مرگ وحشتناک 3 نفر در یک جنایت خانوادگی
سیما فراهانی _ شهروندآنلاین؛ صحنه تلخ و دردناکی بود. دو برادر به همراه عمویشان غرق در خون شده و روی زمین افتاده بودند. برادر کوچکتر کار خود را کرده بود. به آن چیزی که میخواست، رسیده بود. قتل اعضای خانوادهاش و در نهایت خودکشی؛ او بهخاطر ناتوانی جسمی برادر بزرگترش، حال روحی خوبی نداشت. بهخاطر این بیماری تصمیم گرفته بود به زندگی برادر، پدر و مادر و خودش بهطور دستهجمعی پایان دهد. او در نهایت در یک درگیری، برادرش را کشت. عمویش که برای میانجیگری به آنجا آمده بود هم به لیست قربانیان اضافه شد. در نهایت این درگیری تلخ خانوادگی با خودکشی قاتل به پایان رسید. این پسر جوان پس از کشتن برادر و عمویش خود را از پشتبام به پایین پرت کرد.
بچههایم جان دادندشامگاه سهشنبه چهارم بهمن ماه بود. زنی میانسال روی پلههای یک ساختمان چهار طبقه در یکی از محلههای پایتخت، ایستاده بود. فریاد میزد. اشک میریخت. به سروصورت خود میکوبید. از همسایهها کمک میخواست. مردم اما همگی شوکه بودند. از صحنهای که میدیدند، وحشتزده و ترسیده بودند و قدرت هیچ کاری نداشتند. فقط توانستند با پلیس تماس بگیرند. چراکه جسد غرق به خون پسری جوان، روی رمپ پارکینگ ساختمان افتاده بود. جانی در بدن نداشت. زن میانسال که مادر این پسر بود، مرتب فریاد میزد: «بچههایم را از دست دادم. بچههایم جان دادند.»
ماجرای خانه وحشتدر واحدشان باز بود. هیچکس جرأت نمیکرد وارد آن خانه شود. همسایهها سعی کردند که این زن را آرام کنند، اما او فریادزنان از مردم کمک میخواست. تااینکه تیم جنایی به همراه قاضی محمد وهابی، بازپرس جنایی تهران، در محل حاضر شدند. آنها به محض ورود، جسد پسر جوان را روی رمپ پارکینگ مشاهده کردند و بلافاصله وارد خانه طبقه اول شدند که در آن باز و مشخص بود درگیری مرگباری در آنجا رخ داده است.
تیم جنایی به محض ورود، با اجساد دو مرد دیگر مواجه شدند. اجساد به فاصله یک متری از هم غرق در خون روی زمین افتاده بودند. یکی از آنها سن بیشتری داشت و دیگری پسری جوان بود. در و دیوار و آشپزخانه پر از لکههای خون بود و بررسیهای اولیه نشان میداد که این دو نفر بر اثر ضربات متعدد چاقو جان دادهاند، اما آن پسری که روی رمپ پارکینگ افتاده بود، مشخص بود که از بلند روی زمین سقوط کرده است.
بیماری روحی و جسمی 2 برادرتحقیقات در رابطه با این جنایت خانوادگی تلخ، آغاز شد. زن میانسال که همچنان از این اتفاق شوکه بود، تحتتحقیق قرار گرفت. او راز این اتفاق هولناک را میدانست. بنابراین روایتی از این ماجرای وحشتناک را پیش روی پلیس قرار داد و گفت: «دو پسر داشتم که هردو را از دست دادم. من و دو پسر و شوهرم در این آپارتمان زندگی میکردیم. طبقه اول، ما ساکن بودیم. طبقه دوم نیز یکی از برادرشوهرهایم بهتنهایی و مجردی زندگی میکرد. طبقه سوم نیز متعلق به برادرشوهر دیگرم بود که با خانوادهاش آنجا ساکن بودند. طبقه چهارم نیز دست مستأجر بود.
