وهابیت مدرن‌ فوتبالیست!

هر تفسیر و تحلیلی از فوتبال بدون درنظرگرفتن آن به عنوان یک صنعت، غلط از آب درمی‌آید. چه، تحلیل چرایی قهرمانی یک تیم در جام‌جهانی و چه، رفتن کریستیانو رونالدو به تیمی عربی در ریاض پایتخت سعودی!
قضیه آن‌قدر عجیب بود که در یک‌ماهه اخیر حتی نزدیکان رونالدو و بسیاری از فوتبال‌نویسان دنیا آن را محال می‌دانستند. اما سعودی‌ها آن‌قدر قیمت را بالا بردند، تا رونالدو تسلیم شد. ۲۰۰ میلیون یورو در سال به اضافه یک قصر شاهانه و چیز‌های دیگری که در عقل نمی‌گنجد. اینکه چرا رونالدو که قبلاً دیگران را به‌خاطر بازی در قطر (ژاوی) یا حتی بازی در امریکا تمسخر می‌کرد، و می‌گفت خودش فقط در اوج (بازی در چمپیونزلیگ) بازنشسته خواهد شد، حالا به تیمی رفته که حتی در لیگ قهرمانان آسیا هم نیست، تحلیل دشواری ندارد. اما آن روی قضیه یعنی چرا سعودی‌ها چنین هدفی را دنبال کردند، تحلیل خاصی دارد.
رونالدو حتی اگر بازی در عربستان زهرمارش شود، آن را با چیز دیگری شیرین کرده است. اما شیرینی سعودی‌ها در چیست؟! رونالدو خوب می‌داند که محتمل است در سال آینده به‌خاطر همگروه‌شدن با تیم‌هایی از عراق و ایران مجبور شود فی‌المثل در ورزشگاه‌های ایران به دیدار گل‌گهر سیرجان یا نساجی مازندران برود یا در بحرین و عراق به‌دیدار تیم‌هایی که حتی اسمی از آنان در جهان فوتبال نیست، اما این را پذیرفته است و حتی گویا قرار است در ادامه سفیر سعودی برای تبلیغ میزبانی جام‌جهانی ۲۰۳۰ شود، اما صرفه و هدف اصلی سعودی‌ها از این استخدام فراتر از یک بازیکن و یک سفیر در چیست؟
سعودی‌ها برنامه بلندی برای جهش به دنیای مدرن و جهانی‌شدن و فاصله‌گرفتن از سنت‌ها دارند و برای این هدف نیازمند بازیگران و قهرمانان جهانی هستند. تاریخ سعودی دو قرن است نه ۱۴ قرن، یعنی از زمان تسلط محمد‌بن‌عبدالوهاب، نه از زمان ظهور اسلام. مدرن‌شدن و فاصله گرفتن از سنت دینی به‌معنای کنار گذاشتن وهابیت نیست. وهابیت همچنان‌که در ظهور و بروز، ریشه‌های استعماری دارد، باقی خواهد ماند و چه‌بسا شتاب سعودی به سوی دنیای مدرن، با وهابیت آسان‌تر از مذهب واقعی اسلامی باشد. درواقع وهابیت سنتی در سعودی رنگ باخته و جای خود را به نسخه مدرن از وهابیت داده است تا جاه‌طلبی‌های بن‌سلمان و نقشه غربی و صهیونیستی عرفی‌سازی سرزمین وحی در آن قابل اجرا باشد.


پروژه عظیم شهر «نئوم» با هزینه ۵۰۰ میلیارددلاری فقط یکی از برنامه‌های سعودی برای جهش به دنیای مدرن است. انتقال پرسروصدای رونالدو به النصر، ذره‌ای و بخش کوچکی از این مدرن‌سازی به‌حساب می‌آید. خادم حرمین‌شریفین پیش از این‌ها مدرن‌سازی را با محو تاریخ اسلام از حرمین شریفین آغاز کرده بود. فقط همان برج ساعت که، چون بختکی روی کعبه سایه انداخته است، با تخریب بخشی از خالص‌ترین نماد‌های اسلامی، بنا شد و به جز طبقات بالای این آسمانخراش که به سران سعودی اختصاص دارد، در بقیه طبقات پیتزا و لباس‌زنانه ایتالیایی و چینی و محصولات فرانسوی و امریکایی فروخته می‌شود و یک ضدنماد واقعی است که هر نمازگزاری در کعبه سر از سجده برمی‌دارد، باید آن را مقابل چشم خود ببیند.
رونالدو در این مدرن‌سازی و عبور از فرهنگ دینی که بدون بحث فرهنگ تقبیح تکاثر و دنیاپرستی است، قرار است به‌عنوان یکی از صد‌ها شخصیت مستخدم سعودی، جایگزین قهرمانان دینی شود که با آن قهرمانان نمی‌توان کارناوال مدرن‌سازی را پیش برد. اینکه خود رونالدو به این امر واقف است یا نه، اهمیتی ندارد و البته خود او غافل و فارغ از این ماجراست. همان‌طور که وقتی اردوغان نیمکت‌نشینی رونالدو را در دو بازی آخر پرتغال در جام‌جهانی، پروژه‌ای صهیونیستی و به خاطر حمایت رونالدو از فلسطین نامید، شاید خود رونالدو به آن ناباور بود. رونالدو البته بار‌ها از فلسطینی‌ها حمایت کرده است (برخلاف مسی)، اما اردوغان که تا گردن در دیگ عادی‌سازی صهیونیست‌ها فرورفته است، از رونالدو صرفاً برای یک اظهار‌لحیه مقابل صهیونیست‌ها بهره می‌برد، نه بیشتر.
سعودی‌ها قهرمان دین و قهرمان حرمین شریفی که نام خادمی آن را به‌دنبال می‌کشند، نیستند. در سال‌های آتی برای طرح‌های مدرن‌سازی خود دلار‌های توقف‌ناپذیری را صرف قهرمانان بازنشسته و روبه‌افول دنیای مدرن خواهند کرد تا در یک برنامه جهانی‌شدن، با ایمنی بیشتری به جلو بروند. در آیین وهابیت ساختن قبور برای درگذشتگان قدیس و معصوم و توسل به آنان حرام و ساختن قصر و توسل به ناقدیسان که در قید حیات دنیایی‌اند، مباح است. پیروزی نهایی، اما با «النصر» و سعودی نیست که خدا به صالحان وعده نصر و پیروزی نهایی داده است.  سردبیر