روزنامه آرمان ملی
1401/11/10
برجام در بحران شدیدی قرار گرفته است
آرمان ملی- احسان انصاری: «در شرایط کنونی برجام در وضعیت بحران شدیدی قرار گرفته است. بحرانها دارای چهار مرحله تولد، شکوفایی، فروکش و پیامدها هستند. با توجه به این مراحل مرحله تولد بحران برجام در زمانی پیش آمد که برجام به جای آنکه برنامه جامع اقدام مشترک باشد به برنامهای برای محدود کردن برنامه هستهای ایران تبدیل شد. از سوی دیگر ایران نیز برجام را به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک نپذیرفت. به عبارت دیگر محدودسازی تحرکات هستهای ایران در چارچوب فشارهای بینالمللی ناشی از تحریمها در پروندههای دیگری مانند برجام موجب شد که ایران پذیرنده این معنا باشد که پرونده هستهای ایران تنها بخشی از مسأله ایران برای قدرتهای بزرگ بینالمللی است. نفی مرکزیت آمریکا به عنوان یک عنصر هویت بخش جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی تبدیل شده است. زمانی که ایران برجام را پذیرفت انتظار داشت نگاه آمریکا و قدرتهای جهانی نگاهی در زمینه لغو تحریمها باشد. نگرش مقابل جمهوری اسلامی با حمایت قدرتهای بزرگ جهانی نگرش آمریکا بود که نه به لغو تحریمها به صورت گسترده، بلکه به برجام به عنوان یک موضوع مذاکره با ایران نگاه میکرد.» اینها گفتههای دکتر مهدی مطهرنیا، تحلیلگر روابط بینالملل در گفتوگو با «آرمان ملی» است. مطهرنیا در این گفتوگو به مهمترین چالشهای موجود درباره برجام و جایگزینهای احتمالی آن میپردازد. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید. با توجه به شرايط پيچيده بينالمللي آيا بايد پايان برجام را اعلام کرد؟ پايان برجام چه پيامدهايي خواهد داشت؟در شرايط کنوني برجام در وضعيت بحران شديدي قرار گرفته است. بحرانها داراي چهار مرحله تولد، شکوفايي، فروکش و پيامدها هستند. مرحله تولد بحران برجام در زماني پيش آمد که برجام به جاي آنکه برنامه جامع اقدام مشترک باشد به برنامهاي براي محدود کردند برنامه هستهاي ايران تبديل شد. از سوي ديگر ايران نيز برجام را به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک نپذيرفت. به عبارت ديگر محدودسازي تحرکات هستهاي ايران در چارچوب فشارهاي بينالمللي ناشي از تحريمها در پروندههاي ديگري مانند برجام موجب شد که ايران پذيرنده اين معنا باشد که پرونده هستهاي ايران تنها بخشي از مسأله ايران براي قدرتهاي بزرگ بينالمللي است. نفي مرکزيت آمريکا به عنوان يک عنصر هويت بخش جمهوري اسلامي در عرصه بينالمللي تبديل شده است. زماني که ايران برجام را پذيرفت انتظار داشت نگاه آمريکا و قدرتهاي جهاني نگاهي در زمينه لغو تحريمها باشد. نگرش مقابل جمهوري اسلامي با حمايت قدرتهاي بزرگ جهاني نگرش آمريکا بود که نه به لغو تحريمها به صورت گسترده و بلکه به برجام به عنوان يک موضوع مذاکره با ايران نگاه ميکرد. آمريکا براساس دکترين اوباما به دنبال اين بود که پا به پاي ميز مذاکره آمدن ايران درباره برجام انجام پروندههاي مختلف با موضوعات مختلف در دستور کار تهران قرار خواهد گرفت. آمريکا گمان ميکرد ايران پس از برجام در پروندههاي مختلف به مذاکره خواهد پرداخت و برجام با برجام دو، برجام سه و برجامهاي ديگر پيوند خواهد خورد. آمريکا چرا به دنبال برجامهاي ديگري بود؟
