«جهان‌ پهلوان» پای درد دل‌های چمران جوان

جواد نوائیان رودسری - «تختی برای گرفتنِ زیر به سرعت حمله کرد. حریف جاخالی داد و هر دو روی تشک غلتیدند. بعد جورجی حمله کرد و یک خم تختی را گرفت. تختی سرپا شد، ولی مجارستانی که خواست لِنگ ببندد، خاک شد و این‌طوری از تشک بیرون رفتند. کشتی سرپا اعلام شد. در این موقع تختی سگک حریف را گرفت و در میان یاعلی یاعلی جمعیت، کَت او را کشید و حریف را ضربه فنی کرد در حالی که مردم از جا پریده و فریاد می‌زدند. تختی در سه دقیقه و 15 ثانیه با فنی که همیشه از آن خیر دیده‌است، حریف خوش‌اخلاق خود را ضربه فنی کرد»؛ مشهدی‌هایی که شاهد آن شور و هیجان بوده‌اند، زیاد نیستند و آن هایی که مانده‌اند هم، شاید آن لحظات شورانگیز را دقیقاً به خاطر نیاورند؛ هنگامی که روز دوشنبه، 12 مهر  سال 1338، همان اول صبحی، روزنامه خراسان را داده‌بودند دست یک آدم باسواد و با هیجان به متن گزارشِ فنی مسابقات قهرمانی کشتی جهان – که فرازهایی از آن را برایتان نقل کردیم -  گوش می‌دادند. تختی در آن مسابقات، مدال ارزشمند طلا را برای ایران به ارمغان آورد. با این حال، این نخستین و آخرین مدال طلای او نبود؛ جهان پهلوانِ ما، صاحب نشان طلا در المپیک ملبورن (1335)، قهرمانی جهانِ یوکوهاما (1340) و بازی‌های آسیایی توکیو (1337) بود و در کنار ده‌ها نشان افتخار و مدال‌های رنگارنگ دیگر، بین سال‌های 1336 تا 1338، صاحب بازوبند پهلوانی پایتخت شد، اما همه این افتخارات، در برابر جوانمردی و مروّت و مردم‌دوستی تختی، هیچ نبود؛ پهلوانی که در مسابقات جهانی تولیدو (1341)، از خیر مدال طلا گذشت، چون حاضر نشد از دردِ زانوی الکساندر مدوید، قهرمان افسانه‌ای کشتی آزاد جهان و روسیه، سوء استفاده کند. تختی در طول مسابقه، کوچک ترین فشاری به زانوی مدوید وارد نکرد و در نهایت، به دلیل داشتن چند گرم وزنِ بیشتر از مدوید، طبق قوانین آن دوران، بازنده و صاحب مدال نقره اعلام شد، رفتاری جوانمردانه و بی‌سابقه در عالم کشتی که مدوید را وادار کرد بعدها درباره تختی بگوید: «او یک انسان مهربان و دوست داشتنی بود. او به قدری قوی بود که نمی‌شد از قبل مقابلش برنامه‌ریزی کرد و اصلا نمی‌شد مقابلش با یک فن خاص به برتری رسید. مسابقه تولیدو برای من، پاک‌ترین مسابقه تمام عمرم بود.» مشهدی‌ها جهان پهلوان خودشان را از دریچه روزنامه خراسان می‌شناختند، با تیترهایی که گاه بوی غلو می‌داد: «تختی حریف استرالیایی خود را در نیم ثانیه ضربه فنی کرد»! همین‌طور با خبرهای مربوط به تلاش‌هایش در زلزله بوئین‌زهرا و خیلی اخبار دیگر. هنگامی که خبر درگذشت جهان پهلوان یا به قول قدیمی‌ها «آقاتختی» منتشر شد، مشهدی‌ها با تیتر «تختی برای آخرین بار گلباران شد» روزنامه خراسان، برای پهلوان خود گریستند؛ برای مردی که ورزش را با سجایای اخلاقی‌اش درآمیخته و آن را به نماد انسان بودن و انسانی زیستن، تبدیل کرده‌بود، قهرمانی که امروز، سالروز درگذشت غریبانه و جانگداز اوست. مردمی بودن در قاموس «جهان پهلوان» درباره زندگی جهان پهلوان تختی، قصه و روایت بسیار است؛ روایاتی که پس از درگذشت ناگهانی و ناباورانه او، سینه به سینه نقل می‌شود و از جایگاه کم‌نظیر پهلوان، در قلب ملت ایران حکایت دارد. با این حال، شاید در میان آن همه داستان