به ‌بند كشاندن دلسوزان نه منطقي است و نه اخلاقي

نتيجه بازداشت دلسوزان نشاندن سلبريتي‌ها جاي حنيف‌نژاد و جزني است
 خوب است در همين ابتداي اين يادداشت تاكيد كنم كه من آقاي مهدي بيك را فقط تلفني مي‌شناسم و هيچ ‌وقت حضوري همديگر را نديده‌ايم. ارتباط تلفني و از سمت ايشان براي گفت‌وگو و مصاحبه درباره مسائل سياسي بود كه در خلال اين گفت‌وگوهاي تلفني كه كمتر به مصاحبه هم مي‌انجامد، ايشان هميشه كوشا، پيگير و مودب بود و چنين تصويري از او در ذهن من نقش بسته است. يكي از خصلت‌هاي رايج و بد رسانه‌اي در ايران تلاش براي نشاندن حرف به دهان مصاحبه‌شونده‌هاست (كه رفتار به ‌شدت بدي است و روزنامه‌نگار را از حالت بي‌طرفي خارج مي‌كند) كه مطلقا آقاي بيك اين خصلت را نداشت. نكته ديگر درباره ايشان زمان‌شناسي بود كه در ميان رسانه‌اي‌ها متاسفانه باز هم كم است، اما هر قدر كه من مي‌گفتم الان شرايط مصاحبه ندارم و سه هفته ديگر تماس بگيريد، دقيقا در همان زمان تعريف‌ شده و طي زمان منظم تماس مي‌گرفت؛ تا جايي كه با وجود اينكه من شماره‌اش را ذخيره نداشتم ديگر شماره را مي‌شناختم.  پس برداشت من از خلال اين تماس‌ها به اين صورت بود كه آقاي بيك را فردي دلسوز، حرفه‌اي و كاربلد شناختم، اما بسيار متاسفم از رويه كنوني كه سراغ بازداشت افراد دلسوز، حرفه‌اي و دغدغه‌مند مي‌روند. من هيچ تصوير و تصوري از اينكه آقاي بيك برخلاف منافع ملي گام بردارد، ندارم و اين از درايت عاليه به دور است كه حكومت خود را با ورزشكاران، هنرمندان و روزنامه‌نگاراني مانند آقاي بيك درگير كند. اگر كسي ارتباطي با بيگانگان دارد داستان متفاوت است و آن فرد براي پرداخت هزينه هم آماده است، اما من تصورم درباره آقاي بيك و بعضي از بازداشت‌شدگان ‌مطلقا چنين نيست.  نوع برخوردها چه در برخورد قبل از اين شرايط و چه در بعد از آن نشان مي‌دهد كه حكومت نسبت به بازداشت‌ها با خست برخورد نمي‌كند. نمي‌دانم بازداشت آقاي تاجزاده و بسياري ديگر از دوستان كه در نهايت خويشتنداري سخن مي‌گويند و مي‌توان موافق يا مخالف آن‌ بود چه سود و منطقي مي‌تواند داشته باشد؟!
اين ‌روزها در سطح خيابان چنان پرده‌دري‌هايي آدم مي‌بيند كه شرمش مي‌شود بشنود يا بخواند، اما نيروهاي امنيتي سراغ بازداشت افرادي مانند آقاي بيك و جلايي‌پور مي‌روند! فراموش نكنيم وقتي خاكريزهايي مانند آقايان موسوي و خاتمي را كنار مي‌گذاريم فضا براي مريم رجوي و اعضاي سيرك‌هاي سياسي باز مي‌شود كه ائتلاف كنند و فضا را به دست بگيرند. اين باز كردن فضاها براي خارج‌نشينان است. روزنامه‌نگار دلسوز، استاد منتقد، تحليلگر آزاده و... را به زندان كشاندن واقعا تاسف‌برانگيز است و اگر نگوييم حكومت عمدا مي‌خواهد فضا را براي خارج‌نشينان و افراد غيرسياسي فراهم كند، منطقي در آن نيست. ما از محمد حنيف‌نژاد و بيژن جزني به سعيد حجاريان و عباس عبدي رسيديم و حالا كار به گلشيفته و كريمي و... رسيده كه من نمي‌دانم اين عمدي است، اما مي‌دانم نتيجه آن كشاندن سرنخ همه وقايع به خارج از كشور است. اين تنزل دادن مسائل به چنين سطحي هيچ دستاوردي براي آينده كشور نخواهد داشت و ممكن است فضا را از عقلانيت خارج كند. اميدوارم هر چه زودتر دلسوزان و دغدغه‌مندان كشور آزاد شوند و زمينه براي فعاليت بيش از پيش آنها فراهم شود.