بنیانگذاری دانش در دانش‌بنیان‌ها

چطور می‌توان به بهبود جایگاه و عملکرد شرکت‌های دانش‌بنیان کشور کمک کرد؟ آیا می‌توان با تدوین سلسله برنامه‌هایی مدون و با مد‌نظر قرار دادن و کمک گرفتن از زیرساخت‌های موجود کشور، همچون مراکز علمی و پارک‌های علمی و فناوری، به ارتقای شرکت‌های دانش‌بنیان کمک و در پی آن، کشور را در حل مسائل و مشکلات یاری کرد؟ در ادامه به اختصار به برخی از عوامل کمک‌کننده و حیاتی برای دستیابی به این اهداف اشاره شده‌است.
گاهی امکان دارد محور کارها، صرفاً کسب سود باشد؛ پس ممکن است در یک رشته و یک زمینه خاص سودآور، شرکت‌های متعددی ایجاد گردد و در سایر زمینه‌هایی که کمتر سودآور هستند و احتمالاً نیاز کشور نیز هستند، شرکت‌های کمتری ایجاد شود. به عنوان مثال حوزه دانشی فناوری اطلاعات بسیار پرسود و مورد تقاضا بوده، پس متعاقباً شرکت‌های دانش‌بنیان زیادی (بیش از هزارو ۷۴۷ شرکت) در این بخش شکل گرفته‌است. البته این موضوع نمی‌تواند به عنوان یک اشکال در نظر داشته شود. ایراد آنجایی خواهد بود که در حوزه‌های دانشی دیگر مثل کشاورزی یا صنایع غذایی، شاهد ایجاد و گسترش بسیار کمتر این شرکت‌ها (چیزی کمتر از ۳۵۱ شرکت) هستیم. درصورتی که این حوزه‌های دانشی بدون تردید مورد نیاز قطعی امروز و آینده کشور هستند.
طبق آخرین آمار‌ها حدود ۸ هزار شرکت دانش‌بنیان در کشور ثبت شده و فعال است که بیشترین تراکم این شرکت‌ها در دو حوزه «برق و الکترونیک» و سپس «فناوری اطلاعات و ارتباطات» است. بررسی‌های تطبیقی هم مبین این است که جهت‌گیری کلی در دنیا نیز تقریباً در همین راستا است. به‌عنوان نمونه در کشور چین، به عنوان یک کشور پیشرو در حوزه علم و فناوری، مجموعاً ۱۲ هزارو ۹۶۶ پارک عملی و فناوری وجود دارد. یکی از بزرگ‌ترین آن‌ها پارک جونگ‌گوان‌سون (زی پارک) بوده که به «سیلیکون ولی چینی» معروف شده‌است. در این پارک مجموعاً از ۲۹ هزارو ۶۴۹ شرکت، ۶۵ درصد آن‌ها در حوزه «الکترونیک و فناوری اطلاعات» هستند. این موضوع شاید در نگاه اول به نظر مطلوب باشد، اما مشکل (یا شاید بتوان آن را دغدغه نامید) آنجا پیدا می‌شود که زاویه دید، به یک نگاه کلان و ملی ارتقا پیدا کند. در یک نگاه کلان و آینده‌نگرانه، زمانی صعود ۶۰ پله‌ای کشور در شاخص جهانی نوآوری (Global Innovation Index) جذاب‌تر خواهد بود که این صعود علمی، در عمل نیز باری از دوش کشور بردارد. اگر نگاه، از دید فردمحور به دید کلان‌نگر تغییر کند، آن وقت است که علاوه بر ایجاد و توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان، به اهداف کلان نیز توجه می‌کنیم. در این نگرش، عامل ایجاد توسعه و گسترش شرکت‌های دانش‌بنیان دیگر صرفاً رشد عددی نخواهد بود. در این نگاه، علاوه بر توسعه کمی شرکت‌های دانش‌بنیان (توسعه افقی)، به ایجاد توسعه کیفی شرکت‌ها (توسعه عمودی) هم نیاز پیدا خواهیم کرد.
در واقع ایجاد، توسعه و حمایت از شرکت‌های بنیان‌پایه مبتنی بر «نیاز کشور» عامل بسیار مهمی است که در این سال‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته‌است. برای انجام این مهم، باید همزمان متوجه چند چیز باشیم؛ توجه به اسناد کلان بالادستی مانند سیاست‌های کلان ابلاغی رهبر معظم انقلاب و برنامه‌های توسعه، توجه به اوضاع منطقه و جهان و جهت حرکت علمی دنیا و داشتن یک نگاه بلندمدت و آینده‌نگرانه به رشد علمی و فناوری کشور.


بنابراین با در نظر گرفتن جمیع جهات، می‌توانیم در جهت تأمین نیاز‌های کشور، شکستن سد تحریم و بی‌اثرکردن آن و در جهت قوی کردن کشور گام برداریم. در ادامه تلاش شده چند محور کلان برای جهت‌دهی به حرکت علمی و فناوری کشور و کمک گرفتن از زیرساخت‌های موجود بیان شود:
۱) هدفمند کردن و جهت‌دهی به شرکت‌های دانش‌بنیان؛ لازم است تا در نهاد‌های بالادستی مسئول تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز، خط‌مشی حوزه‌های شرکت‌های دانش‌پایه و کم و کیف آنان مشخص گردد تا مسیر و افق کلان ایجاد این شرکت‌ها در جهت پوشش دادن به همه نیاز‌های حال و آینده کشور بوده و در همه حوزه‌های دانشی به صورت متوازن و متعادل ایجاد شوند. نوع حمایت از شرکت‌ها و قوانین این بخش می‌تواند ابزار سیاستگذار در این بخش باشد.
۲) تلاش برای نفوذ در فناوری‌های نوظهور و اقتدارآفرین و حرکت در لبه علم؛ دنیای امروز، دنیای پیشگامی و تأثیرگذاری علومی است که شاید حتی بعضی از آن‌ها تا ۱۰ سال قبل هم به شکل امروزی وجود نداشته‌اند. کلان‌داده، هوش مصنوعی، فناوری‌های همگرا، بلاک‌چین و اینترنت اشیا تعدادی از این علوم است که باید با برنامه‌های مدون و دقیق، در جهت کسب، بومی‌سازی و ترویج آن‌ها تلاش کنیم.
۳) ایجاد زنجیره ارزش در شرکت‌های دانش‌بنیان: می‌توان با برقراری ارتباط میان شرکت‌های دانش‌بنیان، یک ساختار پیوسته ایجاد کرد. به این معنی که این شرکت‌ها از ورودی و خروجی یکدیگر استفاده کنند. مثلاً خروجی یک شرکت دانش‌بنیان به عنوان ورودی شرکت دیگر قرار گیرد. نتیجه این کار جلوگیری از واردات و خروج ارز خواهد بود، اثرات تحریم بر صنایع با فناوری بالا کاهش پیدا خواهد کرد، می‌توان در جهت خودکفایی کشور گام برداشت و نهایتاً اینکه حاشیه سود شرکت‌ها نیز افزایش پیدا می‌کند. در اینجا شناخت نیاز‌های گلوگاهی صنایع حساس و مادر، شناخت نیاز‌های کلان‌پروژه‌های ملی، شناخت ظرفیت‌های نرم (دانشگاه‌ها، اندیشکده‌ها و پژوهشکده‌ها) و سخت (پارک‌ها و مراکز علمی و فناوری) کشور و کمک گرفتن از آن‌ها و اتصال آن‌ها به هم اهمیت راهبردی می‌یابد.