
در ژوئن ۲۰۱۴ در شهر سانتوس درست قبل از جام جهاني موزه پله افتتاح شد. پله در ويديويي به همين مناسبت گفت: «گذر از دنيا لذت بزرگي است. اينكه بتوانم خاطراتي براي نسلهاي آينده و ميراثي براي كشورم به يادگار بگذارم.»
عاشق بچهها و مدافع آموزش
پله روزمري چلبي را در ۱۴ سالگي ملاقات كرد و تقريبا ۸ سال قبل از اينكه در ۱۹۶۶ ازدواج كنند با يكديگر رابطه داشتند. آنها داراي سه فرزند بودند و در سال ۱۹۸۲ طلاق گرفتند. پس از طلاق نام پله بيشتر در صفحات شايعات و كنار نام ستارههاي سينما و موسيقيدانها و مدلها ميآمد. او در چند فيلم از جمله «فرار به سمت پيروزي» با كارگرداني جان هيوستون در سال ۱۹۸۱ كنار مايكل كين و سيلوستر استالونه بازي كرد. همچنين مشخص شد او دو رابطه خارج از ازدواج داشت. يكي از اين دو نفر ساندرا نام داشت كه بعدها كتابي با عنوان «دختري كه پادشاه نميخواست» را نوشت.
پسر پله ملقب به ادينهو پنج سال دروازهبان حرفهاي بود تا اينكه مصدوميت به دوران حرفهاي او پايان داد و بعدا به جرم قاچاق مواد مخدر به زندان افتاد.
در سال ۱۹۹۴ پله با آسيريا سيكساس لموس روانشناس و خواننده برزيلي ازدواج كرد. دوقلوهاي آنها در ۱۹۶۶ به دنيا آمدند و در سال ۲۰۰۸ طلاق گرفتند. پله در سالهاي پاياني زندگي خود با يك تاجر برزيلي به نام مارسيا آئوكي ازدواج كرد.
بچهها هميشه به گرمي پاسخ پله را ميدادند و او هم به آنها. نه اغراقآميز و ترسناك بلكه با لبخندي گشاد و راحت و صدايي عميق و اطمينانبخش. جيم تركر مدير قديمي فوتبال كه در كسموس فعاليت ميكرد ميگويد: «هرگز انسان ديگري را نديدهام كه اينقدر مايل باشد زمان بيشتري براي تشويق يا در آغوش كشيدن يك كودك صرف كند.»
پله نسبت به ترك تحصيل بچهها حساس بود. او اغلب براي بسياري از برزيليهاي جوان و فقير كه بيسواد مانده بودند ابراز تاسف ميكرد.
روزي كه پله هزارمين گل خود را در ماراكانه در نوامبر ۱۹۶۹ به ثمر رساند مقابل ۲۰۰ هزار تماشاچي آن گل را به بچهها تقديم كرد. او در حالي كه اشك ميريخت يك سخنراني بداهه درباره مشكلات كودكان در برزيل ارايه داد. بسياري از رسانهها ژست او را اغراقآميز توصيف كردند اما براي دههها بعد پله براي اثبات واقعي بودن احساسش مدام به آن واقعه رجوع ميكرد. او در سال ۲۰۰۷ در نيويورك در يك كمپين سوادآموزي گفت: «امروز خشونتي كه در برزيل ميبينيم، فساد و مشكلات بزرگ به خاطر دو نسل از بچههاست كه آموزش كافي نديدهاند.»
(در تحقيقاتي كه سال ۲۰۰۶ انجام شد معلوم شد هزارمين گل پله در واقع هزار و دومين گل او بود.)
تجارت و موسيقي
حضور پله در دنياي سياست به سال ۱۹۹۵ برميگشت. زماني كه او توسط فرناندو هنريكه به عنوان وزير ورزش برزيل منصوب شد. پله يك جنگ بزرگ را براي پاسخگو كردن تيمهاي برزيلي كه اغلب توسط مردان قدرتمند اداره ميشد در مورد عمليات تجاري آنها و اصلاح قوانين حاكم بر قرارداد بازيكنان آغاز كرد. در سال ۱۹۹۸ قانون پله كه دقيقا به همين اسم شناخته ميشد باشگاهها را ملزم ميكرد به عنوان شركت غير انتفاعي مشمول ماليت شوند و ترازنامه خود را منتشر كنند. امضاي قرارداد قبل از ۲۰ سالگي با بازيكنان ممنوع بود و پس از دو (يعني سن ۲۲ سالگي به جاي ۳۲ سالگي) سال آنها مشمول حق ترنسفر رايگان ميشدند. بسياري از مقررات بعدا تضعيف شد و فساد ادامه پيدا كرد اما پله گفت از اينكه بند حق ترنسفر رايگان باقي مانده افتخار ميكند.
معاملات تجاري به هم ريخته در طول زندگي پله را آزار ميداد. او خودش ميگفت سادهلوحي باعث شد به آنهايي كه صلاحيت ندارند اعتماد كند. در سال ۲۰۰۱ شركتي كه او يك دهه قبل تاسيس كرده بود با نام Pelé Sports and Marketing متهم شد وامهايي كه در ازاي بازيهاي خيريه از يونيسف دريافت كرده را پس از انجام نشدن بازيها برنگردانده. پله شركت را تعطيل كرد و البته يونيسف گفت تخلفي در اين زمين صورت نگرفته.
پله در طول زندگي به فعاليت موسيقي هم ادامه داد. او هرگز از گيتارش و يك ضبط صوت مينياتوري كه آهنگها و شعرهايي كه دوست ميداشت را ضبط ميكرد دور نميشد. او دهها آهنگ ساخت كه توسط ستارههاي پاپ برزيلي ضبط شدند. او در سال ۲۰۰۶ به گاردين گفت: «نميخواستم مردم بين پله آهنگساز و پله بازيكن فوتبال مقايسه كنند. اين يك بيعدالتي بزرگ بود. در فوتبال استعداد من هديه خدا بود. موسيقي فقط براي سرگرمي بود.»
پله همزمان با بزرگتر شدن اغلب از دشواريهاي تمايز بين دو شخصيت صحبت ميكرد. خود واقعياش و فوق ستارهاي به نام پله. او اغلب به صورت سوم شخص از خودش ياد ميكرد. او در زندگينامه خود نوشت: «يكي از راههايي كه من سعي ميكنم از طريق آن ديدگاه خود را نسبت به مسائل حفظ كنم، اين است كه يادآوري كنم آنچه مردم به آن پاسخ ميدهند، لزوما من نيستم بلكه پلهاي است كه به شخصيت اسطورهاي تبديل شده است.»
سایر اخبار این روزنامه
خداحافظي با پادشاه
سرنوشتي تراژيك در انتظار سينماي ايران است
سياستمدار الهام بخش
يك گام مثبت اما ناكافي
موبايل ايرانيان در خدمت صاحبان فيلترشكنها
تفاوتهاي زمينهاي دولت دوم روحاني و دو لت فعلي
سعي ميكنيم فكرش را نكنيم
شادي و شهادت سرباز قاسم سليماني
چرا الان به ياد ايران افتاديد؟
چه سود از داغ و درفشي تنها فزاينده خشم و عصيان؟
مسير پرونده ايران تا لاهه