روزنامه آرمان امروز
1401/11/11
ناگفتههای خالق ترانههای ماندگار
آرمان امروز- وحيد استرون: 25 آذر امسال هنرمندي از ميان ما رفت که بسياري از ترانه هاي قديمي او، نقل محافل و شادي ها و جشن ها است، اما کمتر کسي نام او را به عنوان خالق اثر مي شناسند. کافيست نام «محمد علي شيرازي» را در گوگل سرچ کنيد، تا بدانيد که ترانه هايي از بچگي به آن خاطره داريد، متعلق به اين هنرمند است. چند سال پيش بود که وقتي در محله مهر شهر کرج زنگ در مجتمعي را به صدا درآورديم صدايي از آن سوي آيفون دعوتمان کرد که بعد از «ابوالقاسم عارف قزويني» اولين ترانهسراي اجتماعي در ايراناست. «محمد علي شيرازي» شاعر و ترانه سراي نام آشناي مردم ايران است. با اين هنرمند «آرمان امروز، گفت و گويي انجام داده که در ادامه مي خوانيد.***
شما زاده 1319 در شيراز هستيد و مردم شما را با ترانه سرايي مي شناسند. کار ادبي و ترانه را از کجا و کجا آغاز کرديد؟
- در واقع از نوجواني. قضيه ترانهسرا شدن من به کاري که در سال 37- 1336 در شيراز نوشته بودم باز مي گردد؛ در حالي که 16 سال بيشتر نداشتم. شعري با نام «مخلوق» که چند سال بعد وقتي با خانواده به تهران آمديم در انجمن دوستي ايران و پاکستان خواندم و مورد توجه واقع شد. متن شعر به اين شکل بود:
نيمه شب شبح مرگ، سياه ، از بن کوچه ما نرم گذشت، لختي انديشه کنان گاميزد، بر در خانه همسايه نشست...
در اين انجمن از نوازندگان راديو هم براي گرمتر کردن محفل استفاده ميکردند که آن شب آقاي «حسين صمدي» آنجا حضور داشتند و از من پرسيدند که آيا تا به حال ترانه نوشتهام که جوابم منفي بود. ايشان آدرس دفتر خود را به من دادند تا براي شنيدن و کلام گذاري روي آهنگي به آنجا بروم. 2 سال روي آهنگهاي طويلي که اغلب ساخته استادان کهنسالي بود که صرفا براي امرار معاش دست به ساخت آنها ميزدند، طبعآزمايي کردم و بعد روي آهنگهاي« نصرالله زرينپنجه» و «اکبر محسني» که البته سوابق درخشاني در آهنگسازي داشتند، کلام گذاشتم. خيلي زود سر و صدا کرد و معروف شد.
بعضي از شاعران کلاسيکها معتقدند که درست اين است که روي ملودي، ترانه نوشته شود، نظر شما چيست؟
وقتي يک ترانه ساخته ميشود اغلب ترانهسراها سراغ اوزان عروضي ميروند و اين سبب يکنواختي ترانه ميشود. اما اگر روي ملودي کاري نوشته شود، همراه با آن آهنگ، شناور ميشود. اما من خودم گاهي ترانههايي نوشتهام (بدون موسيقي) که در 2 يا 3 وزن بوده و اين باعث ميشود که دست آهنگساز هم بازتر شودمانند ترانه «وقف پرندهها» که اين اواخر ساخته شد.
البته ترانه مجموعه «زير آسمان شهر» اين ويژگي را نداشت.
نه! چون اول ملودي داشت و ملودياش روند خاصي را دنبال ميکرد.
چرا اين اتفاق ها در جامعه هنري و موسيقي ما رخ مي دهد؟
چون کتاب يا تاريخ مدوني در مورد ترانه وجود ندارد، بعضي از ترانهها محل مناقشهاند مثلا ترانههايي که مردم مثلا بين شما و زنده ياد «نوذرپرنگ» يا ديگراني که درگذشتهاند، مرده اند. اگر قبل از انقلاب تعداد ترانهسرايان معتبر بيرون از راديو تلويزيون 15-10 نفر بيشتر نبود، حالا حداقل 200-300 مدعي ترانهسرايي داريم که اگر بنا باشد روي ملودي کاري در خور بنويسند، آن موقع معلوم ميشود که سطح کيفي آنها در چه حد است و قادرند کار کنند و يا حوصلهاش را دارند که رويش فکر کنند يا نه و اصلا حرف اين آهنگ چيست، چون بالاخره ملودي هم در حال بيان مطلبي است که بايد آن را درک کرد.
