توافق هسته‌ای هنوز هم برای بایدن دستاورد است

آرمان ملی- احسان اسقایی: گویا پای دیپلماسی پنهان در میان است؛ دیپلماسی که احتمالا با تدبیر وزیر امورخارجه ایران آغاز شده است تا مذاکرات بار دیگر روی ریل قرارگیرد. یکباره بعد از اینکه رئیس‌جمهور و وزیر خارجه اعلام کردند که غربی‌ها پیام می‌فرستند که خواستار مذاکره با تهران هستند، امیرعبداللهیان به کشوری سفرکرد که سفر به آن کشور در ادبیات و فضای سیاسی یک پیام با خود به‌همراه دارد. واسطه‌گری بین تهران و واشنگتن؛ واسطه‌گری‌ای که یک‌بار به دستان وزیرخارجه وقت علی‌اکبر صالحی صورت گرفت و این بار نیز اگر حدس‌ها درست باشد به دست وزیرخارجه فعلی حسین امیر عبداللهیان آغاز می‌شود. به نظر می‌رسد اروپایی‌ها در شرایط فعلی نوعی دیپلماسی توام با قهر را با ایران در نظر دارند؛ قهری که البته نیازمند یک برخورد قاطع از سوی تهران است و این برخورد می‌تواند دور زدن اروپایی‌ها برای آغاز توافق باشد. «آرمان ملی» در این ارتباط با عبدالرضا فرجی‌راد، دیپلمات و کارشناس سیاست خارجی به گفت‌وگو پرداخته است. فرجی‌راد معتقد است«باید دیپلماسی غیرعلنی را برای رسیدن به توافق در زمینه هسته‌ای آغاز کرد و احتمالا این دیپلماسی از کانال مسقط آغاز خواهد شد.» بعد از تحولاتي که چين در سياست خارجي خود نسبت به منطقه انجام داد، برخي معتقدند ايران هم بايد نوعي چرخش در سياست خارجه خود ايجاد کند. تا چه ميزان امکان اين تحول در دستگاه سياست خارجه ايران وجود دارد؟
اگر از دريچه چين به ايران و عربستان بنگريم، به اين نتيجه خواهيم رسيد که چين در شرايط فعلي برقراري رابطه با عربستان را به رابطه با ايران ترجيح داده است. از اين رو نبايد روي چين حساب استراتژيک باز مي‌کرديم. البته ايران بايد تلاش کند که با شرق عالم يعني چين و روسيه رابطه خوبي داشته باشد، اما با توجه به اينکه تهران تلاش‌هايي کرده است که رابطه مستحکمي با شرق داشته باشد اما هنوز موفق نشده اين رابطه را مستحکم کند و دستاورد چنداني هم از منظر اقتصادي و سياسي در تلاش براي ارتباط با شرق به دست نياورده لذا با توجه به ژئوپليتيک ايران، تهران بايد به سمت ايجاد توازن در سياست خارجه گام بردارد که هم رابطه خوب با شرق و هم رابطه مناسبي با غرب به خصوص اروپايي‌ها داشته باشد. اروپايي‌ها در رابطه با تهران از سابقه تاريخي برخوردار هستند. درحال حاضر شرايط داخلي از نظر اقتصادي مطلوب نيست و يکي از دلايل آن نيز به اين مساله باز مي‌گردد که ايران نتوانسته توازن در رابطه با غرب و شرق عالم ايجاد کند. هر زمان هم گام‌هايي برداشته شده که اين توازن حفظ شود، موفقيت‌هاي خوبي به دست آمده است.
