روزنامه خراسان
1401/11/17
شاخصهای مدیریت بحران در سیره زینب کبری(س)
جواد نوائیان رودسری – روبهرو شدن و عبور موفقیتآمیز از بحرانها و تبدیل آن ها به فرصتهای طلایی، بدون اندیشیدن تمهیدات لازم و البته دارا بودن تواناییهای مؤثر، امکانپذیر نیست. زندهیاد دکتر محمد معین در «فرهنگ معین»، کلمه «بحران» را «آشفتگی و تغییر حالت ناگهانی و بالاترین مرحله یک جریان» معنا کردهاست. اگر همین معنای ساده و روان را مدّ نظر قرار دهیم، درک حساسیت شرایط بحرانی، سخت نیست؛ بحران ناگهان پدیدار میشود و میتواند عوارض سهمگینی را در پی داشتهباشد. بدیهی است که تقابل با بحران، در حوزههای مختلف و البته شرایط گوناگون، نیازمند توانمندیها و ظرفیتهای متفاوت است؛ اما این تفاوت فقط در جزئیات مصداق پیدا میکند و هنگامی که بحث از مفهوم کلی تقابل با بحرانها در میان باشد، یافتن شاخصهای مشترک، چندان دشوار نخواهدبود. در تاریخ تشیّع، به دلیل محدودیتهای فراوان شیعیان، از عصر ائمه اطهار علیهمالسلام تا دست کم چهار قرن قبل و تأسیس حکومت صفویه در ایران، برخورد با بحرانها و پیشامدهای ناگوار و ناگهانی، امری متداول بوده و این مسئله، باعث شدهاست که الگوهای قابل عرضهای در این زمینه، وجود داشتهباشد و ما بتوانیم، در روزگار خودمان، به تبع شرایط و نیازها، از این الگوها استفاده بهینه کنیم. بیتردید، یکی از بهترین الگوهای تقابل و مدیریت بحران در تاریخ تشیع، وجود مقدس بانوی بزرگ حماسه جاودان کربلا، زینب کبری(س) است. امروز و در سالروز رحلت آن پیامآور عاشورا، شاید بد نباشد که با هم، برخی از شاخصهای مدیریت بحران در سیره دختر امیرمؤمنان(ع) را مرور کنیم. یادمان باشد که حضرت زینب(س)، مدیریت یکی از حساسترین و خطرناکترین بحرانهایی را که شیعه با آن روبهرو شد، در دست داشت؛ واقعه عاشورا با هدف نابودی کامل اسلام راستین و خاموش کردن قطعی چراغ هدایت رقم خورد و اگر حضرت زینب(س) موفق نمیشد با مدیریت خود، اسلام را از آن پیچ تند و خطرناک تاریخی به سلامت عبور دهد، سرنوشتی متفاوت برای نوعِ بشر رقم میخورد. درک شاخصهای مدیریت بحران در سیره حضرت زینب(س) زمانی ممکن خواهدشد که بدانیم رسالت اصلی قیام اباعبدا...(ع) و بلکه ائمه اطهار – که درود خدا بر آن ها باد – اولاً انتقال و نهادینه کردن ارزشهای راستین اسلام و ثانیاً، مقابله با طاغوتها بودهاست. باورهای زیرساختی تقابل با بحران، نیازمند داشتن برخی باورها و اعتقاد راسخ به آن هاست. بدون چنین باوری که ما آن را باور زیرساختی مینامیم، برنامهریزی و مدیریت مؤثر بحران، ممکن نیست. در سیره حضرت زینب(س)، نخستین باور زیرساختی در مدیریت بحران، خداباوری و ایمان به آموزهها و امداد الهی است. در اندیشه زینب کبری(س)، خداوند ناظرِ حکیم و عادلِ مطلق است و هیچ کدام از افعال او، بیحساب و کتاب نیست. «سید بن طاووس» در کتاب ارجمند «لهوف»، به جملهای بسیار مشهور از حضرت زینب(س) اشاره میکند که آن را در دربار ابنزیاد و در مقابل زخمزبانهایی که میشنید بر زبان راند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»؛ این جمله راهبردی، در کنار صدها و شاید هزاران تفسیری که از آن ارائه شده ، خبر از ایمانی راسخ میدهد که زینب(س) به پروردگار دارد. در کنار این خداباوری، ایمان به امدادهای الهی نیز، باور زیرساختی دیگری است که