آیا بین آمریکا و اروپا تقسیم کار شده است؟

امید فراغت روزنامه‌نگار  
 
 
 


دموکرات‌هاي آمريکا زبان تن‌شان با زبان ذهن‌شان متفاوت است؛ بنابراين در خصوص برجام حفظ ظاهر مي‌کنند و به هيچ عنوان به زير ميز بازي برجام نمي‌زنند اما چنين تاکتيکي نبايد براي برخي گمراه کننده باشد و احساس کنند آمريکا تحت هر شرايطي به دنبال احياي برجام است چرا که متغيرهاي بيروني متعددي براي آمريکا وجود دارد که بايد در خصوص احياي برجام با آنان هماهنگ باشد. دولت بايدن وانمود مي‌کند که احياي برجام جزو اولويت‌هاي سياست‌خارجي‌شان است بنابراين اختلاف نظرشان با اروپايي‌هايي که برجام را مرده به حساب مي‌آورند، قابل تامل است! با توجه به اتفاقاتي که در پارلمان اروپا در خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامي افتاد و موضع‌گيري جوزپ بورل مبني بر اين‌که تروريستي خواندن آن نهاد نظامي نياز به حکم دادگاه‌هاي اروپايي دارد علي‌الظاهر حکايت از اختلاف نظر اروپا و آمريکا در خصوص برجام دارد اما ملاقات چند روز گذشته وزير خارجه انگليس و آمريکا قاعدتا بي‌دليل نبوده است! با توجه به جدايي بريتانيا از اتحاديه اروپا و هماهنگي‌هاي پيدا و پنهان آمريکا و انگليس، پيام موضع‌گيري جوزپ بورل اين است که اروپايي‌ها يادشان نرود کت تن کيست! البته دولت آمريکا براي اينکه بهانه‌اي هم به اروپا ندهد در موضوع نقض حقوق شهروندي با آنان يعني بريتانيا و اروپا کاملا خود را متحد نشان داد. البته ناگفته نماند دولت بايدن در چنين فضايي گوشه چشمي به انتخابات 2024 رياست‌جمهوري آمريکا دارد بنابراين داستان برجام براي رقابت با جمهوري‌خواهان حائز‌ اهميت و بسيار مهم است. بر همين اساس بايدن به هيچ عنوان نمي‌خواهد بازي ترامپ مبني بر خروج از برجام را بازي کند! به همين دليل در خصوص برجام اقدام و عملي متفاوت از دولت ترامپ بازي مي‌کند. با توجه به بازگشت مجدد نتانياهو به قدرت، قاعدتا لابي آيپک نقشي کليدي در انتخابات 2024 ايفا مي‌کند بنابراين بايدن مجبور به جلب نظر لابي آيپک است! نگارنده بر اين نظر است اگر بايدن مثل برجام‌ستيزان منطقه‌اي و جهاني ايفاي نقش کند ناخودآگاه در دام جمهوري‌خواهان خواهد افتاد و بر همين اساس در کارزار انتخاباتي رياست‌جمهوري 2024 حرفي براي گفتن نخواهد داشت! بنابراين آن‌چه اين روزها دولت بايدن درخصوص برجام، علي‌الظاهر متفاوت از اروپايي‌ها اقدام و عمل دارد بيشتر به دليل انتخابات 2024 رياست‌جمهوري آمريکاست! پس نبايد آن را فقط به حساب ادبيات سياست‌خارجي‌شان گذاشت. نکته مهم و قابل تامل اين‌که آمريکا، انگليس و اروپا در يک تقسيم کار به دنبال تحميل تمام و کمالِ ادبيات‌شان هستند. در چنين فضايي که کشورهاي منطقه و جهان به دنبال تامين منافع ملي‌شان هستند آيا جمهوري‌اسلامي همه ابعاد برجام را خواهد پذيرفت؟ با توجه به اين‌که نتانياهو پذيرش برجام از سوي هر طرف را خطرناک توصيف کرده است و همچنين اجماعي که عليه جمهوري‌اسلامي شکل گرفته و به تعبيري تقسيم کار هم شده است، چه راهکاري براي برون رفت از وضعيت پيچيده فعلي وجود دارد؟