ايجاد اين توازن در سياست خارجه ايران مسبوق به سابقه بوده است؟ اگر ايران به سمت ايجاد اين توازن حرکت کند، چه تضميني وجود دارد که تهران از دو طرف صدمه نبيند؟
در دهه‌هاي گذشته ضمن اينکه با چين و روسيه رابطه برقرار کرديم با اروپايي‌ها هم رابطه مستحکمي داشتيم. در آن زمان سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي خوبي در ايران اتفاق افتاد و رشد اقتصادي ايران در آن سال‌ها مثبت بود و در همان سال‌ها بود که از سرعت تورم کاسته شد. در آن زمان يک بشکه نفت تنها 7 دلار فروخته مي‌شد اما چون رابطه متوازني در سياست خارجي ايران وجود داشت. در آن سال‌ها رشد اقتصادي بالايي را تجربه کرديم. بنابراين موقعيت ژئوپليتيکي ايران به مسئولان اين سياست‌گذاري را گوشزد مي‌کند. ايران بايد در سياست خارجي خود تجديدنظر ايجاد کند. ضمن اينکه بدون بازگشت به برجام نه شرق و نه غرب و نه همسايه‌اي، هيچ کشوري تمايل چنداني ندارد رابطه بلندمدتي با ايران برقرار کند. از اين منظر بايد توازن در سياست خارجي ايجاد شود. جايگاه ايران و موقعيت ژئوپليتيک تهران به گونه‌اي است که همه علاقه‌مند هستند که با آن کار کنند. ايران جمعيت بالايي دارد، منابع انرژي مناسبي دارد، نيروي انساني تحصيلکرده‌اي دارد، موقعيت ژئوپليتيک ايران منحصر به فرد است و... چنين مواردي اين علاقه را در ديگران ايجاد مي‌کند که به دنبال ارتباط با تهران باشند.


فقدان اين توازن در سياست خارجي ايران همواره وجود داشته برخي به سمت غرب برخي به سمت شرق متمايل بوده‌اند چرا سياست خارجه به سمت ايجاد توازن بين غرب و شرق حرکت نمي‌کند؟
حدود 2 دهه است که ايران در موقعيت‌ تحريمي قرار دارد. اين توازن البته درگذشته به‌طور نسبي برقرار بوده است. براي نمونه روزگاري ايران بيشترين رابطه را با آلماني‌ها برقرار کرده است اما اگر در اين مدت سنجشي بين رابطه ايران با آلمان، ايتاليا، فرانسه و در مقايسه با چيني‌ها برقرار کنيم، بيشترين رابطه ايران در اين يکي دو دهه با چين بوده است. البته رابطه‌اي هم با روس‌ها نداشتيم زيرا روس‌ها از ظرفيت اقتصادي براي برقراري رابطه با ايران برخوردار نيستند. فرانسه و آلمان و به‌طور کل اروپايي‌ها از ابتداي انقلاب تا اواخر دولت اصلاحات سرمايه‌گذاري‌هاي خوبي در ايران انجام دادند بعد از دوران اصلاحات است که به واسطه تحريم‌ها و برخي مواضع، ايران تلاش کرد که با روس‌ها کار کند اما بيشترين ميزان مبادلات تجاري بين دو کشور مهم به نام ايران و روسيه نهايتا به 500 ميليون دلار بوده است. البته ارقامي هم در تجارت نظامي با روس‌ها داشتيم اما تبادلات صنعتي و کشاورزي ايران همان 500 ميليون دلار بوده است. افغانستان در همين مقطع 5 برابر اين مبلغ با تهران رابطه مالي برقرار کرد. بنابراين وقتي که توازن در روابط خارجي خود داشته باشيم فشار هم بر روي ايران کمتر خواهد بود.
نمونه‌اي بيان کنيد که نشان دهد ارتباط با اروپا بيش از ارتباط با شرق براي ايران سود داشته است.
