دشمنان از جان این ملت چه می‌خواهند؟

از همان روزی که دیکتاتور سفّاک و بی‌خِرد، پهلوی اول به زور سرنیزه، چادر از سر بانوان این سرزمین کشید تا همین اغتشاشات اخیر که به بهانه حمایت از زنان ایران و با شعار ناراست زن- زندگی- آزادی صورت گرفت، دست دسیسه‌گر و خونریز دشمنان این مرز و بوم سرمایه‌گذار، طراح و صحنه گردان حوادث بوده است. جهان غرب که خود در معدن هرزگی و تبهکاری می‌لولد و در منجلاب عفن فسق و بی‌عفتی غوطه‌ور است و هیچ مرحله‌ای از فساد و تباهی را ناآزموده نگذاشته‌، سال‌هاست در حسرت حاکم کردن فرهنگ پست و منحرف خود بر ایران نقشه می‌کشد و نیرو تربیت می‌کند.
آمریکا و اروپا اگر روزگاری با نقاب و دست پنهان به توطئه علیه ایران می‌پرداختند، امروز اما چیزی برای کتمان کردن ندارند و با دخالت آشکار در امور کشور و نقض بدیهی‌ترین قوانین بین‌المللی، درصدد رسیدن به مقاصد شیطانی و شوم خود هستند. اما چرا دشمن جنایت‌پیشه با ابزار بی‌حجابی و شعار برهنگی زنان به میدان آمده است؟ مقاله پیش‌رو در پی یافتن پاسخ این پرسش است. انسان تنها موجود مطلق‌گرا و کمال‌جو در عالم هستی است که ابعاد وجودی او هیچ محدودیتی ندارد. روح طغیانگر و زیاده‌طلب آدمی‌زاده چه در مسیر هدایت و چه در کوره راه گمراهی، هیچ بن‌بستی را برنمی‌تابد و قائل به هیچ حد و مرزی نیست. درجات رشد و کمال انسان و نیز درکات ضلالت و انحطاط او انتهایی ندارد. او چنانچه در وادی انحراف و گمراهی بلغزد، سرگشته و شوریده هر راهی را می‌پوید و هر روزنی را می‌کاود‌، تجربه‌های جدید را می‌آزماید و به نام لذت‌گرایی به پست‌ترین رفتارها دست می‌یازد. اما سرانجام سرخورده و ناکام به نقطه آغازین بازگشته و بار دیگر به هدف ارضای روحِ سرکش و سیری‌ناپذیر خود در مسیری تازه‌ برای کشف بیشتر عرصه‌های حیوانیت قدم می‌نهد و این تجربه‌های مکرر و ملال‌آور، حاصلی جز یأس، وازدگی و تحیّر ندارد که به شکل‌های افسردگی، بزهکاری، قتل و خودکشی نمود می‌یابد. اینها نه افسانه که سرگذشت شوم انسانیت مذبوح در به اصطلاح مهد آزادی؛ اروپا و آمریکا است. آنجا به بهانه آزادی، پست‌ترین بهیمیت‌ها و منحط‌ترین اعمال، رایج و متعارف است. از برهنگی و هرزگی تا ازدواج همجنسگراها، ازدواج با حیوانات و اشیا و رفتارهایی که قلم از بیانشان شرم دارد. باید اذعان نمود تنها آرام‌بخشِ روح متلاطم بشر و درمان آلام درونیِ وی، سر نهادن بر آستان خالق متعال است. خداوند که خود آفریدگار این هستیِ بیکران و باشکوه است تنها مایه آرامش و سعادت آدمی را پیوند با خویش قرار داده و هر چه جز مسیر پروردگار، فرا روی انسان قرار بگیرد خسران و گمراهی خواهد بود. اسلام بر خلاف فرهنگ منحط و ویرانگر غرب، نه تنها زیاده‌خواهی نفسانی و آزادی تمایلات انسان را محدود و مهار نموده بلکه وی را از نزدیک شدن به لغزشگاه‌های گناه نیز به شدت پرهیز داده است. مثلا آیه شریفه لا تَقرَبُوا الزِّنا (إسراء ٣٢) به گفته مفسران، تنها نهی از عمل شنیع نیست، بلکه خداوند در این آیه انسان‌ها را از ایجاد زمینه‌ و مقدمات آن مانند بی‌حجابی، نگاه گناه‌آلود، خلوت نمودن با نامحرم و همه رفتارهایی که منجر به این فعل زشت می‌شود با تعبیر لطیف لا تَقرَبُوا (نزدیک نشوید) برحذر ساخته است. دور ساختن جامعه از اسباب و وسایل ارتکاب محارم، از شئون حكومت است و نیز بخش عمده‌ای از امر به معروف و نهی از منکر برعهده حاکمان و کارگزاران نظام اسلامی می‌باشد، هرچند این موضوع، چیزی از وظیفه آحاد افراد جامعه نسبت به هم کم نمی‌کند. درست مانند آن که اگر رخنه کوچکی در سد آب ایجاد شود، همه وظیفه دارند برای بستن و رفع آن اقدام کنند. زیرا پس از خراب شدن سد و در برابر سیل عظیمی که به راه می‌افتد دیگر کاری از کسی ساخته نیست.  