پهلوی می ماند، غرب نمی گذاشت رشد کنیم
به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ رابطه میان علم و دین از دهها سال پیش در میان جوامعی که با علم و دانش میانه داشتهاند مطرح بوده است. این موضوع در کشور ما در سده معاصر با ظهور انقلابی دینی پُررنگتر نیز شده است. شکلگیری چنین ساختاری این فرض را مطرح کرد که در ساختار مورد اشاره، حرکت به سمت علم دینی با شتاب بیشتری دنبال خواهد شد. حال با گذشت 44 سال از حیات ساختار سیاسی یادشده، این پرسش مطرح است که آیا نظام دینی در عرصه علم نیز حاکم شده است یا خیر؟ پرسشی که «شهروند» در گفتوگو با «مهدی گلشنی»، فیزیکدان، نظریهپرداز ایرانی و پژوهشگر فلسفه علم مطرح کرده است. گلشنی در این گفتوگو از فقدان هویت ایرانی-اسلامی در علم و فرهنگ میگوید و بر لزوم سبقت علمی تأکید دارد.
شما یکی از طرفداران علم دینی هستید و در طول سالهای متمادی در این حوزه بهنظریهپردازی پرداختهاید. با توجه به این موضوع، اجازه بدهید گفتوگو را با این پرسش آغاز کنیم که آیا اساسا برای توسعه این مکتب، یعنی علم دینی، الزاما باید ساختار حکومتی تشکیل میشد؟بله. باید موازی هم باشند. اگر در نظام حکومتی، فرهنگ اسلامی مطرح باشد، باید بهطور ساختارمند این موضوع را دنبال کرد.
یعنی جامعه ما برای رشد در حوزه علم دینی نیازمند حاکمیت دینی بود؟بله. یقینا.
آقای دکتر، ساختار حاکمیت دینی نزدیک به نیم قرن است که در کشور تشکیل شده است. آیا از نظر شما این ساختار توانسته ما را به سمت جامعه دینی سوق دهد؟نه آنچنان. ببینید! باید برنامهریزی کرد. ما باید سلسله مراتبی را تشکیل میدادیم و از همه مهمتر در دبستان و دبیرستان جامعه خود را با فرهنگ ملی و اسلامی آشنا میکردیم. هویت ما باید برآمده از عرق ملی و عرق دینیمان میشد. متأسفانه هویت ایرانی و هویت اسلامی در جامعه ما گم شده است.
برداشت من از گفتههای شما این است که ما در بعد فرهنگ ضعیف عمل کردهایم و همین ضعف ما را در دستیابی به جامعه دینی عقب انداخته است.بله. در بُعد فرهنگی در انقلاب کوتاهی شده است. دبستانیها و دبیرستانیهای ما با فرهنگ اسلامی و حتی با فرهنگ ایرانی آشنا نیستند. در یک برنامه از عدهای دانشآموز پرسیدند که شاعر این شعر «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز، مرده آن است که نامش به نکویی نبرند» کیست؟ هیچکدام پاسخ ندادند. در برنامهای دیگر از عدهای پرسیدند که همسایگان شرقی کشور ما چه کشورهایی هستند، فقط یک نفر از آنها افغانستان را نام برد.
در دوران پهلوی فرهنگ و هویت اسلامی و ملی در نظام آموزشی پُررنگتر بود. انتظار از گفتمان انقلاب بهعنوان یک فرصت ناب و طلایی این بود که فرهنگ اسلامی اصیل در آن آموزش داده میشد. البته آموزش عرصه تربیتی ظریفی است که با زور و تحکم شکل نمیگیرد. به قول نظیر نیشابوری: درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را.
در حوزه علم، این ضعف فرهنگی ما را با چه لطمهای مواجهه کرده است؟ما را در بازار علم مصرفگرا کرده است. فراگرفتن علم از غرب ضعف نیست، اما اتکای صرف به آنچه غرب دارد، غلط است. مقام معظم رهبری بارها عنوان کردهاند که در علم مرزشکن باشید. نباید در علوم متوقف شد. ابن سینا وامدار ارسطو بود، اما در ارسطو متوقف نشد یا در پزشکی از آموختههای جالینوس بهرهگرفت، اما در اندازههای او متوقف نشد.
