روزنامه آرمان امروز
1401/10/12
برزخی های «اوج»، داعیه دلسوزتر از مادر شد
آرمان امروز: آخرين روزهاي آذرماه جشنواره سينما حقيقت به کار خودش پايان داد، حواشي آن جشنواره و اختتاميهاش آنقدر بود که هر نوع نقد و نظري در آن روزها گم ميشد؛ اما حالا و پس از چند روز که آنقدر خبر آمده و اخبار آن فراموششده، شايد بتوان به يکي از فيلمهاي جشنواره که چالشبرانگيز بود، نگاهي دوباره کرد.فيلم را سازمان سينمايي اوج ساخته و براي تبليغات آن هم هزينه کرده است، نمونه آن خبرها و نقدهاي مثبت بسياري است که از اين فيلم براي تقريباً تمام رسانهها ارسال شد.در اين مستند با فيلمسازان، تهيهکنندگان و چهرههاي فرهنگي گفتگو ميکند، از سعيد مطلبي فيلمنامهنويس تا حسين فرحبخش تهيهکننده و... تا توقيف اولين فيلم پس از انقلاب را از نگاه آدمهاي درگير در ماجرا بازگو کرده باشد.فارغ از گفتوگوها و آن بلايي که سر فيلم برزخيها آمد، فيلمساز مستند و حامي آن در روايتش گروکشي سياسي کرده و به دنبال آن است تا شخصيتهاي سياسي - فرهنگي دهه 60 همچون سيد محمد خاتمي، ميرحسين موسوي، سيد محمد بهشتي شيرازي، فخرالدين انوار و... را متهم تمام بدبختي هاي اهالي فرهنگ و هنر در آن دهه نشان دهد.
اينکه آقايان خاتمي، موسوي، بهشتي و... در اوايل دهه 60 بر هنرمندان باقي مانده در ايران سخت گرفتند،شکي نيست؛ اما راوي آنگونه روايت ميکند که انگار درآن دوره همه مردمان درفراغت و راحت بودندو همهچيز سر جايش بود و هيچ خبري نبود و فقط اين آقايان آن بلاها را بر سر محمدعلي فردين و... آوردند، واقعاً به گمان آقايان سازنده و سفارش دهنده، توقيف يک فيلم، تمام مشکل دهه 60 بود. سال 58 که دوره کوتاه مدتي در آزاديهاي اول انقلاب بود، فراموش کنيد و فقط کافي است نگاهي به وقايع تاريخي از اواخر 58 و تمام سال 59 داشته باشيد تا بتوانيد خطي از واقعيت را پيدا کنيد. تصور کنيد در آن دوره آشوب کافي بود بهجاي اين خاتمي آن خاتمي بر سرير قدرت فرهنگ نشسته بود، خيلي فرقي ميکرد؟ يا اگر بهجاي آقايان موسوي و بهشتي و ديگران، آقايان شريعتمداري، صفار هرندي و... در فرهنگ و سينما حکم ميراند، برزخيها رفع توقيف ميشد، و مدالهاي قهرماني بر گردن فردين و ملکمطيعي ميانداختند؟ شوخيتان گرفته است يا مخاطب و مردم را گمکردهايد و نميشناسيد. يا تصورتان اين است که همه در دستشان کاردکي گرفتهاند و وقايع تاريخي را پاک ميکنند. واقعاً در بقيه امور اوضاع چگونه بود؟ همه جاي ديگر اين سرزمين مدارا بود و همه براي زخمهاي ايجاد شده مرهم و مداوا بودند و فقط ميماند فيلم برزخيها.
توقيف و متوقف کردن و حذف و ناديده گرفتن تمام امور مربوط به مدرنيزاسيون ساخته شده در پيش از انقلاب در دستور کار تمام آقايان انقلابي بود و چپ و راست نداشت. اصلاً سينما از نگاه متدينين يک معضل بود، همانهايي که پدران جريان راست و محافظهکار هستند، نه ديروز و در دهه 60 که آن نگاه تا همين امروز هم هست و خط و خطکشي دارد و خودي و غيرخودي ميکند.مگر ما فراموش کردهايم که چه شد؛ بعد از امثال خاتميها، مصطفي ميرسليمها از جريان اصولگرا، وزارت فرهنگ را به دست گرفتند و خدا را شکر نظرات مشعشع ايشان نه در دهه60 که همين امروز در 1401 نيز دست به دست ميشود. آقايان در «اوج» بهگونهاي روايت ميکنند که انگار آن زمان جريان مطبوعشان «ژان پل سارتر» و «ميشل فوکو» در آستين داشته اما بهجاي اين دو، خاتمي وزير ارشاد شده است.
