روزنامه ایران
1401/10/18
پشیمانسازها را پشیمان کنید
فاطمه ترکاشوند/ روزنامه نگار - سه روز پیش بود که پرواز همای در مراسمی برای گرامیداشت مقام سردار ملی ایران، حاج قاسم سلیمانی، قطعهای را اجرا کرد. اما حاشیهسازیها بسرعت از سوی برخی گروههای خاص داخلی و رسانههای فارسیزبان بیگانه آغاز شد تا این هنرمند را نظیر سایرین از فعالیت خود پشیمان کنند یا دستکم با افزایش فشارها، استقبال از اثر او را به حاشیه برانند؛اتفاقی که در همین روزها برای شاعر پیشکسوت کشور، محمدعلی بهمنی هم تکرار شد. بهمنی پس از حضور در مراسم بزرگداشت حاج قاسم سلیمانی، با فشارها و اصطلاحاً ترولهای زیادی در شبکههای اجتماعی روبهرو شد تا اندازهای که روز جمعه با انتشار ویدیویی از این اقدام خود ابراز تأسف کرد و گفت: «بابت آزردگی خاطر دوستان متأسفم و امیدوارم درک شرایطی که در آن قرار گرفتهام برای شما قابل پذیرش باشد.»پرواز همای اما با انتشار پستی اینستاگرامی، واکنش متفاوتی به این فشارها نشان داد و در بخشی از این پست نوشت: «نخست این آهنگ رو بشنوید و بعد متن من رو بخونید، اینکه من به کسی احترام میگذارم و حسابش رو از بقیه جدا میکنم و باور دارم برای این خاک و مردم جنگید و قربانی شد، باور شخص من هست و کسی اجازه نداره کسی رو به خاطر باورش تخریب کنه وگرنه فرقش با کسانی که سالها با مردم این کارو کردن چی هست؟» و در پایان اضافه کرد: «شما دوست دارید خون جوانها در خیابانها ریخته بشه و من تا زندهام تلاش میکنم خون ریخته نشه.»
این فشارها در حالی بود که مواضع سیاسی و فرهنگی این دو شخصیت فرهنگی و هنری تا پیش از این بسیار روشن و استقلال رأی آنها برای مخاطبانشان مسجل بوده است. اما حالا که مبتنی بر حق شهروندی خود، نگاه دیگری متفاوت از نگاه این گروههای فشار را اتخاذ کردهاند، از سوی این گروهها با فشار زیادی مواجه شدهاند. این اتفاق در طول سالهای اخیر، بسامد بالاتری یافته و حالا دیگر نباید آن را اولین اقدامات از این جنس به حساب آورد.چند سالی است که فعالیتهای فرهنگی و هنری مدام روی دستانداز میافتند و هر بار به علتی نظیر کرونا، آلودگی یا این اواخر هم اغتشاشها، دچار تعطیلیهای موقت میشوند. اما حالا که با فروکش کردن نسبی کرونا و آرام شدن فضای اجتماعی، فرصتی برای نفس کشیدن فعالیتهای هنری و فرهنگی پیش آمده، گروههای فشار به عوامل مضاعفی برای سست کردن چرخه فعالیتهای فرهنگی و هنری تبدیل شدهاند.پیش از این اتفاق اخیر، همین فشارها را برای لغو کردن رویدادهای هنری نظیر جشنواره مستند «سینماحقیقت» و جشنواره معتبر و بینالمللی «فیلم کوتاه تهران» هم شاهد بودیم. فشارهایی که از یک سو توسط چهرههای فارسیزبان نشسته در تریبونهای بیگانه در شبکههای خارجی هدایت میشد و از سوی دیگر، برخی چهرههای داخلی و خبرنگاران شناختهشده هم برای آن خوراک تأمین میکردند تا هم فعالیتهای هنری، هم هنرمندان همسو با از سرگیری فعالیتها و هم مدیران دستگاهها و نهادهای فرهنگی کشور را تحت فشار قرار دهند.ظرف ماه گذشته اما در حالی که همه شاخههای هنری به حیات اقتصادی و سیاسی خود برگشتهاند، موسیقی و کنسرتها آخرین حرفهای هستند که انگار گروههای فشار قصد ندارند دست از سر هنرمندانشان بردارند. یکی از خبرنگاران شناختهشده این عرصه، مؤثرترین چهرهای است که تلاش میکند فشارها روی هنرمندان غیرهمسو با نگاه خودش را به شکل مداوم، بالا نگه دارد تا آنها مجبور به عقبنشینی یا ابراز تأسف از اقدامات خودشان شوند.
اما این گروههای فشار و فعالیت غیرقابل توجیهشان از حیث فرهنگی را نباید تنها عامل وضعیت کنونی دانست. هرچند که به نظر میرسد عدم رسیدگی به این وضعیت میتواند تا فلج کردن همه فعالیتهای فرهنگی در کشور و ایجاد سرخوردگی و یأس و ورشکستگی اقتصادی در هنرمندان و فعالان این عرصه پیش برود و لازم است که نهادهای مسئول در این زمینه وارد شوند و در تعامل با این خبرنگاران، آنان را قانع کنند که ادامه فعالیتهای هنری برای کشور لازم است.با این همه، فقدان رسانههای مؤثر داخلی بر افکار عمومی برای ایجاد پشتیبانی مؤثر از هنرمندان این حوزه را هم باید یکی از عوامل مهم اثرگذار بودن این فشارها دانست. تعامل با هنرمندانی که تصمیم راسخ خود را در فعالیت برای اعتقادات خود گرفتهاند و همچنین فقدان هوشمندی و نفوذ دستگاههای فرهنگی برای جبران خدمات این هنرمندان هم یکی دیگر از این عوامل است و همه اینها باید در کنار یکدیگر ترمیم شود تا دیگر شاهد تأثیر این فشارها بر هنرمندان کشور نباشیم.
سایر اخبار این روزنامه
مهاجران سیبری در تهران
فرمانده نامآشنای امنیت
بازی برد برد خودرو در بورس
وام صد میلیون تومانی برای فرهنگیان
دیپلماسی فرهنگی با کشورهای اسلامی
تراکمفروشی حل شد تخلف فروشی نه!
مرغ 14 هزار تومان ارزانتر از نرخ مصوب
پشیمانسازها را پشیمان کنید
اعتراض ایران به فیفا
بن سلمان در جست و جوی راه خروج از یمن
بازگشت هشت باره کرونا؟
«زار» به روایت فیلسوف تار