انتشارات مقالات علمی در مجلات آی اس آی ازجمله شاخصهایی است که از آن بهعنوان رشد علمی در کشور یاد میشود. آیا این شاخصها نشاندهنده میزان رشد علمی است؟اینگونه معیارها گویای رشد علمی ما نیست. این معیارهای مصنوعی است که از سوی غرب به ما تحمیل شده است. من بارها در مطبوعات و شورایعالی انقلاب فرهنگی از این موضوع گلایه داشتهام که چرا فردی که اختراعی دارد یا کتابی مهم با توجه به فرهنگ ما تالیف کرده است نباید در ارزیابیهای علمی ارتقا یابد؟ ما باید سنجش کنیم که علم موجود چه تأثیری بر وضع موجود جامعه ما گذاشته است. این ارزیابی مهم است.
یعنی ما پس از نیم قرن در عرصه علم به آنچه انتظار داشتهایم دست نیافتهایم؟من منکر تلاشهای انجامگرفته و دستاوردهای متعددی که در طول انقلاب حاصل شده نیستم. در حوزههایی مثل امور دفاعی رشد خوبی داشتهایم. اما با توجه به ظرفیتهای کشورمان انتظارات ما بیش از این بود، حداقل در عرصه علم و فرهنگ. گفتمان انقلاب برآمده از اسلام است و اسلام یک الگوی ناب برای رشد و شکوفایی ارائه میدهد. جامعه اسلامی باید جامعه برتر باشد و بهخودکفایی دست یابد. اما ما به این افق بلند نرسیدیم، چرا که ما از نخبگان استفاده شایسته نمیکنیم. همین نکته عاملی شده است تا مشقنویس سرمشقهای غرب باشیم.
مد و مصرفگرایی در عرصه علوم به همان شیوهای است که در کالاها میبینیم. شما نگاه کنید! چین با تولید مهندسی معکوس از محصولات غرب شروع کرد، ولی حالا نوآوری میکند و در مواردی از غرب هم پیشی میگیرد. مثلاً در فیزیک نوآوری داشته است و در حوزههای دیگر هم همینطور. سایر کشورها هم به همین شکل، ژاپن را ببینید که در غرب متوقف نشده است.
من نمره قبولی به جمهوری اسلامی در بخش علم و فرهنگ نمیدهم، چرا که این عملکرد در حد ظرفیتهای کشورمان و گفتمان اسلامی نبود. پیشرفت داشتهایم، اما ظرفیت اسلام بیش از این است. یکی از استادان ریاضی میگفتند، ما در دانشگاه صنعتی شریف نمونههایی از خانم میرزاخانی، برنده جایزه مهم ریاضیات، داشتهایم، ولی آنان مورد توجه قرار نگرفتهاند. نخبه در جامعه ما جایگاهی دارد؟ آیا آن قدر و منزلتی که یک ورزشکار در کشور ما دارد، یک عالم نخبه دارد؟
آقای دکتر، راهکار چیست؟راهکار شایستهسالاری در انتخابها و انتصابهاست، راهکار تزریق عالمانه فرهنگ اسلامی و احساس هویت ایرانی-اسلامی در جامعه است. شما به مالزی و اندونزی نگاه کنید؛ نه ستاد امر به معروف ونهی از منکر دارند و نه زور و تهدید. مسلمانان آن جوامع به حجاب بهعنوان یک نماد و ارزش اسلامی توجه دارند و عفاف و حجاب را بخشی از هویت اسلامی خود میدانند.
اینکه شعار «ما میتوانیم» را باور کنیم نکته دیگر است؛ شعاری که مدرس در دوران رضاخانی سر داد. امام و رهبری در نیم قرن اخیر بر آن تأکید داشتهاند. دکتر مصدق در دوران نخستوزیری به آلمانیها گفته بود بگذارید «یالمار شاخت» به ایران بیاید. مصدق بهدنبال این بود تا با همفکری با این اقتصاددان بینالمللی اقتصاد کشور ما را از تکمحصولی که متکی به نفت است خارج کند.
این نگاه میتواند ایران اسلامی را در مسیر توسعه قرار دهد. نگاهی که میگوید ما نباید منحصر به یک کالا باشیم.
اما نگاه دیگر نگاه تقلید صرف از غرب است. شما به نحوه تاسیس این دانشگاه نگاه کنید، یک الگوبرداری صرف از ساختار دانشگاه ام آی تی آمریکا.