دلنشین، روایت‌های ناشنیده درباره تختی و زندگی او کم نباشد. خیلی از ما می‌دانیم که تختی، با رژیم پهلوی سرِ سازش نداشت، به ویژه بعد از کودتای 28 مرداد، تمکین در برابر رژیم را بر نمی‌تابید و به همین دلیل، او را بارها در تنگناهای گوناگون قرار دادند، اما شاید، بسیاری ندانند که او، حتی زمانی که تازه در کشتی حرفی برای گفتن پیدا کرده‌بود یا بهتر بگوییم، طرفداران هم او را شناخته‌بودند، پا به پای مردم پیش می‌آمد. تختی از آن هایی نبود که باغ بالا و آسیاب پایین داشته‌باشد و هر وقت اوضاع باب میلش نبود، ناگهان مردمی شود و بخواهد از این نَمَد برای خودش کلاهی بدوزد و از نردبانی که فکر می‌کند ترقی است، بالا برود! او از همان ابتدا، از همان زمانی که در 1329.ش، عضو باشگاه پولاد شد و زیر نظر «حبیب‌ا... بلور» کشتی گرفت، همراه مردم بود؛ از همان زمانی که مردم او را با اخلاق خوب و نجابتش شناختند، با زبان نرم و زندگی ساده‌اش، از همان زمانی که گاه به گاه سری می‌زد به دبیرستان دارالفنون و به دانش‌آموزان کشتی یاد می‌داد، از همان زمانی که چمران او را شناخت و شاگردش شد. آغاز رفاقت در میدان کشتی «دارالفنون» روایت آشنایی شهید چمران با تختی شاید از جالب‌ترین روایت‌های ناشنیده درباره زنده‌یاد جهان‌پهلوان تختی باشد؛ روایتی از یک آشنایی که در دوران جوانی این شخصیت مشهور رخ داد. تختی متولد 1309.ش بود و چمران، متولد 1311.ش؛ جهان پهلوان دو سال از شهید چمران بزرگ تر بود. او درباره این آشنایی می‌گوید: «تختی از دوستان من بود. افتخار داشتم که در دبیرستان دارالفنون تحت تعلیم او کشتی یاد بگیرم. وقتی خاطرات سوزناک و دردانگیز خود[ درباره وضعیت سخت معیشتی خانواده ام و فقر جانکاهی که به آن مبتلا بودیم ] را به او می‌گفتم، باران اشک از چشمانش جاری می‌شد. به یاد می‌آورم روزهایی را که مزدوران رژیم، دانشجویان را در دانشگاه محاصره کردند. تختی ظاهر می‌شد و دانشجویان با فریاد تختی تختی، او را به کمک می‌طلبیدند و دشمن پراکنده می‌شد.» خاطراتی که احتمالاً مربوط به ایام بعد از کودتای 28 مرداد است؛ دورانی که دانشجویان، در کنار دیگر اقشار جامعه، در برابر رژیم پهلوی ایستاده‌بودند، دوران مبارزه ناکام برای احیای نهضت ملی شدن صنعت نفت. جهان پهلوان در جریان محاصره دانشگاه توسط عوامل رژیم شاه، در زمان سفر نیکسون، همان ماجرایی که چند روز بعد به واقعه خونین 16 آذر منتهی شد، صف محاصره‌کنندگان را شکست و به دانشجویانی که تحصن کرده‌بودند، غذا رساند. این اقدام شجاعانه و فداکارانه، تختی را نزد دانشجویان عزیزتر از قبل کرد. به همین دلیل، گاه مهمان آن ها می‌شد و پای صحبت‌هایشان می‌نشست، آن هم در روزهای پرتنشی که هم باید برای مسابقات آماده می‌شد و هم باید فشار رژیم را برای محدود کردن فعالیت‌هایش تحمل می‌کرد. درباره خاطراتی که دانشجویان از جهان پهلوان داشتند، تا کنون تحقیق جامعی انجام نشده‌است؛ تحقیقی که می‌تواند وجوه ناشناخته‌ای از شخصیت قهرمان بزرگ مردم ایران را آشکار کند، تحقیقی که می‌تواند جوانب این نقل قول از شهید چمران در روزنامه خراسان مورخ 17 دی 1364 را توضیح دهد؛ نقل قولی که می‌گوید: «تختی در اندیشه به راه انداختن جنگ‌های چریکی علیه رژیم طاغوت بود.» باید منتظر ماند و به انجام چنین تحقیقاتی امید بست.