روزنامه جوان
1401/10/14
کشف علمی جرم راه انکار مجرمان را میبندد
آقای حسینپور شما در مقام بازپرس ویژه قتل تهران به پروندههای جنایی بسیاری رسیدگی کردهاید. تحقیقات مقدماتی در پروندههای جنایی یکی از مهمترین بخشهای پرونده است که دادگاه بر اساس آن برای متهم رأی صادر میکند، بفرمایید در مرحله دادسرا این تحقیقات چگونه انجام میشود؟
تحقیقات مقدماتی در دادسرا محرمانه است، مگر در مواردی که قانون اجازه بدهد. این تحقیقات از سوی بازپرس یا مرجع انتظامی برای حفظ آثار و علائم و جمعآوری ادله وقوع جرم است تا به اعتراف متهم منجر شود و راه فرار را بر متهم ببندد. در کشور ما قاضی در خصوص تحقیقات مقدماتی پروندههای جنایی سه روش را به کار میگیرد. اولین روش ضابطمحور است و از سوی مرجع انتظامی با دستور بازپرس صورت میگیرد و دومین روش بازپرسمحور است و روش سوم تلفیقی از روش بازپرسمحور و ضابطمحور است که معمولاً روش سوم بیشتر جواب میدهد و نتیجه بهتری دارد. چرا فکر میکنید روش تلفیقی بهترین روش است؟
قانون میگوید ضابطان تحت نظارت بازپرس اقداماتشان را انجام دهند. از طرفی هم در آییننامه صحنه جرم هم ریاست صحنه جرم با بازپرس در نظر گرفته شده است، یعنی قانونگذار ملاکش این است تحقیقات توسط ضابط انجام شود، اما نظارت و بازرسیها توسط بازپرس باشد و به نظرم قانونگذار هم نظرش روش تلفیقی بوده است، یعنی با هماهنگی بازپرس و ضابط قضایی پرونده کامل شود.
همچنین واضح است تحقیقاتی که مأموران انجام میدهند، از یک زوایه به آن نگاه میکنند، اما تحقیقات بازپرس از زوایه دیگری است. ما بعضاً میبینیم در مورد ایراداتی که وجود دارد، بازپرس تحقیقات نمیکند و فقط دستور میدهد، مثلاً مرجع انتظامی در خصوص فلان موضوع تحقیق کند و خودش هم یک تفهیم اتهام ساده انجام میدهد و یک آخرین دفاع میگیرد و پرونده را میفرستد به محاکم، در حالی که خود بازپرس هم باید جزئیات را تحقیق کند، برای مثال از متهم بپرسد دست راست هستی یا دست چپ و با کدوم دست ضربه زدی و با همین سؤالها موضوعاتی را کشف میکند. وقتی شرح معاینه جسد را بررسی میکند، متوجه میشود که مثلاً ضربه به کتف سمت راست مقتول خورده است و همه این جزئیات باعث میشود، ابهامات پرونده قتل روشن شود و متهم در برابر استدلالاتی که بازپرس از بازجویی او به دست آورده است، راهی جز بیان حقیقت نداشته باشد.
همانطور که توضیح دادید تحقیقات مقدماتی بستن راه فرار متهم از انکار جرم است، اما به نظر میرسد تحقیقات مقدماتی با مشکلی روبهرو است، چون اکثر متهمان وقتی در دادگاه حاضر میشوند با توجه به اینکه در مرحله مقدماتی اعتراف کردهاند، جرم خود را مقابل قاضی دادگاه انکار میکنند، چرا؟
شاید یکی از مواردی که باید به آن پرداخته شود مستندسازی در مراحل تحقیقات مقدماتی است. در پروندههای قتل متهمان پس از دستگیری و همزمان با تحقیقات مقدماتی راهی زندان و معمولاً هم بعد موضوع را منکر میشوند. قانون ما در خصوص رسیدگی دادگاه متهمان اعلام کرده است، رسیدگی در دادگاه توسط دادگاه فیلمبرداری میشود، اما در خصوص تحقیقات مقدماتی اشارهای به مستندسازی نشده است، اگر مستندسازی تمامی امور در قتل انجام شود، حتماً شاهد خواهیم بود که خیلی از این موارد از بین برود.