به چه نکتهای در تاسیس دانشگاه صنعتی شریف توجه نشده است؟این دانشگاه که آن زمان با عنوان دانشگاه صنعتی آریامهر شناخته میشد، مستقیماً براساس ساختار دانشگاه ام آای تی در آمریکا الگوبرداری شد. البته آنها به مرور تغییر رویکرد دادهاند، اما ما در همان قالب ماندهایم، قالبی که به علوم انسانی توجه ندارد. البته امروز دانشگاه ام آی تی در آمریکا به علوم انسانی اهمیت میدهد، اما ما هنوز یک گروه فلسفله علم را در دانشگاه شریف تحمل نمیکنیم.
در غرب 60 سال پیش دین و فلسفه در دانشگاهها جایگاه مناسبی نداشت، اما امروز نگاهشان تغییر کرده است. کمبریج در انگلستان سکولارترین کشور در عرصه علم، انستیتو علم و دین را ایجاد کرده است. من بارها از رؤسای قبلی درخواست کردهام که دانشکده علم و دین و فلسفه در شریف تاسیس شود، اما کسی به این حرفها توجه نمیکند.
به ضعف علوم انسانی در کشور اشاره داشتید؛ آیا تفاوتی عمیق میان پرداختن به علوم انسانی و علوم فنی را در کشور شاهد هستیم؟بله، علوم انسانی در این مملکت شانی ندارد. علوم پایه هم به همین شکل. شما به مناظرههای ریاستجمهوری نگاه کنید؛ اقتصاد در آن پررنگ است، اما فرهنگ و علوم چه جایگاهی دارند؟ در کشور برنامهریزی دانشگاهها به متخصصان علوم فنی واگذار شده است.
البته در همین ساختار هم که به علوم انسانی اهمیت نمیدهیم شایستهسالاری نیست. رئیس یک دانشگاه لیاقت اداره یک دبیرستان را هم ندارد. دانشگاه محل پارتی بازی شده. آن فردی را که باید جذب کنیم، نمیکنیم و در عوض افراد نالایق را جذب هیأتعلمی میکنیم. استقلال دانشگاه کمرنگ شده و استادان بنام را بازنشسته میکنیم.
به نظر شما، اگر حاکمیت پهلوی سقوط نمیکرد، امروز در عرصه علم در چه جایگاهی قرار داشتیم.این تصور غلطی است که خیال کنیم اگر پهلوی باقی میماند، شرایط بهتر بود. غرب در آن دوران هم نمیگذاشت ما رشد کنیم؛ شیوه مانعتراشی متفاوت بود. امروز با تحریم مانعتراشی میکنند، در آن دوران با تقلید پشت موانع درجا میزدیم. غرب نمیخواهد ما ترقی کنیم. انقلاب اما یک فرصت طلایی بود که تفکر اصلاح شود. هویت ایرانی-اسلامی تقویت شود. البته این مسئله فقدان هویت ریشه تاریخی دارد؛ شیخ شافعی در قرن هفتم گلایه دارد که چرا هر چه پزشک در جامعه اسلامی میبیند یهودی یا مسیحی است.
وضعیت امروز دانشگاههای کشور را چگونه میبینید؟علم در اسلام نور است. این را باید به دانشجوی کشور آموخت. امروز سربلندی ایران هدف برخی از فارغالتحصیلان ما نیست؛ بهدنبال منافع شخصی خود هستند، بهدنبال اینکه شغل و درآمد خوبی پیدا کنند. اما من به آینده خوشبین هستم. چرا که جوانان نخبهای را در سراسر کشور دیدهام که دغدغهشان ایران و اسلام است؛ استقلال ایران و برتری اسلام مسئلهشان است.
اگر نکتهای باقی مانده، بفرمایید؟حسرت میخورم وقتی میبینم ما در خوابیم. نمونه کتابی که با فرهنگ ما قرابت ندارد، هشت بار به چاپ رسیده است، اما کتاب تراز اولی که منطبق با معانی و اندیشهها ماست، ترجمه نمیشود؟ باید بپذیریم وزارت علوم، وزارت آموزش پرورش و وزرات ارشاد کمکاری داشتهاند.
ما باید به ابهامات و شبهات با چهره عالمانه پاسخ دهیم، نه با زور و ارعاب. آیتالله مطهری میگفت دکتر فلان بیاید درس خود را بدهد، ما هم پاسخ خود را میدهیم. در دوران عباسی کتابهای یونانی به عربی ترجمه میشد و در جامعه اسلامی مورد استفاده قرار میگرفت، اما شما جایی نمیخوانید که ائمه اطهار (ع) یک کلمه اعتراض به انتشار این کتابها داشته باشند.
//انتهای پیام