روزنامه جوان
1401/11/17
تنور نانوایان نارضایتی اجتماعی میپزد!
صف نانوایی از صفهای مهم ناراضیتراشی علیه دولت و حتی نظام است! وقتی نظارت روی کار نانواییها کم باشد یا نباشد، این نارضایتی هم به اوج میرسد. مردم در صف از هم میپرسند چرا این نان سنگک کوچکتر بهنظر میرسد؟! دیگری میگوید من نان ساده میخواهم، اما نانوا نمیپزد و فقط کنجدی میپزد! دیگری میگوید نان ۳ هزار تومانی ساده را به اسم کنجدی ۵ هزار تومان میفروشند، اما عملاً کنجد نمیزنند! از نانوا میپرسم چرا نان ساده نمیپزید و چرا اگر به اسم کنجدی میپزید، کنجد نمیزنید؟! میگوید در این یک هفته قیمت کنجد دو برابر شدهاست. میگویم خب کنجد را نصف کن نه اینکه صفر کنی! و باز هم نرخ کنجدی بفروشی یا آنقدر کم باشد که بشود کنجدها را روی نان شمرد! اصلاً چه کسی به شما اجازه داده برای چند عدد کنجد زوری، همقیمت نان از مردم پول بگیرید! بحث بالا میگیرد و یکی از ته صف همه چیز را به گردن دولت میاندازد، اما آیا واقعاً نظارت کافی روی نانواییها هست؟ مردم غیر از کمفروشی و گرانفروشی و کنجدفروشی مشکل دیگری هم دارند؛ نان واقعی باید با سبوس پخته شود، اما ترجیح نانوا و شاطر، نان بدون سبوس است تا خمیر و چانهگیری و پهنکردن آن سادهتر باشد! از طرفی باید برای خمیرکردن آرد از مایهخمیر استفاده کنند و خمیر به اصطلاح کاملاً وربیاید، اما از جوششیرین استفاده میکنند تا نیازی به زمان و مزد کارگر بیشتر نباشد و خمیر ناآماده را نان میکنند که ساعتی بعد عین پلاستیک غیرقابل خوردن میشود! اینها بهکنار! مردم در صف نانوایی همیشه درگیر جر و بحث صف تکی با صف چندتایی هستند! نانواییها تازه یکی در میان نانها را برای کلهپزیها و کبابیها و رستورانها کنار میگذارند و صدای نارضایتی مردم بلند میشود؛ یعنی یک صف و هزار مشکل که در خواب خوش نهادهای نظارتی رخ میدهد! نان قوت غالب مردم است و همه ما کم و بیش روزی نیست که سر و کارمان به نانوایی و خرید نان نیفتد و به همین خاطر هم هست که میتوانیم آب رفتن اندازه نان و کاهش کیفیت کار خبازها را به عینه مشاهده کنیم. نانواهایی که هم کمفروشند و هم گرانفروش! هم وزن چانههایشان آب میرود و هم به اسم نان کنجدی و با پاشدن تعداد انگشتشماری کنجد روی نان و نپختن نان ساده، مردم را مجبور میکنند نان ساده ۳ هزار تومانی را به نام کنجدی ۵ هزار تومان بخرند! اگر هم کسی زیر بار خرید نان کنجدی بدون کنجدشان نرود، باید مدتها منتظر بماند تا نانوا کی میلش بکشد و نان سادهای در تنور بگذارد و به دست مشتری بدهد. نانی که اغلب نیمی از آن خمیر است و نیمه دیگرش سوخته! و به همین سادگی یک قرص نان میتواند نارضایتی به بار بیاورد و ناراضی بتراشد و مردمی که گاه ساعتها برای یک قرص نان باید منتظر بمانند، این نارضایتیها را به سطح کلان تعمیم میدهند. گمشدن روزی ۵۰ میلیون نان لواش! کیفیت نان سالهاست که یکی از چالشهای مهم کشور است و همین مسئله موجبشده تا دورریز نان در کشورمان بسیار زیاد باشد. به گفته علی قنبری، معاون وزیر جهاد کشاورزی طبق برآورد سالانه ۲ هزار میلیارد تومان نان دورریز میشود. حتی امسال هم که از اردیبهشت ماه یارانه آرد صنعتی حذف شده و یارانه آرد نانوایی به نانوا داده میشود هم همچنان مشکلات کیفیت نان ادامه دارد و تخلفات تازهای هم در این میان شکل گرفتهاست. از کمفروشی و کمکردن وزن چانه نان گرفته تا