در دوران سازندگي ايران 30 ميليارد دلار بدهي به آلمان‌ها داشت که به سرعت هم بازپرداخت شد. آن30 ميليارد دلار در زيرساخت‌ها، سد‌ها، جاده‌ها، کارخانه‌ها و... سرمايه‌گذاري شد. اين سرمايه‌گذاري در دوران اصلاحات نيز ادامه پيدا کرد. درهيچ کدام از اين سرمايه‌گذاري‌ها چيني‌ها نقش نداشتند. روس‌ها هم نقشي در اين سرمايه‌گذاري‌ها نداشتند. چين دو دهه است که به اقتصاد ايران وارد شده است. در اين دو دهه هم سرمايه‌گذاري در ايران انجام نداده بلکه تبادلات کالا صورت گرفته است. البته چين در يک دهه اخير در بخشي از سرمايه‌گذاري‌هاي نفتي حاضر شد. چيني‌ها چقدر آزادراه شمال را طول دادند و در آخر هم وارد ساخت و ساز آن نشدند. در دهه اول انقلاب تمامي کارخانه‌ها و پالايشگاه‌ها يا مستهلک يا ويران شده بود و همه از جنگ زخم ديده بودند. تمام تحولات در ايران بعد از جنگ اتفاق افتاد و زماني اتفاق افتاد که با غرب و شرق در تعامل بوديم. در حال حاضر توسعه در ايران کند شده است. علت نيز آن است که پول نيست و طرف مقابل ما يعني شرق به دنبال تبادل کالا با ايران است و در قرارداد 25 ساله هم کوچک‌ترين قدمي برنداشته است. همين چين موقعيت فعلي را در برابر ايران اتخاذ کرده است. اگر توافق هسته‌اي برقرار شود و با اروپايي‌ها تعدادي قرارداد و پروژه تعريف کنيم، به سمت ايران خواهند آمد. يک پروژه با يک شرکت سازنده اروپايي برقرار کنيد آنگاه چين 4 ميليون مسکن وعده داده شده را در ايران خواهد ساخت.
به نظر مي‌آيد اروپايي‌ها نيز منافعي در احياي برجام ندارند، چراکه اگر داشتند، به دنبال احياي آن بودند. آيا منافعي براي اروپايي‌ها در احياي برجام هنوز هم وجود دارد؟
هم آمريکا و هم اروپا به دنبال توافق با ايران هستند و چيني‌ها هم همين طور اما روس‌ها فعلا در جنگ اوکراين دغدغه‌هاي ديگري دارند. روس‌ها تصور داشتند که اروپا در سرما به زانو در خواهد آمد و جنگ به نفع روس‌ها تمام مي‌شود و نفت ايران را تنها جايگزين انرژي خود مي‌دانستند حال اينکه انرژي اروپا از جاي ديگري تأمين شد. در مورد منافع اروپا نيز بايد توجه‌ها به اساس ديپلماسي جلب شود، در گفت‌وگو بده بستان اتفاق مي‌افتد. اگر ايران قبل از انتخابات آمريکا توافق کرده بود وضعيت بهتر بود. در حال حاضر هم آنها به دنبال توافق هستند اما به‌خاطر فشار افکار عمومي به علت مسائل داخلي ايران نمي‌خواهند امتياز بدهند.
مساله اوکراين به چه ميزان در توافق با تهران اثرگذار شده است؟
اروپا به‌شدت به‌خاطر جنگ اوکراين عصباني است. آنها به دنبال آن هستند که در توافق با تهران مساله اوکراين را هم حل کنند.
حل مساله اوکراين در توافق هسته‌اي با تهران؟ چگونه ممکن است؟
آنها دنبال اجراي اين سناريو هستند که همان طور که به آمريکا فشار مي‌آورند که با تهران توافق کنيد، ايران هم به‌خاطر توافق هسته‌اي به روس‌ها فشار آورد که جنگ اوکراين را تمام کند.
فکر نمي‌کنيد پرونده ايران و آنچه آژانس مي‌خواهد بيش از هر چيز مانع توافق است؟
من معتقد بودم و هستم که بايد 2 الي 3 ماه قبل از انتخابات آمريکا گفت‌وگو‌ها را نهايي مي‌کرديم در آن صورت حتي مي‌توانستيم در پرونده ايران در آژانس هم امتياز بگيريم. لذا آنها مي‌خواهند توافق شود اما نمي‌خواهند امتيازاتي مثلا در همين پرونده ايران در آژانس بدهند.