چند وقتی میشد که پسر بزرگترم دچار بیماری جسمی شده بود. او در اثر یک سانحه دیگر نمیتوانست درست حرکت کند و برای انجام کارهایش به ما نیاز داشت. پسر بزرگترم به نام هادی متولد64 بود. پسر کوچکترم به نام وحید نیز متولد 68 بود. از وقتی هادی دچار بیماری حرکتی شد، وحید هم حالش بد شد. او بهخاطر برادرش دچار بیماری روحی و روانی شد. هر بار که برادرش به ما نیاز پیدا میکرد، او حالش بد میشد. تا جایی حالش بد بود که تصمیم گرفته بودیم او را در بیمارستان روانی بستری کنیم. چون یک شب آمد و به من گفت برای اینکه آرامش به زندگیمان برگردد باید هم من و شوهرم و هم برادرش را به قتل برساند. بعد خودش را بکشد تا از این زندگی خلاص شویم.»
جنایت وحشتناکاین زن درحالیکه اشک میریخت، در ادامه صحبتهایش گفت: «بعد از این حرفها و رفتارهای وحید، بهشدت نگرانش شده بودیم. نمیدانستیم برای هادی غصه بخوریم، یا وحید. پسرم رفتارهایش بهشدت عجیبوغریب شده بود. او هر بار میدید که برادرش برای انجام کارهایش ناتوان است، بهم میریخت و ناراحت میشد. من و شوهرم خیلی نگرانش بودیم، تااینکه شب حادثه فرا رسید. آن شب کسی در آپارتمان نبود. فقط من و دو پسرم بودیم. شوهرم برای نماز به مسجد محل رفته بود.
البته برادرشوهرم که مجردی زندگی میکرد هم در طبقه دوم حضور داشت. وحید دو بار بر سر همین مسائل بهم ریخته بود. بهخاطر برادرش عصبانی و ناراحت بود. تا جایی که ناگهان با او درگیر شد و حتی کتکش زد. من خیلی ترسیده بودم. از خانه بیرون آمدم و فریاد زدم. برادرشوهرم که متولد 1335بود، از طبقه بالا خودش را به واحد ما رساند. آنجا بود که دیدم وحید از آشپزخانه یک چاقو آورده و میخواهد به همه حمله کند. خیلی ترسیدم و دوباره بیرون رفتم تا همسایهها را خبر کنم. دقایقی بعد به آپارتمان برگشتم، اما به محض ورود با صحنه وحشتناکی روبهرو شدم. پیکر نیمهجان پسرم روی قسمت رمپ پارکینگ افتاده بود. بهشدت ترسیدم تااینکه همسایهها به پلیس و اورژانس زنگ زدند اما دو پسرم و برادرشوهرم جانشان را از دست داده بودند و تلاش برای نجات آنها بیفایده ماند.»
ادامه بررسیهابا اظهارات این زن میانسال، تیم جنایی بررسیهای دقیقتر در صحنه جرم را آغاز کرد. نخستین بررسیها و تحقیقات دقیقتر نشان میداد که احتمالا عامل جنایت ابتدا در درگیری، عمویش را به قتل رسانده است. این پسر جوان پس از قتل عمویش به سراغ برادرش رفته و او را نیز هدف ضربات چاقو قرار داده است. بعد از آن هم احتمالا دچار عذابوجدان شده و خودش را به پشتبام رسانده است. این پسر حتی دمپاییهایش را مقابل در پشتبام درآورده و بعد خودش را به پایین پرتاب کرده و جسدش در رمپ پارکینگ افتاده بود.
این در حالی است که تحقیقات بعدی نشان داد، این پسر جوان، حتی با عمویش که او را کشته بود، از مدتها قبل اختلاف مالی زیادی داشت. بنابراین اجساد برای بررسیهای دقیقتر به پزشکیقانونی منتقل شد و تحقیقات به دستور بازپرس، روی این پرونده جنایی، همچنان ادامه یافت.