هدف آمريکا اين بود که ايران از يک بازيگر به اصطلاح سرکش در مقابل نظام بينالملل به ظن آمريکا و قدرتهاي جهاني به يک بازيگر عادي تبديل شود که ميتواند عليه آنها سخن بگويد اما معادلات بينالمللي را پذيرا باشد. پيش از اين ايران گروه غيرمتعهدها را آزموده بود و بارها کشورهاي مختلف درباره حق ايران در دستيابي به انرژي صلحآميز هستهاي تأکيد کرده بودند. به همين دليل برجام درباره توافق در زمينه پرونده هستهاي ايران پذيرفته شد. با اين وجود ما شاهد بوديم آمريکا دکترين محدودسازي همکاريهاي بينالمللي با ايران و محاصره منطقهاي تهران را پيش از گذشته دنبال کرد. در همين راستا و با روي کار آمدن ترامپ ايالات متحده صحبت از پاره کردن برجام و در مقابل آتش زدن برجام پيش آمد. در چنين شرايطي آمريکاييها برجام را پاره کردند و ايران گامهاي خروج از برجام را تجربه کرد. با اين وجود در گامهاي پنجم و ششم باقي ماند. در چنين شرايطي بايدن در آمريکا به قدرت رسيد و شرايط تغيير کرد. ايران اگرچه با توپ پر در دولت سيزدهم وارد وين شد اما تاکنون با دست خالي بازگشته است. به اين ترتيب ايران که خواستار برداشتن همه تحريمها، راستيآزمايي و متعهد شدن آمريکا و ديگر کشورهاي عضو برجام در مقابل تعهدات خود در چارچوب يک توافق جديد بود اکنون خواستار آن است که پروندههاي فني در آژانس بينالمللي انرژي اتمي ناديده گرفته شود و با عبور از آن ايران دوباره گامهاي قبلي برجام را شکل بدهد.
چرا اين روند پيش آمد؟
اگر هر کسي جاي کشورهاي عضو برجام و آمريکا باشد و اين نوع رفتار و کنش را مشاهده کند چه برداشتي خواهد داشت. و فکر کنند اينکه ايران در موضعي قرار دارد که نميتواند از برجام خارج شود و به تبع بايد پذيراي اين باشد که در قابل يک توافق جديد امتيازهاي بيشتري به طرف مقابل بدهد. در سال1400 اين معنا گستردهتر شد. در اين سال با يکدست شدن حاکميت و روي کار آمدن ابراهيم رئيسي با گفتمان دولت جديد، شرايط فراهم نبود تا زمينههاي مذاکره را براي رسيدن به يک توافق به وجود بياورد. در چنين شرايطي گفتمان انقلابي به هيچ عنوان نميتواند عقبنشيني کند. عدول از گفتمان انقلابيگري ميتوانست گفتمان انقلاب را از وسط رينگ به گوشه رينگ پرتاب کند. به همين دليل نيز در شرايط کنوني مقامات آمريکايي پايان برجام را اعلام ميکنند، اما مسئوليت آن را به گردن ايران مياندازند. شرايط به شکلي است که حتي روسيه نيز ديگر مانند گذشته چندان اميدي به احياي برجام ندارد. اگرچه روسها در رسيدن برجام به اين نقطه پس از بحران اوکراين پيشرو بودند. در شرايط جسدي از برجام ماند که هرچه ميگذرد شرايط دشوارتري به خود ميگيرد. اين موضوع ميتواند در ميان مدت براي دستگاه ديپلماسي ايران با توجه به اينکه پايان برجام با بحران در اوکراين همزمان شده زمينههاي ايجاد فضايي ضد ايراني را در عرصه بينالمللي به وجود بياورد.