با وجود اين پيچيدگي‌ها براي احياي برجام چه بايد کرد؟
طرفين بايد آغاز مذاکرات را اعلام کنند و اين مذاکرات هم نبايد علني باشد و بايد غيرعلني باشد تا آنها که نمي‌خواهند که اين توافق صورت گيرد؛ نتوانند اقدامي کنند. تغييراتي در سرزمين‌هاي اشغالي ايجاد شده است و تل‌آويو با اعراب خليج فارس رابطه‌هايي برقرار کرده است. از اين منظر نبايد به صورت روزانه اطلاعات مذاکرات را در اختيار رسانه‌ها قرار داد تا زماني که توافق شود. زيرا به محض اينکه اعلامي در مورد مذاکرات صورت گيرد مخالفان خارجي فشار خواهد آورد تا امتياز کمتري نصيب ايران شود.
اعراب تلاش کرده‌اند به نوعي در اوپک و حتي رابطه با چين به نوعي سمت و سو‌هاي متفاوت در سياست خارجي خود اعمال کنند. اين مورد تا چه اندازه مي‌تواند به نفع تهران تمام شود؟
اقدامات اخير اعراب برخلاف منافع اروپا و آمريکاست. در چنين شرايطي ايران بايد بتواند منافع خود را جلو ببرد. مانعي که بر سر راه استفاده از اين فرصت به وجود آمد؛ همين توافق هسته‌اي است. ايران تحريم است و نمي‌تواند با جهان کار کند. بنابراين بايد ژئوپليتيک ايران باز شود. علي اف مصاحبه کرده که به هر طريق کريدور زنگزور را بازخواهد کرد و راه‌آهن و جاده خواهد کشيد. اين تحولات به علت آن است که احساس مي‌کنند که ژئوپليتيک ايران بسته است و دستان ايران باز نيست و کاري نمي‌تواند بکند. برداشت‌هايي که کاملا اشتباه است. اگر ژئوپليتيک ايران باز شود، بسياري از مشکلات اطراف ايران هم بازخواهد شد. اگر دستان ايران باز شود همين طالبان هم مجبور خواهد شد که آب را روي ايران بازکند. علي اف هم نمي‌تواند بر مواضع خود تاکيد کند.
سفر اخير آقاي امير عبداللهيان و نامه آقاي رئيس‌جمهور به پادشاه عمان را چگونه ارزيابي مي‌کنيد آيا ممکن است ايران مسير جديدي را براي از سرگيري مذاکرات آغاز کرده باشد؟
عمان و قطر دو کشوري در جنوب خليج فارس هستند که علاقه‌مندند ژئوپليتيک ايران باز شود. عمان‌که به‌خاطر سابقه تاريخي که دارد، علاقه‌اي ندارد که در تنگه هرمز تشنجي اتفاق بيفتد. قطر در حصر اقتصادي عربستان مورد حمايت ايران قرار گرفت و اين موضوع باعث شد اين کشور به ايران نزديک شود. قطر با تمام ثروتي که دارد و با تمام جولاني که مي‌دهد به ايران چسبيده است و ايران قدرت نظامي منطقه است. لذا به نفع قطر است که ايران در حالت تنش نباشد و طوري نباشد که منابع و منافع قطر هم صدمه ببيند. اگر عمان به دنبال احياي مذاکرات باشد در اين صورت اهدافي دارد از جمله اينکه زندانيان سياسي آمريکا را از ايران خارج کند و اينکه يک جرقه بزند تا دوباره مذاکرات ايران و غرب آغاز شود. اگر اين اتفاق بيفتد و عمان بتواند جرقه آغاز مذاکرات را بزند؛ اروپايي که حالت نيمه قهر با ايران است نيز به تنور مذاکرات خواهد دميد. اگر عمان در اين زمينه واسط باشد که البته فقط يک حدس است همين روند به صورت غير رسمي و غيرعلني با آمريکا صورت بگيرد، سرعت عمل بيشتر خواهد بود تا اينکه اروپا واسطه باشد. البته اين مورد تنها يک حدس است زيرا شروع کاربرجام نيز از همين طريق بود. آمريکايي‌ها به اين توافق نياز دارند. بايدن توانسته وضع اقتصادي امريکا را مطلوب کند به همين خاطر هم بايدن به دنبال آن است که دوباره با وجود سن و سال بالا کانديدا شود. بايدن علاقه دارد درکنار دستاورد اقتصادي دستاورد بين‌المللي را هم علم کند تا برد خود را در انتخابات 2024 حتمي نمايد.