فروش نان، خمیر برای سنگینتر کردن ترازوی فروش نان کیلویی. انتهای تمام این تخلفات هم به یک مسیر منتهی میشود. اضافه آمدن آرد دولتی کیلویی ۶۷۰ تومانی برای فروش آزاد کیلویی ۱۲ هزار تومان به بخش صنعتی. تقاضایی برای آرد نانوایی از سوی صنعت وجود دارد و هر کیسه را طبق گزارشهایی که وجود دارد ۴۵۰ هزار تومان در بازارهای سیاهی که شکل گرفته از نانوا میخرند، در حالی که این آرد برای نانوا کیسهای ۲۷ هزار تومان تمام شدهاست. این تفاوت ۱۷ برابری یعنی سود هزارو ۷۰۰ درصدی برای نانوا که آنها را وسوسه میکند آرد یارانهای را به بخش صنعت به قیمت آزاد بفروشد. محمد جلال، مشاور وزیر امور اقتصادی و دارایی اخیراً گفتهاست: «با معادلسازی حجم آرد توزیع شده طی یک روز در نانواییها و مقدار نان تولیدشده، مشخص شد حدود ۵ هزار تن آرد در این بین گم شدهاست. با این حساب، با محاسبه ۱۰۰ گرم آرد برای تولید یک قرص نان لواش، حدود ۵۰ میلیون نان لواش در یک روز گم میشود!» به گفته جلال این مقدار نان صرف خوراک دام و طیور، مصرف واحدهای صنفی و صنعتی در حوزه گندم و بخشی هم قاچاق میشود، اما تمام این ماجراها فارغ از ابعاد اقتصادی یک بعد اجتماعی مهم دارد و آن چیزی نیست جز ایجاد نارضایتی در جامعه! ناراضیتراشی در نانوایی نان قوت غالب مردم است و هر روز برای تهیه نان اقدام میکنند و وقتی هر روز با نانی مواجه میشوند که هم اندازهاش روز به روز آب میرود و هم کیفیتش، احساس نارضایتی عمیقی در آنها شکل میگیرد. کافی است به سراغ نانهای پر طرفدارتر همچون سنگک یا بربری بروید. اینجا به جز اندازه نان با پدیده دیگری هم مواجه هستید و آن گرانفروشی نان به اسم فروش نان کنجدی است. اگر دلتان نخواهد بابت هر نان ۲ هزار تومان بیشتر پرداخت کنید و برای چند دانه انگشتشمار کنجد چیزی نزدیک به دو برابر پول بپردازید، گاهی باید ساعتها منتظر بمانید، چراکه اغلب نانواییهای بربری و سنگک فقط و فقط نان کنجدی در تنور میگذارند، اما آنچه تحت عنوان نان کنجدی به دست مردم داده میشود در عمل با نان ساده چندان تفاوتی ندارد و در نهایت بتوان به اندازه تعداد انگشتان دو دست کنجد روی آن شمرد! اما بابت چنین نانی شما ناگزیرید دو برابر پول بپردازید یا ساعتها در صف معطل بمانید تا نانوا راضی شوید چند نان ساده هم در کنار نانهای مثلاً کنجدیاش بپزد و به دست مشتری بدهد. تازه این تنها یک بخش ماجراست و پس از تحویل گرفتن نان تازه متوجه میشوید نیمی از نانی که خریدهاید سوخته و نیمه دیگر آن خمیر است و بخش قابلتوجهی از آن قابلخوردن نیست. در کنار این نانواییهایی که قرار است نان کیلویی به مردم بفروشند نیز برای سنگینتر شدن ترازویشان نان را خمیر برمیدارند و به دست مشتری میدهند. مسئلهای که جدا از اثرمنفی روی کیفیت نان میتواند برای برخی افراد به ویژه بیماران دیابتی چالشبرانگیز باشد و سلامتیشان را تحتتأثیر قرار دهد. نظارت، کلید اصلی رضایت اینجا هم نظارت حلقه مفقودهای است که این نارضایتیها را به بار میآورد و اینگونه ناراضیتراشی میکند. اگر دولت و وزارت جهاد و اصناف و سازمان تعزیرات و سازمان بازرسی نظارت درستی بر عملکرد نانواییها به عنوان یکی از اساسیترین بخش زنجیره تأمین غذا در کشور داشته باشند، هم کیفیت نان ارتقا مییابد و هم در سایه رها شدن امور به حال خود، تخلفاتی نظیر گم شدن روزی ۵۰ میلیون نان لواش رخ نخواهد داد!