مثلاً در مورد پرونده مهسا امینی در بیمارستان، تمامی اظهارات، تمامی رفتارهایی که بازپرس، ضابط و خانواده طرف مقابل مستندسازی شد و این خودش یک دلیل محکم شد برای جلوگیری از دروغپردازیهای طرف مقابل. به نظر من روش مستندسازی در تحقیقات مقدماتی که البته لازم است در قانون پیشبینی شود و الزام برای آن به وجود آید، کمک زیادی برای به نتیجه رساندن یک پرونده میکند. شما خودتان به عنوان بازپرس ویژه قتل از چنین روشی هم استفاده کردهاید؟
بله، من خودم در رسیدگی تمامی پروندههایم در تحقیقات مقدماتی یک میکروفن کوچک گرفته بودم که بازجوییها را از ثانیه اول تا آخر ضبط میکردم. متهمانی که در مرحله بعدی جرم خود را انکار میکردند، به آن مستند میکردم، چون زمانی که متهم با متهم دیگری در یک سلول قرار میگیرد، معمولاً مشورت به هم میدهند و از تجربیات یکدیگر استفاده میکنند و میآیند جرم خود را انکار میکنند. من همین فایل صوتی را به عنوان مستند ضمیمه پرونده میکردم و به دادگاه میفرستادم، به همین دلیل به نظر من لازم است در تمامی روند رسیدگی به تحقیقات مقدماتی قتل، قانونگذار مستندسازیاش را الزامی کند. مثلاً در خصوص بازسازی جرم صحنه داریم که در قانون آمده است، بازسازی صحنه قتل مستندسازی شود. همین مستندسازی که متهم جزئیات قتل را به صورت کامل شرح میدهد و به صورت عملی انجام میدهد، بعداً نمیتواند انکار کند، چون ما استناد میکنیم به آن بازسازی که با صحنه اولیه قتل کاملاً مطابق بوده است، البته خود این بازسازی صحنه جرم هم باید به درستی انجام شود که گاهی مواقع به درستی انجام نمیشود. به نظر شما یکی دیگر از دلایل که پروندههای قتل را با چالش روبهرو میکند و متهم تصمیم میگیرد در دادگاه جرم خود را انکار کند، نحوه بازسازی صحنه جرم است که به درستی انجام نمیشود؟
منظورم درستی و غلط بودن بازسازی صحنه جرم نیست. به نظر من بازسازی صحنه قتل در محل وقوع قتل باید انجام شود، اما در اکثر پروندهها بازسازی صحنه جرم در پلیس آگاهی انجام میشود. نکته مهم این است که متهم وقتی در همان محل حادثه و در همان شرایط اولیه قرار میگیرد، جزئیات را دقیقتر انجام میدهد و تمامی صحنه را در ذهنش مرور میکند و بازسازی کاملتر انجام میشود، از طرفی هم خود قاضی پرونده معمولاً در بازسازی صحنههای قتل نیست و مرجع انتظامی و افسر بازجو خودش این کار را انجام میدهد.
یعنی در قانون الزام نشده است بازپرس حضور داشته باشد؟
در قانون آمده است بازسازی صحنه جرم صورت پذیرد و نگفته که در بازسازی صحنه جرم، حتماً قاضی حضور داشته باشد یا در همان مکان که حادثه رخ داده است، انجام شود، در صورتی که در اصل باید بازپرس در محل حضور داشته باشد و این حضور هم در رسیدگی درست پرونده و برطرف شدن ابهامات کمک زیادی میکند، البته اینکه بازسازی در محل حادثه انجام نمیشود یا بدون حضور بازپرس صورت میگیرد، موضوع کمبود نیرو و امکاناتی است که درگیر آن هستیم.
