در جهاد تبیین دربرابر خط تحریف مقصریم

خط تحریف در جنگ روایتگری، برای فریب مردم ایران به ویژه جوانان کشور (که دوران خفقان، فساد اخلاقی و اقتصادی، عیاشی، حلقه به‌گوشی بیگانگان و سرکوب بی‌رحمانه مردم در دوران طاغوت پهلوی را ندیده‌اند) با استفاده حداکثری از کم‌کاری و غفلت ما در جهاد تبیین و روشنگری، در یک وارونه‌نمایی آشکار و مقایسه‌ای افراطی و دروغین، به تطهیر حکومت پهلوی و سیاه‌نمایی مطلق جمهوری اسلامی پرداخته است. اوج هنر تحریف‌گران در این است این وارونه‌نمایی در شرایطی شکل گرفته که اوضاع اقتصادی در زمان طاغوت پهلوی آن‌قدر نامساعد بوده که به باور کارشناسان به هیچ وجه امکان وارونه‌نمایی و تطهیر آن وجود نداشته است.
باورپذیری این وارونه‌نمایی مضحک ریشه در عواملی نظیر «بی میلی مردم به‌ویژه نسل جوان به مطالعه تاریخ گذشته»، «قدرت فوق‌العاده رسانه‌های مجازی»، «سازماندهی دشمن در شبکه‌سازی و انفجار اطلاعات دروغین و گوبلزی»، «کم‌کاری و غفلت نیرو‌های انقلاب در تبیین حقایق تاریخی»، «همکاری سؤال‌برانگیز اصلاح‌طلبان در همسویی با دشمن در تطهیر طاغوت»، «حاشیه‌سازی‌های دروغین اصلاح‌طلبان در دادن آدرس‌های غلط و تلاش علنی در تضعیف باور‌ها و ناامیدسازی و بی اعتمادسازی مردم نسبت به پیشرفت‌های پس‌از انقلاب»، «آثار ناشی از سوءمدیریت‌ها، ناکارآمدی‌ها و بی برنامگی‌های برخی مسئولان»، «برنامه ریزی دشمن برای نفوذ جریانی در سخت افزار و نرم افزار‌های نظام» و... دارد. اما در کنار همه این عوامل باید بپذیریم که مهم‌ترین دلیل موفقیت دشمن در جنگ روایت‌گری و وارونه‌نمایی حقیقت، در این است که نیرو‌های انقلاب، حقایق و پیشرفت‌های افتخارآمیز جمهوری اسلامی و اوضاع وحشتناک اقتصادی دوران طاغوت را درست و صحیح روایت نکرده‌اند و دشمن با استفاده حداکثری از همین غفلت، روایت دروغ را با «راهبرد تکرار» به خورد مردم داده و جا انداخته است. از مهم‌ترین شاخص‌ها برای مقایسه قبل و بعد از انقلاب، می‌توان به «ضریب جینی»، «شاخص توسعه انسانی»‌و «توزیع عادلانه ثروت» رجوع نمود که به اجمال و گذرا به برخی از آن‌ها به‌عنوان مشت نمونه خروار اشاره می‌کنیم و جوانان غیور و برومند کشور را به مطالعه دقیق تاریخ (نه از زبان ما بلکه) از خاطرات «شاه پهلوی»، «همسر شاه»، «ارتشبد فردوست» و... دعوت می‌کنیم.
ما به مردم نگفته‌ایم که ضریب جینی در دهه پایانی حکومت پهلوی در مقیاس بین صفر و یک حتی از نیم هم عبور کرده و کشور را به سرزمین ارواح و مردگان تبدیل کرده بودند. ما به مردم نگفته‌ایم که حتی در تهران (به‌عنوان پایتخت) مردم از نعمت بهداشت و سلامت، دانش و سواد، حداقل‌های زندگی و... بی‌بهره بودند.
«اشپیگل» در شماره ۳۴ خود به ارائه گزارشی تحلیلی و میدانی از ایران پرداخته و تهران پهلوی را این‌طور معرفی می‌کند: «از صد‌ها کلبه پر از شپش و فقیرانه منطقه ۱۰ تهران واقع در جنوب شهر، هر شب بوی تریاک به بیرون می‌خزد و با بوی نفرت‌انگیز جوی‌های شهر مخلوط می‌شود. وضعیت آب آشامیدنی، دفع زباله و کانال‌های پایتخت میلیون‌نفری ایران بدین‌گونه است. آب این جوی‌ها بوی ادرار می‌دهد، زباله‌ها به‌شدت فاسد شده‌اند و تعفن حاصل از مدفوع و فضولات انسانی و حیوانی، مشام را آزار می‌دهد...، تخمین زده می‌شود که دوسوم مردم ایران، تریاک مصرف می‌کنند...، بیماری سل، پیامد نوعی بهره‌کشی عمومی و بی‌رحمانه از نیرو‌های کار است. کودکان پنج ساله و زنان جوان و ۳۰ ساله مانند پیرزنانی فرتوت و بدون دندان می‌شوند و شمار بالایی از کارگران، غالباً ده تا دوازده ساعت از روز را در فضا‌های بدون نور کارگاه‌ها و کاروانسرا‌هایی که قالی‌بافی نام دارند کار می‌کنند.»


