گره اصلی جنگ اوکراین کجاست؟

حنیف غفاری*: خلق گره‌های کور منطقه‌ای و  استراتژیک در نظام بین‌الملل، تبدیل به فرمولی راهبردی در حوزه سیاست خارجی آمریکا و اتحادیه اروپایی شده است. بازتاب این رویکرد خطرناک، خود را در جنگ اوکراین و متعلقات آن نمایان کرده است. آخرین دستور‌العمل ارائه‌شده به اوکراینی‌ها، ادامه جنگ با روسیه است! برای مثال، مقامات فرانسوی از یک ‌سو، پیوستن اوکراین به ناتو را غیرممکن دانسته و از سوی دیگر، بر استمرار جنگ میان مسکو و کی‌یف تاکید می‌کنند. میان تصمیم‌سازان حوزه سیاست خارجی آلمان و انگلیس نیز تناقضات معناداری در قبال این جنگ وجود دارد که بیانگر تعارض ایده‌آل‌ها و واقعیات در قبال چنین منازعه تمام‌عیاری است. واقعیت این است واشنگتن و لندن به عنوان ۲ بازیگر آتلانتیکی فعال، دیگر بازیگران اروپایی را وارد منازعه‌ای طولانی‌مدت و فرسایشی کرده‌اند. بدون‌ شک، روسیه تا زمانی که نسبت به عدم گسترش ناتو به شرق اطمینان نداشته باشد، جنگ را متوقف نخواهد کرد. از سوی دیگر، تصمیم سوئد و فنلاند مبنی بر عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی، به طور طبیعی مولد تنش‌های دیگری در شمال روسیه خواهد بود که به طور طبیعی ۲۷ عضو اروپایی ناتو (و با احتساب سوئد و فنلاند ۲۹ عضو اروپایی) را درگیر خواهد کرد. اصرار دولت‌های آمریکا و انگلیس بر تبدیل اوکراین به یک گره کور ژئواستراتژیک در منطقه آسیای میانه و اروپا هزینه‌های راهبردی زیادی را متوجه بازیگران اروپایی خواهد کرد. از دید مقامات غرب، باید میان «جنگ اوکراین» و «بحران اوکراین» تمایز قائل شد. بر اساس این رویکرد مداخله‌گرایانه، پایان یک جنگ (حتی به قیمت صدور قطعنامه مشترک صلح) نباید به معنای پایان بحران در آن منطقه خاص باشد! بر این اساس، منطقه‌ای که در آن جنگ درگرفته، تا سال‌ها باید به زمین بازی «آمریکا / اروپا» در عرصه بازدارندگی و تهدید دیگر بازیگران تبدیل شود. بر همین اساس، حتی اگر اوکراین تضمین دهد به عنوان بازیگری بی‌طرف در مناقشات و ائتلاف‌سازی‌های نظامی باقی بماند، غرب کماکان اوکراین را به یک «گره کور استراتژیک» در اطراف روسیه تبدیل خواهد کرد. همین مساله سبب شده مقامات کاخ کرملین در برابر پیشنهادهای پشت پرده غرب در قبال جنگ اوکراین (که در حوزه دیپلماسی پنهان به مسکو منتقل می‌شود) گارد بسته‌ای اتخاذ کنند. بازیگران غربی در صددند بر «جنگ اوکراین» متمرکز شوند و روس‌ها بر «بحران اوکراین» متمرکزند! اولی مربوط به حال است و دیگری به آینده! در این معادله پیچیده، غربی‌ها مانند همیشه از ارائه هرگونه تضمینی که مانع مداخله‌گرایی مزمن آنها در محیط پیرامونی روسیه شود اجتناب می‌ورزند و این همان اختلاف اساسی و مهمی است که به سادگی قابل حل نیست!  یک رمزگشایی ساده از پیشنهادهایی که «هنری کیسینجر» تئوریسین ۱۰۰ ساله و دیگر استراتژیست‌ها و نظریه‌پردازان غرب مطرح کرده‌اند، نشان می‌دهد آنها در مسیر تثبیت ۲ گزاره «ناتو منهای اوکراین» و «اوکراین منهای کریمه» برای نجات کی‌یف از آتش جنگی هستند که ناتو آن را افروخته است. با این حال، روس‌ها نگران مرحله پس از جنگ هستند؛ جایی که اعضای ناتو سیاست «مهار غیرنظامی روسیه» را در پیش خواهند گرفت. اعضای پیمان آتلانتیک شمالی هرگز قصد ندارند با دادن امتیازاتی مانند عدم عضویت اوکراین در ناتو یا جدایی کریمه، اوکراین را از یک کانون خطر بالقوه  علیه روسیه خارج و به یک «بازیگر آرام» تبدیل کنند! بازیگران غربی تاکید دارند حتی در صورت پایان جنگ، اوکراین باید به عنوان شریک بااولویت ناتو باقی بماند؛ بدون آنکه به عضویت رسمی این پیمان درآید! چنانکه محرز است، حتی آنها در این مسیر ابایی از بازی ابزاری با مهره‌های خود در کی‌یف ندارند!  تنها موضوعی که می‌تواند این معادله راهبردی را تغییر دهد، تشدید شکاف‌های درون‌آتلانتیکی میان اعضای ناتو خواهد بود. این شکاف‌ها در برهه کنونی نیز تشدید شده و خود را در گفتار و مواضع مقامات اروپایی عضو ناتو نشان می‌دهد. این روند قطعا ادامه‌دار خواهد بود، زیرا پس از پایان موقت یا دائم نبرد در اوکراین، مقامات اروپایی به «هزینه/ فایده» جنگ اوکراین و نسبت‌سنجی آن با منافع ملی و جمعی خود رو خواهند آورد. نتیجه این هزینه/ فایده هر چه باشد، قطعا به سود بازیگران غربی نخواهد بود! در این صورت، قطعا روس‌ها از شکاف‌های ایجادشده در ناتو بیشترین استفاده را خواهند کرد، بنابراین در یک نتیجه‌گیری کلی، پایان «جنگ اوکراین» را نمی‌توان مترادف با پایان «مناقشه اوکراین» در نظر گرفت، بویژه با اصراری که غرب بر حفظ مولفه‌های بالقوه بحران در حوزه پیرامونی روسیه دارد.  * دکتری روابط بین‌الملل