کمبود نیرو باعث شده است بازپرس پرونده آنقدر سرش گرم پروندههای دیگر باشد که اصلاً وقت نکند بازسازی صحنه خودش برود یا افسر پرونده به خاطر درگیر شدن با پروندههای دیگر فرصت نداشته باشد بازسازی را در محل انجام دهد. با این توضیحاتی که دادید به نظر شما قانون درباره تحقیقات مقدماتی ضعفی دارد و اگر دارد چه باید کرد؟
به نظر من قانون در حوزه قتل ضعفی ندارد و این قانون در سال ۹۲ بهروزرسانی شده و خیلی از موارد را پیشبینی کرده است و ما چیزی که در حوزه قتل با آن مواجه هستیم و ضعف تلقی میشود، اول موضوع کمبود نیرو است و دوم عدمتخصصی بودن ابزارآلات و رسیدگی به پروندهها. مثلاً ما ابزارهای کشف جرممان در ایران مخصوصاً در حوزه قتل بسیار ضعیف است. برای مثال پروندهای داشتیم که میگفتند در فلان مکان مقتولی را دفن کردهاند و بعد مأموران ما با یک سیخ بلند میآمدند به محل سیخ را در زمین فرو میکردند تا ببینند سیخ جایی گیر میکند یا نه، در حالی که در کشورهای دیگر میبینیم دستگاههای پیشرفتهای دارند که در عمق خاک جسد را شناسایی میکند یا در خصوص بحث ادله علمی میبینیم، ادله علمی ما در حوزه مرجع انتظامی و بازپرسی بسیار ضعیف است و همین موضوع باعث زمانبر شدن پروندهها میشود و کشف یک قتل سه ماه چهار ماه یا بیشتر طول میکشد. هم کمبود نیرو داریم، مثلاً افسر تحقیق همزمان دارد شش پرونده قتل را بررسی میکند و ابزار لازم را هم ندارد. برای حل مشکل چه پیشنهادی دارید؟
همانطور که گفتم موضوعی که پروندهها را در حوزه قتل با چالش مواجه میکند، قانون نیست و انصافاً باید بگویم قانون ما ضعف ندارد بلکه بحث کشف علمی است که باید انجام شود و دیدگاه تخصصی نسبت به قتل واقعاً وجود ندارد. ما باید تخصصگرایی را هم در مرجع انتظامی و هم در مرجع قضایی داشته باشیم و آموزشهای لازم را بدهیم و یک نفر را اگر به عنوان بازپرس حوزه قتل میآوریم، روی آن سرمایهگذاری و کار کنیم و همین فرد که در این حوزه متخصص میشود، فردا در دادگاه کیفری در همان حوزه مشغول کار کنیم نه اینکه بعد از مدتی در حوزه دیگری مشغول کار شود. همچنین افسرانی را هم که وارد این حوزه میشوند، ابتدا آموزشهای لازم را فراگیرند و با روشهای نوین علمی جهان آشنا شوند و آموزش ببینند. مثلاً در غرب چگونه در مورد پروندههای جنایی تحقیق و رسیدگی میشود که کمتر با مشکل روبهرو میشوند. به عنوان مثال من یک فقره شرح جسد را در سه کشور باهم مقایسه کردم، یکی امریکا بود و دیگری یک کشور اروپایی و مورد سوم ایران بود. در آن دو کشور افسری که وارد صحنه جرم شده آنقدر صحنه را کامل و درست شرح داده که یک نفر وقتی میخواند کامل پی میبرد که جنازه کجا بوده و قتل کجا اتفاق افتاده است، اما در داخل کشور خودمان ما میبینیم برگه گزارش معاینه جسدمان یک صفحه است، برگه شرح صحنه جرم که مرجع انتظامی تنظیم کرده است پنج یا شش خط بیشتر نیست که نقصهای زیادی هم در آن وجود دارد. این به معنی سهلانگاری مأمور پلیس نیست، به معنی آموزش ندیدن وی است.
موضوع بعدی دوباره عرض میکنم مستندسازی است. در دادگاههای محاکمه فیلمبرداری میشود، اما در مرحله تحقیقات مقدماتی جرم، قانونگذار جز در بازسازی صحنه جرم سایر موارد را پیشنهاد نکرده است. شاید بتوان تنها جایی که روی آن مانور داد این است که در تمامی روند مقدمات تحقیقات پروندههای قتل ما بیاییم مستندسازی کنیم. تمامی بازجوییها و مراحل مستندسازی شود و به صورت محرمانه در پرونده قرار گیرد که اگر متهم در دادگاه رفت و انکار کرد، فیلم تحقیقات مقدمانی او را بگذاریم و بگوییم این اعترافات شما بوده که نه تحت شکنجه و نه تحت فشار بوده است. به نظرم قانون در این بخش باید یک اصلاحی بخورد و موضوع مستندسازی در خصوص تمامی روند تحقیقات انجام شود. از گفتههای شما نتیجه گرفته میشود در کشورهای پیشرفته پروندههای جنایی کمتر با این چالش روبهرو است و معمولاً متهمان پس از اقرار به جرم در مراحل بعدی جرم خود را انکار نمیکنند، به نظر شما کشف علمی جرم به کمک آنها آمده است؟