ما به مردم نگفته‌ایم که ایران در بین حدود ۲۰۰ کشور در رتبه ۱۴۷ در شاخص‌های توسعه انسانی بوده و مردم قادر به خرید هیچ یک از اقلام مورد نیاز یک زندگی حداقلی هم نبودند. این رتبه در حال حاضر با جمعیت سه‌برابری نسبت به زمان طاغوت و با تقلیل درآمد نفتی به یک هفتم به برکت تلاش‌ها و مجاهدت‌های نیرو‌های انقلابی به ۷۶ رسیده است. بله ما نگفته ایم که در ایران ۳۰ تا ۳۵ میلیون نفری دوران طاغوت و با تولید و فروش روزانه بیش از ۷ میلیون بشکه نفت، حتی در تهران هم بسیاری از مردم از نعمت آب، برق، گاز، تلفن و... بی بهره بودند. برای پخت و پز از والر و علاءالدین و برای گرم کردن خانه از کرسی استفاده می‌کردند، نگفته ایم که ساکنین پایتخت کشور هم آب را از تلمبه‌ها و فشاری‌های سرکوچه‌ها استفاده می‌کردند و نگفته ایم که تهران به محل موش‌ها و زباله‌ها شبیه‌تر بود تا محل زندگی مردم. چه رسد به شهر‌های دیگر؛ و نگفته ایم که بیش از ۳۰ هزار روستا از نعمت راه، برق، گاز بی بهره بودند.
به روایت بی‌واسطه مستندنگاران غربی در ایران دهه ۵۰ شمسی «با وجود افزایش شدید قیمت نفت و درآمد سرشار حکومت شاه، هیچ اثر مثبتی در وضعیت زندگی و معیشت مردم به وجود نیامد. روستاییان فلک‌زده که امکان ادامه زندگی در زادگاه خود را نداشتند به شهر‌ها سرازیر شدند تا بلکه به زندگی بهتری دست پیدا کنند که نه‌تن‌ها چنین اتفاقی نیفتاد، بلکه سبب ایجاد حاشیه‌نشینی و زاغه‌نشینی در اطراف شهر‌ها و پیامد‌های اجتماعی فراوانی شد.»
این ضعف ماست که به مردم نگفته ایم که حدود ۵۰ درصد خانوار‌های شهری، فقط در یک اتاق زندگی می‌کردند و قدرت تهیه خانه مستقل را نداشتند. ما کوتاهی کرده ایم و به مردم نگفته ایم که سهم مردم ایران حتی به ۱۰درصد از ۱۷۶ شاخص توسعه انسانی هم نمی‌رسید.
چقدر تلخ است که به مردم نگفته ایم که در نابرابری سطح زندگی دوران طاغوت نسبت درآمد ۱۰درصد ثروتمند‌ترین به ۱۰درصد فقیر‌ترین افراد جامعه براساس آمار‌های معتبر بانک مرکزی (در آن زمان) از عدد ۳۳ هم عبور کرده و به شکل فاجعه انسانی ظهور و بروز پیدا کرده و حدود ۹۰درصد شرکت‌ها و اقتصاد کشور تنها در اختیار ۴۵ خانواده بود.
و، اما از افتخارات غرورانگیز جمهوری اسلامی حرکت در راستای توزیع عادلانه ثروت عمومی کشور است و صدالبته تا رسیدن به وضع مطلوب و رساندن ضریب جینی به پایین‌ترین حد ممکن هنوز راه نرفته بلندی فراروی ماست. دستاورد‌های اقتصادی در جمهوری اسلامی (حداقل در سه حوزه «ضریب جینی»، «توزیع عادلانه ثروت عمومی و برخورداری آحاد مردم از آن‌ها» و «شاخص‌های توسعه انسانی») جدای از مباحث کمی، یک بعد دیگر نیز داشته است که شاید کمتر به آن پرداخته شده و آن تغییر جهت‌گیری‌ها و چرخش به سمت مردم و حمایت از اقشار فرودست، سیاست جمهوری اسلامی در عرصه‌های مختلف بوده است و همین موضوع در تعمیق و استحکام رابطه مردم و نظام جمهوری اسلامی آثاری غیر قابل چشم‌پوشی داشته است. درگام دوم انقلاب، در حوزه‌هایی مثل «خودکفایی و تأمین معیشت مردم»، «تولیدمحوری و تلاش برای عبور از اقتصاد نفتی»، «توسعه انسانی»، «درآمد سرانه»، «اقتصاد دانش‌بنیان» و... جمهوری اسلامی صاحب ادبیاتی منحصر به فرد است که چارچوب‌های آن در سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی طراحی شده و چشم انداز روشنی را تصویر کرده و چراغ امید را در دل مردم روشن ساخته است.