روزنامه جوان
1401/11/16
چقدر شکوفهها برای شما میوه تلخ داد!
آقای عباس عبدی در روزی که جشن تکلیف دختران در حضور رهبر انقلاب برگزار شد، چندخطی درباره «زنهراسی متولیان» نظام نوشت تا این گمان را تقویت کند که از رویداد جشن تکلیف، ناخشنود و شاید بهشدت عصبانی شده است. اگر کسی غیر از او در این زمان چنین نوشته بود، آن را یکهمزمانی ناخواسته میپنداشتیم، اما درباره او نمیتوان گفت که حواسشجمع نبوده است. او درواقع نشان داد که همه تحلیلها و تفسیرهای روزانه او را در روزنامهها باید از پنجره این جهانبینی خاص او دید تا دقیقاً فهمید که دنبال چیست و چه میگوید. بیشتر اصلاحطلبان را هم باید از همین زاویه دید و تفسیر کرد، یعنی چالش و ناسازگاری آنها با جهانبینی مدعی دین و «حکومت دینی» برآمده از آن جهانبینی.آقای عبدی مثل همیشه برای نقد جایگاه و تصمیماتی که آنها را متعلق به نظام میبیند، یک ضمیر کلی و تاحدودی توهمی به اسم «نمایندگان و متولیان» ساخته و نوشته است: «این همه ترسی که برخی نمایندگان و متولیان از زن دارند تبدیل به فوبیا و زنهراسی شده نکند خداینکرده به اینجا برسیم که جنینهای دختر را امر به سقط دهند و مردم کودکان دختر خود را پنهانی بزایند و بزرگ کنند.» او قبلاً از جمله در واکنش به یکی از مطالب «جوان» نوشت که مطالبش را نه برای مردم و جوانان بلکه برای مسئولان نظام مینویسد، پس میتوان از این همزمانی وحشتناک استنباط کرد یا خود را مجاب کرد که این مطلب را هم در واکنش به همین مراسم جشن شکوفهها نوشته است. با این توصیف اینکه آقای عبدی در واکنش به توجه رهبری نظام به یک مراسم دخترانه، به شکلی وارونه از زنهراسی سخن میگوید و سنت عصر جاهلیت را مثال میزند، واقعاً چیزی نیست که از عهده یک عقل سالم بهراحتی برآید. بیشتر به واکنشی از روی عصبانیت میخورد تا یک انگاره با معیارهای عقلانیت. یعنی هرطور این سخن ایشان را بالاوپایین کنی تا چیز دیگری یا چیز معقولی از دل آن بیرون بکشی، نمیشود.
برخی دوستان اصلاحطلب من که از استادان مبرز دانشگاه هستند میگویند آقای عبدی «از پختهترین و قویترین تحلیلگران جبهه اصلاحات است و چشم و چراغ این جبهه» (و این البته از حجم و گستردگی کار ایشان در روزنامههای متعدد اصلاحات آشکار است).
قصد این نوشته آن نیست که بگوییم آقای عبدی تحلیلگر خوبی نیست یا پخته نیست. اتفاقاً برای آن منظوری که در سر دارد، خوب پخته شده است. فقط میشود نشان داد که او نیازی ندارد هرچیزی را هر روز تحلیل کند، میتواند بهجای آن هر روز یک کلمه بنویسد: «حکومت باید سکولار باشد و نگاه دینی شما را به حکومتداری قبول ندارم» و خلاص! وگرنه با هر میزان از پختگی و درایت، اگر نگاه کسی خلاف نگاه الهیاتی یا دستکم نگاه معنویتگرا نباشد، نمیتواند در روزی که یکهمچون جشن معنوی و البته پراحساس دینی برگزار شد، چنین ساز مخالفی بزند و آنقدر عصبانی باشد که دنبال تطبیق آن با نمادهای جاهلیت برود.
آقای عبدی یکبار دیگر هم در زمان اولین فروکش کرونا که اجازه «برگزاری مراسم عزاداری با رعایت پروتکل» داده شد، همین رویه را درپیش گرفت و آن را یک اقدام «بهاحتمال فراوان سیاسی» و «مربوط به توافقات پشتصحنه» دانست و این درحالی بود که همان زمان به همه قلیانیها و رستورانها نیز همین اجازه داده شده بود تا با رعایت پروتکلها کار خود را از سر بگیرند.
ممکن است گفته شود نهخیر! تحلیلگران اصلاحطلب، واجد جهانبینی دینی هستند، اما تفسیر حاکمان نظام از دین و نگاه آنان را به دین قبول ندارند و آن را اتفاقاً برداشتی ناصحیح از دین میدانند و برداشت صحیح از دین در نظر آنان همان است که دین برای روابط شخصی آدمها با خدا است، نه برای حکومتراندن! حتی در این صورت نیز باز نمیتوان آن چندخط نوشته آقای عبدی-تحلیلگر مقبول و پخته جبهه اصلاحات- را با معیارهای عقلی فهمید. یعنی چه ایشان صاحب جهانبینی دینی باشد، با فهم و برداشت خودش، و چه جهانبینی غیردینی داشته باشد، نمیتوان دانست که چطور اولاً اظهارات چند امامجمعه یا نماینده مجلس یا متولی را به عنوان حرف کل نظام مصادره میکند و ثانیاً چرا آن را با یک عصبیت جاهلی مقایسه میکند؛ و بدتر از همه چرا این باور خود را در همزمانی با جشندخترانی که به سن تکلیف دینی رسیدهاند، ابراز میکند؟!
بحث در موضوع خطیر دین در تخصص ما نیست. بعید است آقای عبدی یا دیگر تحلیلگران سیاسی خامتر از ایشان هم خود را متخصص دین بدانند. اما ایشان در اظهارنظرهای دینی سابقه دارد و مثلاً در همان بحث کرونا در سال ۹۹ نوشته بود که روحانیون از مناسک عزاداری که در چند قرن آغازین اسلام از آن خبری نبوده است، دفاع میکنند! (که در همان زمان نوشتم این حرف بوی تکفیریگری میدهد و تشخیص این تکفیریگری نیازی به تخصص دینی ندارد).
فیالجمله یک مراسم معنوی با حضور دختران کمسنوسال اگر با یک واکنش از این جنس مغلطهآمیز همراه شود، نشانهای است که برای اظهارنظر هم در حوزه دین و هم در ضد دین، نیازی نیست که از دین سررشته داشته باشی، چون در این صورت راحتتر از کسانی که سررشته دارند، میتوان درباره دین یا ضد دین سخن گفت!
سایر اخبار این روزنامه
چرا ایرانیان انقلاب کردند؟
چقدر شکوفهها برای شما میوه تلخ داد!
اگر ایران در سیطره پهلویها میماند
با خدا دوست باشید
چینش میز مذاکره با شیپور وحشت!
تمام توان سپاه و بسیج در خدمت زلزلهزدگان خوی
روانشناسان مصاحبه با فرزندان حملهکننده به سفارت آذربایجان را تقبیح کردند
عدول دولت از ارز ۲۸۵۰۰ تومانی؟
تالار مرکزی فرهنگ و هنر کرمان بالاخره افتتاح شد