اخلاق بهتر است یا شهرت؟
مرضیه موسوی-شهروند آنلاین؛ وجه مشترک خبرنگاران، عکاسان، رابطان خبری و همه ۱۵۰ نفری که در نخستین دوره آموزشی باور شرکت میکنند، لباس داوطلبی است که بر تن دارند.
تیمهای چهار و سه نفره هر استان، خبرنگار، عکاس، تدوینگر و تصویربردار این جمع را تشکیل میدهد.
«مریم یارقلی»، مسئول تیمهای باور میگوید: «پیش از این در حوادث، سوانح و رخدادهای مرتبط با فعالیتهای هلالاحمر، از خبرنگاران و رابطان خبری داوطلب استانها کمک میگرفتیم، اما ضرورت آموزش حرفهای این افراد باعث شد تا دورههای سطح یک آغاز شود. استانها در اجرای این برنامه همراهی خوبی با ما داشتند و این را میشد از حساسیت برخی از مدیرانعامل هر استان برای انتخاب اعضا برای آموزش مشاهده کرد.»
اغلب شرکتکنندگان در این دوره، امدادگرانی هستند که تجربه حضور در عملیاتهای جاده، ماموریتهای بزرگی مثل سقوط هواپیمای اوکراین، متروپل و… را در کارنامه امدادگری خود دارند.
برخی هم اعضای تیمهای سحر و جوانان هستند که خود را برای عرصه اطلاعرسانی و خبرنگاری آماده میکنند.
یارقلی میگوید: «ما ظرفیتهای زیادی در هلالاحمر بهخصوص در بخش داوطلبان داریم. در مراحل برنامهریزی برای همین دورهها، ما با جوانانی آشنا شدیم که در تولید موشنگرافی، عکاسی، تهیه پوستر و گزارشنویسی مهارت خوبی دارند و میتوان از ظرفیتهای آنها استفاده کرد.»
جای خالی رشتههای دانشگاهی
«ارتباطات و خطر» مهمترین موضوعی است که دکتر «حسین شریفآرا»، استاد دانشگاه، پیرامون آن سخنرانی میکند؛ موضوعی که از تجربه سالها فعالیت او در حوزه علوم ارتباطات و فعالیتهای اطلاعرسانی و… ریشه میگیرد.
او میگوید: «خبرنگاری در بحران و حادثه در اغلب کشورهای جهان بهطور مستقل یک رشته تحصیلی است، اما در ایران آن را بهصورت یک موضوع بینرشتهای میبینیم. به همین دلیل است که بهصورت خاص، خبرنگار حوزه بحران و حوادث در دانشگاهها تربیت نمیشود. این در حالی است که بایستی بدانیم در زمان وقوع حادثه، افراد و گروههای زیادی تحتتاثیر قرار میگیرند که ارتباطات اشتباه میتواند بیشتر از اینکه کمککننده باشد، آسیبزاست.»
نحوه تعامل و برقراری ارتباط با افراد متاثر از حادثه، اهمیت معنا و مفهوم هر واژه و انتخاب درست کلمات برای بیان تجربه روزنامهنگار و… از موضوعاتی است که او به اهمیت آن اشاره میکند و میگوید: «اطلاعرسانی در بحران و حوادث، نیازمند آگاهی است. اینکه در یک حادثه مثل زلزله، چه اطلاعاتی مهم است و چه اطلاعاتی حریم شخصی افراد را خدشهدار میکند، نیازمند این است که خبرنگاران با پیشینه فرهنگی، اجتماعی و ادبیات آن منطقه آشنا باشند و این مسألهای است که در دانشکدههای علوم ارتباطات کمتر از آن صحبت میشود. بهنظر میرسد بهدلیل همین کاستی است که هلالاحمر وارد بحث آموزش خبرنگاران در بحران شده است.»
مرزها را بشناسیم
«آیا خبرنگاران میتوانند عمق آسیب حادثهای را زیاد کنند؟ آیا یک امدادگر میتواند حادثهای روی حادثه بیافریند؟ باید بگویم بله.» شروع صحبتهای «مهراب شریفی سده»، معاون آموزش، پژوهش و فناوری جمعیت هلالاحمر کمی غیرمنتظره است.
او آسیبهای بهداشتی و روانی حوادث را به کوه یخی تشبیه میکند که کمتر از ۲۰ درصد آن روی آب است و بخش دیگر آن، گرچه به چشم نمیآید اما وسعتوعظمت بسیار زیادی دارد.