پهلوان مرده را عشق است، حالا و پس از درگذشت هر سه آن چهرههاي محبوب سينماي عامهپسند (فيلمفارسي) ايران يعني زندهيادان فردين و ملکمطيعي و ايرج قادري فيلمي درباره حقوحقوق ضايع شده آنان ساخته شده است. گفتوگوي مهران مديري با ناصر ملکمطيعي را سال 96 تحمل نکرديد و از صداوسيما پخش نشد به هزار بهانه، آن سال که خاتمي ممنوعالتصوير بود و موسوي در حصر خانگي و صداوسيما دربست در اختيار شما، نه!؟ شبکه افق که از آن شما بود، شما بهجاي شبکه نسيم آن گفتوگو را پخش ميکرديد يا امروز پس از درگذشت زندهياد ملکمطيعي با حذف مهران مديريِ اين روزها پخش کنيد. اين هم نميشود؟ شايد خاتميِ آن دوره در امروز شما زنده است و نفس ميکشد.
نميخواهم بگويم که اين مستند و سخنرانيهاي رائفي پور و رائفي پورها در يک سنگ و سنگر است و برنامه آن بوده که به بهانه محمدعلي فردين و ... چند نفر ديگر که محبوباند و اگر چيزي درباره آنان ساخته شود، حتماً مردم ميبينند به دنبال سياسيکاري هستيد؛ ولي نميشود هم انکار کرد که پاسکاري خوبي انجام شده ؛ نکته کجاست؟ اينجاست که اين فيلم و آن سخنرانان روي اين حرف تأکيد دارند که؛ آقايان خاتمي، موسوي و... ديروز در دام افراط بودند و با هنرمندان و فيلم برزخيها آن کردند و امروز در دام تفريط هستند و هر چه ميگويند، افتادن از اين سر بامي است که آن سالها از آن سرش ميافتادند. اگرچه امروز براي مردم راست و چپ در يک ترازو نشستهاند و تمايزي براي هيچکدام قائل نيستند، اما اين حرف از بنياد غلط است و منطق سادهانگارانه و کودکانهاي دارد. اگر کسي ديروز حرف اشتباه و عمل غلط انجام داد، دليل آن نميشود که سخن و رفتار امروزش غلط و نابجا و نادرست باشد. در حوزه فرهنگ که تقريباً اين توارد اشتباه محض است چراکه بسياري از فيلسوفان و هنرمندان و انديشمندان در دورهاي حرفي زدهاند و در دوره ديگر تمام آن حرفشان را نادرست دانستهاند و از آن اشتباه گذشتهاند. سخن و عمل هر کس با توجه به تاريخ و سابقه و بستر تاريخي آن سنجيده و سنجه ميشود. مثال بارز آن در طرفداران انقلاب، پدرِ جريان سياسي پايداريهاست. «آيتالله مصباح يزدي» که در دوره قدرت چپها از قدرت دور بود؛ چراکه پيش از انقلاب درباره انقلاب با آيتالله خميني رهبر فقيد انقلاب اختلافنظر داشت، اما او در دوره بعد، موسسه امام خميني را در قم راهاندازي کرد و مرشد جريان پايداري شد که از دل آن يارغاري همچون محمود احمدينژاد (حداقل براي يک دوره) بيرون آمد. پس کماکان ملاک حال فعلي افراد است، اگر گذشته خطا کردهاند دليل به استمرار آن خطا نيست.
خبر آنلاين
سایر اخبار این روزنامه
کار بزرگ سردار سلیمانی احیای جبهه مقاومت بود
بوی توافق به مشام می رسد
«استعفا»، تاکتیک جدید پایداریها در مجلس
آغاز موج جدید کرونا با 3 سویه
برزخی های «اوج»، داعیه دلسوزتر از مادر شد
جهشهای کرونا ترسناک است
دو شرط اصلی ثبات نرخ دلار
چراغ سبز دوباره مجلس به سربازی حرفهای
کره شمالی هم اصلاحات را آغاز کرد
آنچه آلودگی هوا برسر بدن ما میآورد
کاهش نرخ دلار چه سیاستی را دنبال می کند؟
موبایل فروشان در دسترس نیستند
ماجرای حضور مخبر در جلسه سران قوا چه بود؟
آمادهباش ۹ استان در پی هشدار هواشناسی
۸۰۰ دستگاه استارلینک در ایران فعال شده
پروژه نوسازی نظام حکمرانی کشور کلید خورد