چرا حال اين قدر جوانان ما به امر ترانه سرايي توجه اي ندارند و اين کار را سطحي مي بينند؟
ترانهسرا بايد يک شاعر توانا باشد. اگر به ترانه بر مبناي دقت و اصول توجه شود ميبينيم که تمام شاخصههاي شعر فارسي را در خود دارد که حالا متأسفانه جوانان ترانه سرا که بايد کار ما را ارتقا دهند به اين امر توجهي ندارد و رعايت نميکند. در زمان گذشته جمع اساتيد اهل فن ترانهسرايي به 10 نفر نميرسيد و اين افراد 4، 5 نفر براي خوانندهها و آهنگسازان خارج از راديو کار ميکردند به عنوان مثال اگر کسي بهعنوان ترانهسرا و راديو مشغول کار بود به اين سادگي کارش را نميتوانست ارائه دهد و اجرا شود، چون افرادي بودند که به دقت اين ترانهها را دنبال ميکردند و اگر اصول کامل شعر فارسي در آن رعايت نميشد آن کار را به راديو راه نميدادند.
امروزه هنرمندان چه آهنگساز و چه ترانه سرا با همديگر آشنا نيستند و ترانه سرا ملودي را خريداري مي کند اما در گذشته به اين شکل نبود.
شما دقيقا به مسئله مهمي اشاره کرديد، هنرمندان موسيقي مانند خيلي از هنرهاي ديگر مستلزم روابط سازگاري از لحاظ روحي و فکري است، عکس اين مسئله هم صادق است. يعني دو هنرمند ميتوانند اصلا با هم سازگاري نداشته باشند که خود به خود اين مسئله باعث کارهاي ضعيف و قوي ميشود. نوع طرز فکر و جنس احساس ما به هم خيلي نزديک بود و به طور کلي با هم راحت زندگي ميکرديم همين امر باعث ميشد که راحت با هم کار کنيم. اين به آن معناست اگر آهنگسازي اثري را به من ميداد که به اشعار من نميخورد پس روحيه آن انسان هم با روحيه من سازگار نبود اگر هم آن کار صورت ميگرفت کار موفقي از آب درنميآمد.
مردم ترانهسرايان قديميرا ميشناختند اما امروزه ترانهسرايان ناشناختهاند. چرا؟
از گذشته ها نيز مردم ترانهسرا را نميشناختند براي اينکه مردم هميشه با آن عرضه کننده نهايي روبه رو هستند و او را ميشناسند و طبعا سود اصلي هم به آن عرضه کننده نهايي ميرسد.
شما به غير از ترانه سرايي شغل ديگري نداشتيد؟
من يک دوره چند ساله تا سال 57 در شرکت کاسپين کار ميکردم و برنامههاي تبليغاتي مينوشتم و معتقدم يک ترانهسرا در کار تبليغاتي موفق خواهد بود چون بايد در کوتاهترين زمان حرفش را بزند!.
استاد محمدعلي شيرازي اين روزها دلش براي چه کسي بيشتر از هر زمان ديگر تنگ ميشود!
براي کارهايي که زمينه احساسي داشت و آدمهايي که قبول شان داشتم و با آنها خوب کار ميکردم. واقعا دلم براي آن آدمها تنگ ميشود مانند استاد همايون خرم. يعني الان که خيلي از موسيقي هاي را گوش ميدهم و اين کلام سخيف را ميشنوم واقعا تاسف ميخورم. حس ميکنم که اينها در حال تخريب فرهنگ ما هستند. سطح سليقه و فهم مردم را شديدا پايين ميآورند. کشوري که شعر و شاعرانش در جهان شهره است، واقعا حق اش اين نيست که متن ترانه هاي آن به اين روز بيافتد.
سایر اخبار این روزنامه
جزئیات رد شکایت «سیدمحمدخاتمی» از روزنامه کیهان
با رشد سریع و مستمر، کشور را ثروتمند کنیم
حادثه اصفهان؛ میوه ممنوعه برای اوکراین
ناگفتههای خالق ترانههای ماندگار
کاهش اختیارات سران قوا روی میز مجلس!
مانور شبهتئوریسینها در اردوگاه تندروها
گرانی کم بود، کم فروشی 40 درصدی هم اضافه شد!
آینده مبهم مسیر تهران-باکو
تزارها دروازه تجاری ایران میشوند؟
دستور وزیر ارشاد برای پیگیری قضائی توهین رائفیپور
بارش برف و باران در ۲۵ استان تا پنجشنبه ادامه دارد