اسلام پرهیز از مقدمات گناه را «ورع» می‌نامد. ورع را که یک امر عقلی است می‌توان نوعی روش «پیشگیری» دانست. انسان‌ها در طول زندگی خود معمولا برای ایمن ماندن از حوادث و خسارات پس از آن به پیشگیری می‌اندیشند. مثلا برای پیشگیری از حوادث زلزله، خانه‌های مستحکم می‌سازند، برای کاستن از آسیب تصادفات، خودروهای مطمئن تولید می‌کنند و نیز برای پیشگیری از بیمار شدن، بهداشت را مراعات می‌کنند. بی‌حجابی بر خلاف تبلیغات دشمنان و تصور ساده‌اندیشان، نسبتی با مبحث آزادی ندارد و در این مقوله نمی‌گنجد. زیرا آزادی‌های اجتماعی تماما در خدمت حفظ کرامت و ارج نهادن به ارزش‌های انسانی است. در غیر این صورت نام آزادی، بهانه‌ای برای فتنه‌جویان و دسیسه‌گران خواهد بود. درست مانند آنکه به بهانه آزادی مشاغل، شغلِ برده‌داری را قانونی و مشروع اعلام کنیم!  آری اینچنین است. بی‌حجابی یعنی برده‌داری به سبک نوین. یعنی زن را برده تمایلات حیوانی مردان نمودن. در پوشش کاذب حقوق زن، وی را به اسارت درآوردن. «شخصیتش» را پایمال کردن و «جنسیتش» را عنوان ساختن. کرامت انسانی‌اش را نادیده انگاشتن و او را تا حد یک بازیچه تنزّل دادن. معامله‌ای که غرب وحشی با زنان خود کرده چنین است و عجب نیست که بزرگ‌ترین حامیان فمینیسم مردان هستند! مردانی که می‌خواهند هر روز زنان برهنه‌تر و رهاتر در معابر آشکار شوند تا تمایلات حیوانی آنان را ارضا کنند. کسانی که به عنوان حامیان حقوق زنان، صدا در گلو ‌انداخته‌اند، خودشان بزرگ‌ترین نقض‌کنندگان حقوق زن هستند. اینک روی سخن با زنان این آب و خاک است که بدانیم کشف حجاب از این رو در دستور کار دشمنان قرار دارد که با چنین سلاح مخربی، فرهنگ، تمدن و هویت ما نابود می‌شود و دشمنان برای از بین بردن ما به ابزار دیگری نیاز نخواهند داشت. هیچ با خود‌اندیشیده‌ایم که بی‌حجابی چه ره‌آوردهای شومی به همراه خواهد داشت؟   
- با برداشتن حجاب شرم و حیا در مردان و زنان می‌میرد.     
- غیرت که نیروی ضامن حفظ حریم خانواده است از بین می‌رود.     


- بنیان خانواده‌ها از هم فرو می‌پاشد.    
- مردان به زنان خود بی‌رغبت شده و نیازهای جسمی و روحی خود را در کوچه و خیابان می‌جویند.    
- زنان به جای گرم کردن کانون خانواده، با تبرج و خودآرایی، معابر عمومی را رونق می‌دهند.     
- عشق مفهوم خود را از دست می‌دهد و هوسرانی جای آن را می‌گیرد.     
- کودکان در دامان مادران پاک، تربیت و اصلاح نمی‌شوند.     
- با بالا رفتن آمار فرزندان نامشروع، این امر تبدیل به یک هنجار اجتماعی می‌شود و مسئولين برای قانونی کردن آن راهکارهایی می‌اندیشند.    
- ارزش‌های دینی  کم‌رنگ و بی‌رونق می‌شود.    
- اخلاق به عنوان مقوله‌ای اعتباری از میان می‌رود.    
- نماز، روزه، حج و سایر مناسک دینی کم‌کم به فراموشی سپرده می‌شود.    
- بقاع متبرکه و زیارتگاه‌ها خلوت شده و سفرهای زیارتی بی‌فروغ می‌گردد.    
- بلوغ زودرس در کودکان رخ می‌دهد و فجایع پس از آن جامعه را درگیر می‌کند.     
- مد و آرایش و میهمانی‌های شبانه، دغدغه اصلی جامعه می‌شود.  
 - هیچ دامنی شهید‌پرور نخواهد بود.    
- در جنگ رسانه‌ای و نظامی دشمنان، هیچ نیروی مردمی انگیزه مقابله نخواهد داشت و جامعه با مفاهیمی چون دشمن‌ستیزی و بسیج بیگانه خواهد شد.  
 - روضه‌های خانگی جای خود را به میهمانی‌های مختلط خواهد داد.  
 - ارتباط نامشروع زنان و مردان دارای همسر، امری طبیعی خواهد شد.  
 - الگوهای دینی و ملی چون شهید حاج قاسم سلیمانی به دست فراموشی سپرده می‌شوند.  
 - آرمان‌خواهی، شهادت طلبی و روحیه جهادی به افسانه‌ها می‌پیوندد.  
 - جاهلیت مدرن رخ می‌نمایاند و در سایه آن دیانت و تقوا به تمسخر گرفته می‌شود.    
- تعصب‌ورزی و ناموس‌دوستی، اموری موهوم و کهنه‌گرایی القا می‌شوند.  
 - پاکدامنی، عفاف، نجابت و پارسایی کالاهایی بی‌مشتری خواهد شد.  و سرانجام فرهنگ و تمدن دیرین ایرانی اسلامی کنار گذاشته و فرهنگ ضد بشر غرب جایگزین آن می‌گردد.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی