تغییر قاعده بازی

«سلام رفقا! اگر شما این ویدئو را می‌بینید [باید بگویم] دیشب چند اتفاق بد افتاد... ما باید قوی باشیم، مامان من تو را از صمیم قلب دوست دارم... خداحافظ دوستان!» این دیالوگ‌های «آلن جانسون» یکی از فرماندهان پایگاه عین‌الاسد آمریکا خطاب به اعضای خانواده‌اش، شاید تصویر نمادین شبی باشد که نظامیان آمریکایی هرگز پیش از آن تجربه نکرده بودند؛ اتفاقی که رسانه‌های آمریکایی درباره آن نوشته‌اند: «بزرگ‌ترین حمله موشکی بالستیک که تاکنون توسط هر کشوری به نیروهای آمریکایی انجام شده است».  این از آن جهت برای جهانیان مهم بود که حمله ایران به مهم‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق با این جمله ترامپ بازنمایی شده بود: «عین‌الاسد هیچ آسیبی ندیده و همه چیز خوب است». اما حمله موشکی ایران به عین‌الاسد نمایانگر چه تصویری از روابط بین‌الملل در قرن 21 است؟ شاید این همان موضوعی باشد که در چارچوب تغییر موازنه و از آن مهم‌تر تغییر قواعد بازی (Rule of The Game)، در سیاست و امنیت بین‌الملل مفهوم‌سازی شده است.  ایالات متحده با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظم دو‌قطبی جهان، در مسیر تثبیت تصویر هژمون خود در انگاره دولت‌ها به عنوان بازیگران جهانی حرکت کرد. این اتفاق با حمله آمریکا به افغانستان و عراق با دستور کار «جنگ علیه ترور» و اشغال این 2 کشور در همسایگی ایران، محیط پیرامونی ایران را تحت محاصره قرار داد و تهران را تحت شدید‌ترین فشارها برای تن دادن به نظم منطقه‌ای که این هژمون قرن 21 بعدها تحت راهبرد «خاورمیانه بزرگ» تدارک دیده بود، گذاشت.  در واقع اتکای آمریکا به منطق رئالیستی «بازی با حاصل جمع صفر» بود؛ اینگونه که طبق این منطق، افزایش قدرت یک بازیگر مساوی با کاهش قدرت بازیگر یا بازیگران دیگر است. به این ترتیب افزایش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و محاصره نظامی ایران مساوی بود با کاهش نفوذ و قدرت ایران در غرب آسیا. کاری که سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی در تمام این سال‌ها انجام داد، به چالش کشیدن هژمونی سلطه‌جویانه واشنگتن در غرب آسیا و معکوس کردن این منطق بازی برد- برد آمریکایی‌ها بود.  با این وصف، حمله موشکی ایران به عین‌الاسد، تثبیت تغییر قواعد بازی بود که آمریکایی‌ها سال‌ها بر منطقه تحمیل کرده بودند. خروج نظامی آمریکا از منطقه بعد از این حمله به تدریج در حال انجام است و دقیقا بعد از حمله به عین‌الاسد بود که آمریکا در منطقه، دست به موازنه‌سازی مقابل ایران زد.  برای درک بهتر این نکته باید به اظهارات کنت مک‌‌کنزی، فرمانده وقت سنتکام رجوع کرد. وی می‌گوید: برنامه موشکی ایران به تهدیدی فوری‌تر از برنامه هسته‌ای این کشور تبدیل شده است. موشک‌های ایرانی در پایگاه عین‌الاسد تقریبا هر جا را که خواستند زدند. مک‌کنزی می‌گوید: آنها اکنون می‌توانند به هر جا در خاورمیانه ضربه بزنند. آنها می‌توانند حملات‌شان را با دقت و در حجم بالا انجام بدهند. وی در این رابطه عنوان کرد: توانایی‌های راهبردی ایران هم‌اکنون عظیم است. آنها در این زمینه سرتر هستند. مک‌کنزی گفت: ایران از لحاظ نظامی به سطح سرآمد (overmatch) رسیده؛ آنها در میدان [نبرد] به سرآمدی رسیده‌اند، یعنی مرحله‌ای که می‌توانند [توان دیگران را] از کار بیندازند. پایگاه نشنال‌اینترست آمریکا سال گذشته نوشت: ژانویه سال ۲۰۲۰ چند روز پس از ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سپاه قدس ایران و متعاقبا پاسخ ایران به این اقدام دولت آمریکا که با شلیک ده‌ها موشک به پایگاه عین‌‌الاسد و زخمی شدن بیش از ۱۰۰ نظامی آمریکایی همراه بود، مایک پمپئو، وزیر وقت خارجه آمریکا به ایراد یک سخنرانی با عنوان «احیای بازدارندگی: نمونه ایرانی» پرداخت. پمپئو در جریان این سخنرانی خود ادعا کرد ترور ژنرال سلیمانی، بار دیگر بازدارندگی آمریکا در برابر ایران را متوازن کرده است. با این حال، نشنال اینترست می‌افزاید: افزایش تصاعدی انجام حملات علیه نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و منطقه پس از ترور ژنرال سلیمانی، سست بودن ادعای مایک پمپئو را مبنی بر اینکه این اتفاق بار دیگر معادله بازدارندگی در روابط ایران و آمریکا را متعادل کرد و مانع انجام حملات بیشتر علیه نیروها و منافع آمریکا شد، کاملا نشان داد. ماجرای عین‌الاسد تجسم عینی و ماکتی از برخورد نظامی تهران و واشنگتن برای کسانی بود که این اتفاق را تصویرسازی می‌کردند.  با شرحی که رفت، بازخوانی خاطرات نظامیان آمریکایی حاضر در عین‌الاسد برای یادآوری یک اتفاق بی‌سابقه در تاریخ روابط بین‌الملل همیشه جالب توجه است. ویدئویی که آلن جانسون برای وداع با خانواده‌اش ضبط کرده بود اسفند 99 برای نخستین‌بار در برنامه‌ای که شبکه سی‌بی‌اس با موضوع حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد تولید کرد پخش شد. این مستند که از شبکه سی‌بی‌اس آمریکا پخش شد را می‌توان مهم‌ترین روایت آمریکایی‌ها از حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد در دی‌ماه سال 98 پس از شهادت سردار حاج‌‌قاسم سلیمانی دانست؛ حمله‌ای که در ابتدای این برنامه از آن به عنوان «بزرگ‌ترین حمله موشک‌های بالستیک علیه آمریکایی‌ها در طول تاریخ» یاد می‌شود و پس از آن برخی فرماندهان و نیروهای حاضر در محل پایگاه به بیان مشاهدات خود از این حمله و ترسی که تمام نیروهای آمریکایی را فرا‌گرفته بود، می‌پردازند. فرانک مک‌کنزی، فرمانده وقت سنتکام در این مستند به سی‌‌بی‌اس در توصیف حمله تلافی‌جویانه ایران می‌گوید: در صورتی که پایگاه تخلیه نمی‌شد فکر می‌کنم احتمالا ۲۰ یا ۳۰ هواپیما را از دست می‌دادیم و ۱۰۰ تا ۱۵۰ پرسنل (آمریکا) را از دست داده بودیم. این ژنرال ارشد آمریکایی در ادامه با اشاره به دقت موشک‌های شلیک‌شده ایرانی گفت: حمله‌ای بود که قطعا مشابه آن را هرگز مشاهده یا تجربه نکرده بودیم، موشک‌ها دقیق بودند. آنها کاملا به همان‌ جایی که می‌خواستند، برخورد کردند. سرهنگ دوم تیم گارلند، فرمانده یک گردان ارتش در عین‌الاسد نیز در پاسخ به این سوال که آیا این پایگاه از دفاع در برابر موشک‌های بالستیک برخوردار بوده است، گفت: نه! این تهدیدی بی‌سابقه بود. فکر نمی‌کنم هرگز برای رخ دادن چنین حمله‌ای محاسبه‌ای شده باشد، بنابراین توانایی جلوگیری از حمله موشک بالستیک وجود نداشت. آلن جانسون، از دیگر فرماندهان آمریکایی عین‌الاسد نیز گفت: افسر اطلاعاتی مرا کنار کشید و گفت: من خبرهای بدی برای شما دارم، ما اطلاع داریم که ایران در حال سوخت‌رسانی به 27 موشک بالستیک میان‌برد است و هدف آنها هدف قرار دادن این پایگاه است و ممکن است زنده نمانیم. جانسون در توصیف لحظه اصابت موشک‌ها اظهار داشت: ما شروع به پایین رفتن (از پناهگاه‌های زیرزمینی) کردیم که شاید حدود ۱۳۵ متر بود، یک‌سوم راه را رفته بودیم که صدای مهیبی آمد و بعد شنیده شد «در حال آمدن است، در حال آمدن است، پناه بگیرید، پناه بگیرید، پناه بگیرید». به‌اندازه یک زمین فوتبال دیگر مانده بود که باید می‌دویدم. نمی‌دانستیم موشک بعدی چه زمانی قرار است برخورد کند. این فرمانده نظامی آمریکایی در ادامه گفت: حدود ۴۰ نفر به صورت فشرده در پناهگاهی که فقط برای محافظت از ۱۰ نفر در مقابل حملات بسیار کوچک‌تر طراحی شده بود، قرار گرفته بودند. حتی واژگان هم نمی‌‌توانند انرژی آزادشده این موشک‌ها را توصیف کنند. در حالی که هر موشک حامل کلاهکی بالغ بر 1000پوند بود، پناهگاه‌های ما برای کلاهک‌های 60 پوندی ایمن بود. بوی آمونیاک و گرد و خاک تمام پناهگاه را پر کرده بود. جانسون در ادامه با تأکید بر آنکه شب حمله ایران به عین‌الاسد را فراموش نمی‌کند، گفت که هنوز سردرد دارد و صداهایی در گوش خود احساس می‌کند و کابوس دارد. وی با توضیح اینکه نمی‌داند چطور از این حمله جان به در برده، ادامه می‌دهد: شانس! زیرا واقعا هیچ‌کس نباید از چنین چیزی زنده بیرون می‌آمد.  نیویورکر سال گذشته در گزارش مبسوطی نوشت: سرهنگ دوم «استاسی کلمن» فرمانده پایگاه هوایی عین‌الاسد، بعد از مطلع شدن از حمله موشکی ایران به بازرسان نظامی گفت: «من تصمیم می‌گرفتم چه کسی زنده بماند و چه کسی بمیرد. من صادقانه فکر می‌کردم هر کسی که پشت سر بماند از بین خواهد رفت». نیویورکر ادامه می‌دهد: بسیاری از نیروهای نظامی که عین‌الاسد را ترک می‌کردند، با نگرانی آنهایی را که می‌ماندند در آغوش گرفتند. از سال 1953، در طول جنگ کره، هیچ‌یک از پرسنل نظامی آمریکایی بر اثر حمله هوایی دشمن کشته نشده بودند. این رسانه آمریکایی می‌نویسد: سرگروهبان «جانت لیلیو» به بازرسان گفت: «هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند آنچه را در سنگرها اتفاق افتاد، توصیف کند. من آماده مرگ نبودم اما سعی می‌کردم خود را با هر اعلام موشکی آماده کنم». این گزارش می‌افزاید: بمباران ساعت‌ها به طول انجامید. این بزرگ‌ترین حمله موشکی بالستیک بود که تاکنون توسط هر کشوری به نیروهای آمریکایی انجام شده است. 2 سال بعد، بسیاری از کسانی که در عین‌الاسد بودند، هنوز بابت از دست دادن حافظه عمیق، بینایی و شنوایی رنج می‌برند. یک نفر از این نظامیان ماه اکتبر (2021) بر اثر خودکشی جان باخت. *** تثبیت قدرت موشکی ایران گروه سیاسی: در تقویم پرحادثه دی‌ماه، حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد آمریکا از حوادثی است که در 3 سال گذشته کمتر مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است. 5 روز پس از اقدام آمریکا در ترور فرمانده سابق سپاه قدس سردار شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی، ایران در نخستین واکنشی که در قالب انتقام از خود نشان داد مهم‌ترین پایگاه تروریست‌های آمریکا در منطقه را با شلیک 13موشک مورد هدف قرار داد. به گزارش «وطن امروز»، مهم‌ترین وجه قابل تفسیر در حمله موشکی ایران به عین‌الاسد انفعال آمریکا و عدم واکنش بود. چه اینکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا تهدید کرده بود اگر ایران اقدامی انجام دهد، ده‌ها نقطه از اماکن کشورمان را هدف قرار خواهد داد. ترامپ اما به توصیه فرماندهان نظامی ارشد آن کشور نه‌تنها پاسخی به حمله ایران نداد، بلکه با کلید زدن عملیات روانی اعلام کرد پایگاه عین‌الاسد هیچ آسیبی ندیده و همه چیز خوب است. با این حال همه چیز برخلاف آنچه رئیس‌جمهور آمریکا مدعی آن بود خوب به نظر نمی‌رسید و طبق روایت نظامیان آمریکایی حاضر در محل حادثه، دقت موشک‌های ایرانی و گستره انفجارشان باعث استیصال نیروهای آمریکایی شده بود. دیری نگذشت که رسانه‌های آمریکایی به طور تدریجی نتایج عملی هدف قرار گرفتن عین‌الاسد را منتشر کردند و مشخص شد صدها نظامی مستقر در این پایگاه دچار ضربه‌های شدید مغزی و ازکارافتاده شده‌اند.  