او میگوید: «بارها در سالیان گذشته و حتی همین حالا، اشتباهات بسیار بزرگی از طرف رسانهها در پوشش حوادث و سوانح شاهد بودیم. صداوسیما در حادثه پلاسگو، بیش از ۲۰ روز با پخش زنده از ساختمان، آسیبهای روانی این حادثه را وسعت داد. یا بارها شاهد بودیم که رسانهها، خانوادههای مقتولان را با متهم به قتل روبهرو کردهاند و بدتر از آن، پای کودکان را به این بازی کشاندهاند. اگر متر و معیاری برای این کار نداریم بهتر است از خودمان بپرسیم: با نمایش این موضوع چه چیزی را میخواهیم مطرح کنیم؟»
تماشای آینده سوژه، بهخصوص وقتی سوژه یک کودک است، دعوت اوست برای اینکه مرزها و خطقرمزهای انتشار یا عدمانتشار یک محتوا را بدانیم؛ خطقرمزهای اخلاقی که با سانسور فاصله معناداری دارد.
هنر و تجربه
خبرنگاران و عکاسانی که تجربه حضور در حوادث و سوانح را دارند، در دورههای آموزشی باور، این تجربهها را با دیگران در میان میگذارند؛ از سیل سال۹۸ گرفته تا زلزله کرمانشاه، سیل تهران و حادثه متروپل و….«محمد زارع» که این روزها نامش پای عکسهای متعددی از حوادث و سوانح به چشم میخورد، میگوید: «من عکاسی را پیش از اینکه وارد جمعیت هلالاحمر شوم دنبال میکردم. نخستین بار، در سفری به کربلا بود که از بچههای هلالاحمر کاوری گرفتم و تنم کردم بیآنکه معنای آن را درک کرده باشم. در مرقد حضرت اباالفضل(ع) مشغول زیارت بودم که یکی روی شانهام زد. مردی را درست در کنارم نشان داد که حالش بد شده بود و از من که لباس هلال بر تن داشتم درخواست کمک و امداد میکرد. حسابی جا خورده بودم اما هیچ کاری از دستم برنمیآمد. این تجربه یاد من انداخت که حتی بهعنوان یک عکاس، یادگیری مباحث امدادی و کمکهای اولیه چقدر مهم است.»
بارها در حوادثی مثل زلزله کرمانشاه، سیل، متروپل و…، بهدلیل رسالت انسانی، به جای دوربین در دست گرفتن و عکاسی، به کمک افرادی رفته که جانشان در خطر بوده.
او میگوید: «حضور هر فردی در منطقه عملیاتی باید پیرو قوانین و اصول باشد. من بهعنوان یک عکاس یا خبرنگار اگر این اصول را نشناسم یا به آن توجه نکنم، ممکن است برای افراد متاثر از حادثه و تیمهای امدادی خطرآفرین و بحرانزا باشم. تیم خبریای را درنظر بگیرید که بدون هیچ پشتوانهای، خود را به منطقه زلزلهزده رسانده؛ این افراد یا خودشان دچار بحران میشوند یا برای بقا در این شرایط، باید بخشی از ظرفیت امدادی و کمکها را به سمت خود بکشند. درحالیکه ممکن است امکانات حتی به اندازه خود افراد حادثهدیده هم وجود نداشته باشد. خبرنگار بحران، باید بداند ابزارهای موردنیازش برای دوام آوردن در شرایط سخت چیست و چگونه بدون اینکه نیاز به جذب انرژی امدادی باشد، از خود محافظت کند.»
«عکاسی به هر قیمتی» را اشتباه بزرگی برای گروههای رسانهای حاضر در بحران میداند و میگوید: «در زلزله کرمانشاه برخی عکاسان برای اینکه تصاویر هیجانانگیزتری بگیرند وارد ساختمانی نیمه ویران شدند. ما وقتی متوجه این مسأله شدیم که امدادگران را در حال هشدار دادن به آنها دیدیم؛ هرآن ممکن بود بقیه سازه فرو بریزد و جان عکاسها و همچنین تیمهای عملیاتی منطقه به همین سادگی دوباره به خطر بیفتد.»
او معتقد است خبرنگاران و عکاسان باید طوری در حوادث ظاهر شوند که حضورشان نهتنها آجری را روی آجر دیگر نلغزاند، بلکه محتوایی که آنها منتشر میکنند در راستای کمک و آبادانی دوباره باشد: «گاهی انتشار عکسی، گزارشی و ویدیویی میتواند بازتاب خوب و بهموقعی از وضعیت منطقهای ارائه دهد. چنین تصاویر و محتوایی خودبهخود جامعه را به سمت همدلی و کمکرسانی سوق میدهد. ولی این به این معنا نیست که حریم شخصی افراد را زیر سؤال ببریم و عکس و کلیپی از آنها منتشر کنیم که کرامتهای انسانیشان را خدشهدار کند.»
//انتهای پیام
ناگفته های متروپل؛ امید داشتم که امیر زنده باشد