بله، کاملاً درست است. آنجا به نظر من کشف جرم تماماً علمی و فنی است و برای متهم قابلیت انکار ندارد، اما ما به همان دلایلی که من گفتم، دچار آن هستیم. ما هم اگر در صحنهای دوربین مداربسته و اثر انگشت داشته باشیم، طرف نمیتواند انکار کند و از طرفی هم اولین دفاع هر متهمی انکار است، اما در خصوص کشورهای پیشرفته تمام روند تحقیقات علمی انجام میشود. مثلاً در پرونده اگر ما هیچ دلیل علمی برای کشف جرم نداشتم باشیم که به آن استناد کنیم و خود بازپرس بتواند با هزاران سؤال و ... از متهم اقرار بگیرد، شاید با مشکل روبهرو شود، چون متهم بعد میرود زندان و در دادگاه جرم خود را انکار میکند، چون بازپرس دلایل فنی در این خصوص ارائه نداده است، اما در کشورهای پیشرفته همه دلایل فنی است، مانند دوربینهای مداربسته، کشف علمی جرم و موارد دیگری که به روند رسیدگی پرونده کمک میکند. مواردی وجود داشته که بررسیهای علمی باعث رد اتهام از مظنون شود و متهم اصلی دستگیر شده باشد؟
بله، من پروندههایی داشتم که با استناد به فیلم دوربینهای مداربسته فردی را از طناب دار نجات دادهام یا بالعکس متهمی را به دام انداختهام. مثلاً یادم است صحنهای داشتم که تمامی ادله برای بازداشت یک نفر به عنوان متهم وجود داشت، اما یک دوربین که طرفی در پشت بام منزلش نصب کرده بود به کمک ما آمد و متوجه شدیم ادله ما درست نیست و کسی از مجازاتی که اصلاً حق او نبود، رهایی پیدا کرد و آزاد شد. شاید اگر آن دوربین نبود، اثبات بیگناهیاش زمان میبرد و حق او ضایع میشد. بالعکس هم پروندهای داشتیم که هیچ دلیلی علیه یک نفر نداشتیم، اما در بررسی فیلم دوربین مداربسته باعث شد به همان فرد که گمانش نمیرفت، برسیم و او را بازداشت کنیم و بعد وی به جرمش اعتراف کند. یکی از مواردی که اشاره کردید موضوع زندان است، معمولاً متهمان وقتی به زندان میروند در بازجوییهای بعدی جرم خود را انکار میکنند و مدعی میشوند تحت شکنجه و فشار اعتراف کردهاند، چرا؟
این به خاطر کارکرد زندان است. زندان کارکرد اصلاح خودش را تا حدودی از دست داده و این کارکرد را کنار گذاشته و زندان تبدیل به دانشگاه جرم شده است، یعنی یک نفر وقتی وارد زندان میشود، بیش از اینکه بخواهد اصلاح شود، تازه با روشهای دیگر جرم هم آشنا میشود و آموزش میبیند و دوباره وارد جامعه میشود.
قانون گفته به محض اینکه متهم بازداشت شد، به زندان معرفی کنیم و بعد از زندان مرجع انتظامی تحویل بگیرد. وقتی متهم یک روز به زندان برود، هزار ترفند و کلک یاد میگیرد، باید روش طوری باشد که تمامی تحقیقات در مرجع انتظامی در بازداشتگاههای قانونی انجام شود و بعد به زندان برود.
پیشنهاد میشود در زمینه پروندههای قتل که مهم است، روند تحقیقات مقدماتی را کامل و پرونده را شستهو رفته کنیم و بعد متهم را از بازداشتگاه به زندان بدهیم، یعنی در تحقیقات مقدماتی پیشبینی شود پرونده که کامل شد، متهم به زندان برود و اگر هم بعداً جرم خود را انکار کند، آنقدر دلایل هست که انکار او اثری نداشته باشد. اما الان متهم ابتدا اعتراف میکند و وقتی به دادگاه میرود، میگوید تحت شکنجه اعتراف کرده و اظهاراتش را پس میگیرد.
سایر اخبار این روزنامه
رئیسی: خواب راحت قاتلان حاج قاسم را خواهیم گرفت
فرصت مطالعاتی بدون محدودیت و عادلانه شد
گلایه قاضیالقضات از ابهام در بخشش جرائم مالیاتی
بازی کابینه ۶ روزه نتانیاهو با آتش
مجلس مکلف به اعلام وصول لایحه بودجه است
کشف علمی جرم راه انکار مجرمان را میبندد
«سربازنامه» پیوند قهرمانان اساطیری ایران و سرباز ولایت شهید سلیمانی است
دشمنی اصلاحطلبان با حاجقاسم را جدی نگیرید!
پایان نزدیک رژیم صهیونیستی دستاورد خون حاج قاسم است
کهکشان سلیمانی