آنحضرت، در مدیریت بحران از آن بهره میبرد. جعفر بن محمد حلّی، مشهور به «ابننما»، از علمای شیعه قرن هفتم، در کتاب «مُثیرُ الاحزان»، گزارش مفصلی از سخنرانی زینب(س) در کاخ یزید میآورد و نشان میدهد که چگونه آنحضرت، با اتکا به آموزههای الهی و باور راسخ به آن ها، اجرای عدالت را حتمی میداند و یزید را به عذابی دردناک بشارت میدهد یا چنانکه «ابناعثم کوفی» در «الفتوح» گزارش دادهاست، مردم کوفه را به عذابی سخت که در برابرش یاوری ندارند، وعده میدهد. دومین باور زیرساختی حضرت زینب(س)، ایمان به هدف است؛ آنحضرت به مسیری که برگزیده و در پیش گرفته، ایمان دارد. زینب(س)، نه در مواجهه با ابنزیاد و نه در برخورد با یزید، اندک تردیدی در صحّت هدف خود نداشت و دلیل این مسئله نیز، یقینی بود که به واسطه رحمت الهی و تدبیر و راهنمایی امام معصوم(ع) در قلب وی مستقر شد. شیخ مفید در «الارشاد» به تفصیل گزارش این رودررویی را آوردهاست. ایمان به هدف که در واقع همان ایستادن در برابر طاغوت و حفاظت از ارزشها و آموزههای اصیل اسلامی و رساندن آن ها به دست نسل بعد است، در لحظه لحظه حضور زینب کبری(س)، در جریان واقعه کربلا و پس از آن، دیده میشود. شاخصهای شخصیتی زینب کبری(س) از تربیتی اصیل برخوردار است؛ تربیتی که از او انسان کامل ساخته؛ انسانی که صفات عالی را در بهترین شکل خود دارد و از آن ها برای مدیریت بحران، بهره میبرد. شاید برجستهترین این صفات که بیش از بقیه مشهور شدهاست، صبر و شکیبایی باشد. زینب کبری(س)، اسوه و الگوی شکیبایی است. هیچ اتفاقی، او را از جا به در نمیبرد و تمرکزش را بر هم نمیزند. «ابنابیطیفور» در «بلاغات النساء»، به نقل از یک شاهد عینی که زینب(س) را هنگام سخنرانی در کوفه دیدهاست، مینویسد: «آن روز به زینب دختر علی نگریستم؛ همچون زنی با آن شرم و حیا را، که مانند او سخندان و سخنران باشد، هرگز ندیدهبودم. گویا زبان علی را در کام داشت. [با آرامش و خونسردی] به مردم اشاره کرد که ساکت شوند؛ نفسها در سینه حبس شد و زنگ شتران آرام گرفت و دختر علی، سخن گفت»؛ چنین آرامشی، جز در پرتو صبر و شکیبایی ممکن نیست. این صبوری در میدان کربلا، در هنگام شهادت بهترین اصحاب برادرش و نیز، شهادت برادران، برادرزادگان، فرزندان و پسرعموهایش نیز، به چشم آمد. دیگر شاخص شخصیتی حضرت زینب(س) که در مهار بحران پیش روی او به کار آمد، عقل و تدبیر وی بود. زینب(س) در تمام اقدامات و سخنانش، شرایط را در نظر میگرفت و بدون محاسبه کاری نمیکرد. او نسبت به هر فعالیتی که انجام میداد، آگاهی و علم لازم را داشت؛ این علم و تدبیر در ترازی قرار میگرفت که امام سجاد(ع)، آنطور که فضل بن حسن طبرسی در «الاحتجاج» و علامه مجلسی در جلد 45 «بحارالانوار» آوردهاند، آن بانوی بزرگوار را «عالمی که معلّم ندیده» و «دانایی که نزد کسی چیزی نیاموخته» خطاب میکرد. حضرت زینب(س) حتی در تنظیم زمان گریه و حزن خود نیز، مدیریتی حیرتانگیز داشت. او که به واسطه آن مصیبت جانکاه، در شب شام غریبان، نمیتوانست ایستاده نافله شب را به جا آورد، در دربار ابنزیاد تنها زمانی بغض کرد و گریست که در احتجاج با ابنزیاد، آنچه لازم بود بر زبان رانده و پایههای حکومت او را - چنان که در منابع تاریخی خواندهاید - لرزاندهبود. شاخصه دیگری که زینب کبری(س) در مدیریت بحران از آن بهره کافی برد، بصیرت بود. او در مواجهه با بحران، تنها ظواهر را نمیدید؛ هدف اصلی قیام اباعبدا...