نیویورکر هم در گزارشی در این باره نوشت: سرهنگ دوم «استاسی کلمن» فرمانده پایگاه هوایی عین‌الاسد، بعد از مطلع شدن از حمله موشکی ایران باید تصمیم می‌گرفت کدام یک از خدمه 160 نفره پایگاه را ترک کنند و چه کسی از لحاظ ذهنی و احساسی آماده ماندن است. او بعدا به بازرسان نظامی گفت: «من تصمیم می‌گرفتم چه کسی زنده بماند و چه کسی بمیرد. من صادقانه فکر می‌کردم هر کسی که پشت سر بماند از بین خواهد رفت». نیویورکر ادامه می‌دهد: بسیاری از نیروهای نظامی که عین‌الاسد را ترک می‌کردند، با نگرانی آنهایی را که می‌ماندند در آغوش می‌گرفتند. از سال 1953، در طول جنگ کره، هیچ‌یک از پرسنل نظامی آمریکایی بر اثر حمله هوایی دشمن کشته نشده بودند.  این رسانه آمریکایی می‌نویسد: سرگروهبان «جانت لیلیو» به بازرسان گفت: «هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند آنچه را در سنگرها اتفاق افتاد، توصیف کند. من آماده مرگ نبودم اما سعی می‌کردم خود را با هر اعلام موشکی آماده کنم». این گزارش می‌افزاید: بمباران ساعت‌ها به طول انجامید. این بزرگ‌ترین حمله موشکی بالستیک بود که تاکنون توسط هر کشوری به نیروهای آمریکایی انجام شده است. هیچ آمریکایی کشته نشد اما 110 نفر دچار آسیب‌های مغزی شدند. 3 سال بعد، بسیاری از کسانی که در الاسد هستند، هنوز بابت از دست دادن حافظه عمیق، بینایی و شنوایی رنج می‌برند. یک نفر از این نظامیان ماه اکتبر بر اثر خودکشی جان باخت. فراتر از تلفات آمریکایی‌ها و عیان شدن قدرت ایران در هدف قرار دادن مقرهای آمریکا در منطقه، این اقدام ایران از جهات دیگری واجد اهمیت بود. برخوردی در این سطح و هدف قرار دادن مقر نظامیان آمریکا در دهه‌های گذشته امری نادر بوده که اگر هم رخ داده است مسؤولیت آن از سوی هیچ دولتی پذیرفته نشده است. بر همین اساس موشک‌باران یک پایگاه نظامی مهم آمریکا از سوی ایران حامل این پیام بود که تهران در دفاع از امنیت و منافعش حتی از تقابل نظامی مستقیم با آمریکا هم ابایی ندارد. این رویه پیش از این نیز با توقیف قایق‌های نظامی آمریکا و سربازانش در خلیج‌فارس و ساقط کردن پهپادهای آمریکایی اثبات شده بود اما هیچگاه در چنین سطحی و به شکل یک عملیات رودررو خود را نمایان نساخته بود. بنابراین دستاورد ملموس حمله موشکی به عین‌الاسد نتایج دردناک هر گونه اقدام نظامی آمریکا علیه ایران را مقابل چشمان آنها قرار داد و حتی تندروهای آمریکایی را هم که از لزوم گزینه نظامی در مقابل تهران می‌گویند نسبت به پیامدهای آن واقع‌گراتر کرد. ماجرای عین‌الاسد تجسم عینی و ماکتی از برخورد نظامی تهران و واشنگتن برای کسانی بود که این اتفاق را تصویرسازی می‌کردند؛ مساله‌ای که فرمانده تروریست‌های سنتکام نیز مدتی پس از حمله به عین‌الاسد به آن اشاره داشت و گفت: برنامه موشکی ایران به تهدیدی فوری‌تر از برنامه هسته‌ای این کشور تبدیل شده است. کنت مک‌‌کنزی با بیان اینکه موشک‌های ایرانی در پایگاه عین‌الاسد «تقریبا هر جا را که ‌خواستند زدند»، ادامه داد: آنها اکنون می‌توانند به هر جا در خاورمیانه ضربه بزنند. آنها می‌توانند حملات‌شان را با دقت و در حجم بالا انجام بدهند. وی در این رابطه عنوان کرد: توانایی‌های راهبردی ایران هم‌اکنون عظیم است. آنها در این زمینه سرتر هستند. مک‌کنزی گفت: ایران از لحاظ نظامی به سطح سرآمد (overmatch) رسیده؛ آنها در میدان [نبرد] به سرآمدی رسیده‌اند، یعنی مرحله‌ای که می‌توانند [توان] دیگران را از کار بیندازند. وی در رابطه با درگیری احتمالی با ایران گفت: اگر آنها ناگهان حمله کنند، جنگی خونین رخ می‌دهد.