با توجه به شرايط موجود چه آلترناتيوي براي برجام قائل هستيد؟ اگر برجام به هر دليلي به نتيجه نرسد چه اتفاقي خواهد افتاد؟
برجام يک اصطلاح براي توافق ايران با شش قدرت جهاني است. در گذشته عنوان ميشد اگر آمريکا از برجام خارج شود هيچ اتفاقي رخ نميدهد و ايران با کشورهاي ديگر برجام همراهي و همگامي خواهد داشت. با اين وجود در عمل اتفاق ديگري رخ داد و ما مشاهده کرديم پس از خروج آمريکا از برجام کشورهاي ديگر حتي نتوانستند يک کانال مالي با تهران ايجاد کنند تا بتوانند تحريمهاي آمريکا را دور بزنند. با روي کار آمدن دولت رئيسي و گفتمان انقلابي نيز اگر چه 4 قدرت بزرگ جهان با نمايندگان ايران در يک هتل مذاکره ميکردند، اما نمايندگان کشورهاي عضو برجام در هتل ديگري با نماينده آمريکا سخن ميگفتند و آنچه نماينده آمريکا تأييد و يا رد ميکرد به جلسه با ايران بازميگشت. اين وضعيت نشان ميداد که کشورهاي عضو برجام در نهايت به ايستگاه آمريکا ميرسند. با روي کار آمدن دولت انقلابي در شرايطي که حدود هجده ماه از عمر اين دولت ميگذرد دلاري که در دولت روحاني بين23 تا27 هزار تومان در نوسان قرار داشت در شرايط کنوني تا مرز46 هزارتومان رسيده است. امروز وضعيت اقتصادي نابسامان است. اين نابساماني در بستر رودخانهاي رخ ميدهد که اعتراضات در ايران در ماههاي اخير نوسانهاي بسياري را نشان داده که اکنون اين شرايط آرام شده است. در چنين شرايطي واکنش ايران بايد چگونه باشد؟
در شرايط کنوني موضوع مهم اين است که مسأله برجام نميتواند به سال2015 باز گردد و بايد توافق جديدي ايجاد شود. اگر به باور دولت انقلابي برجام بد است بازگشت به برجام چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ به همين دليل بايد زمينه يک توافق ديگر شکل بگيرد. راه حل اين مسأله نيز تغيير گفتمان ايران در زمينه داخلي، منطقه و نظام بينالملل است. گفتمان ايران بايد به يک گزاره «سلام» به درون و «صلح» در برون تغيير پيدا کند. ايران بايد به يک جزيره آرامش و خواهان صلح عادلانه در جهان تبديل شود. سوال اين است که در شرايط کنوني که جريانهاي سياسي اصطکاکهاي زيادي را سپري کردهاند شرايط جامعه ايران اجازه ميدهد اين دو رويکرد در دستور کار قرار بگيرد؟ در وضعيت کنوني اصولگرايان در درون خود با جريانهاي تندروي مواجه هستند و از سوي ديگر وضعيت اصلاحطلبان نيز چندان چنگي به دل نميزند. اين در حالي است که تودههاي مردم در طبقههاي متوسط و متوسط به پايين دچار واگرايي شدهاند و طبقه متوسط بالا نيز در حال ريزش در طبقه متوسط پايين است. در چنين شرايطي هزينه دادن نسبت به آنچه وجود دارد منطقيتر خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
سال آخر و داستان تکراری تغییر قانون
لرزه بر جان مردم خوی
اتحادیه اروپا فهمید با آتش نمیتوان بازی کرد
برجام در بحران شدیدی قرار گرفته است
دو «نوری » علیه هم و با هم
«زلزله» در ساختوساز بی نظارت!
حمله کور به یک مرکز نظامی
غرب همچنان به احیای برجام اشتیاق دارد
اصلاح قانون انتخابات
با روحیه کار جمعی برای تحقق اهداف دولت مردمی اقدام کنیم
نامزد انتخابات نمیشوم
ریزپرندههای اسرائیل و عقابهای تیزبین ایران
طرحی که به جمع بندی نرسید