(ع) را میشناخت و مراقب بود که اسیر حواشی نشود. میدانست که اصلیترین وظیفه او، در آن شرایط سخت و بحرانی، رساندن پیام قیام برای مبارزه با طاغوت و حفظ ارزشهای اصیل اسلامی است. این بصیرت باعث شد که آنحضرت، طرحی دقیق برای انتقال پیام داشتهباشد. مقایسه خطبههای ایراد شده توسط حضرت زینب(س)، در کوفه و شام، نشان میدهد که او، به رغم عمق فاجعه، به بیان هدف قیام از طریق رسوا کردن دستگاه جائر اُموی و تبیین اصولی پرداخت که زیربنای شریعت را تشکیل میداد و این مهم، بدون بصیرت ممکن نبود. علاوه بر اینها، زینب(س) از ویژگی های فصاحت، بلاغت و شجاعت نیز برای مهار بحران بهره میبرد؛ صفاتی که در خاندان او موروثی بود و در تاریخ عرب، بنیهاشم و به ویژه بنیعبدالمطلب را با آن میشناختند. اقدامات «پیشابُحران» هر چند که بحران، در مفهوم لغوی خودش، دلالت بر «آشفتگی و تغییر ناگهانی» دارد، اما این مسئله مانع از انجام پیشبینیهای لازم برای کاهش آسیبها و تبدیل تهدیدها به فرصت نیست. حضرت زینب(س)، پیش از ورود به بحران، درک درستی از آن دارد. اخبار شهادت مظلومانه امام حسین(ع)، به صورت گسترده و متواتر به زینب(س) رسیده و مطابق گزارش منابع شیعه و اهلسنت، آنحضرت حتی از نقش خودش در این واقعه، باخبر بودهاست. به عنوان نمونه، سلیمان بن احمد طبرانی (از علمای اهلسنت قرون سوم و چهارم هجری)در کتاب «المعجمالکبیر»، روایتی از امسلمه، همسر رسولخدا(ص) نقل میکند که در آن از شهادت مظلومانه امام حسین(ع) خبر داده میشود. نمونههای دیگری از این روایات را میتوان در کتابهایی مانند «ذخائر العقبی» اثر احمد بن عبدا... طبری، «البدایة و النهایه» اثر اسماعیل بن کثیر، «تاریخ دمشق» اثر ابنعساکر دمشقی و صدها منبع و اثر معتبر دیگر یافت. افزون بر اینها، حضرت زینب(س)، در تمام مسیر مکه تا کربلا، شاهد سخنان برادرش درباره فرجام کار بود؛ مانند آنچه که «ابناعثم» در «الفتوح» درباره سخنرانی امام حسین(ع) در منزل «حُزیمیه» نقل کردهاست؛ روایتی که ابنشهرآشوب ساروی نیز، در «مناقب آلابیطالب» به آن اشاره میکند. با علم به این مسئله و پیشبینی آنچه که در شُرُف وقوع است، حضرت زینب(س) پیشبینی برنامهها و طرحهای لازم را برای روبهرو شدن با بحران انجام میدهد؛ این پیشبینی، در هماهنگی کامل با امام حسین(ع) انجام می شود و این ولایتپذیری نیز، موضوع درخور توجهی در فرایند مدیریت بحران توسط زینب(س) محسوب میشود. اقدامات هنگام بحران سختترین و حساسترین بخش مدیریت بحران، مربوط به زمان وقوع آن است. حضرت زینب(س) در این مرحله، نظم و انضباط بسیار دقیق و ویژهای دارد. نخستین گام وی در این مرحله، انجام مأموریتهاست؛ مأموریتهایی که از طرف امام حسین(ع) به زینب(س) ابلاغ میشود. این مأموریتها، به تمامی در محدوده جهاد تبیین قرار میگیرد. حضرت زینب(س) مأمور است ماهیت اصلی قیام و هدف آن را به مردم معرفی کند. او باید در برابر شایعات بایستد. ابنزیاد و جریان اموی قصد دارند امام حسین(ع) را خروج کرده بر خلیفه زمان و طالب قدرت نشان دهند. چنانکه اشاره کردیم، جعفر بن محمد حلّی در «مثیرالاحزان» ماجرای روبهرو شدن حضرت زینب(س) را با ابنزیاد شرح و نشان میدهد که آنحضرت چگونه از روشی بسیار مؤثر برای در هم کوبیدن شایعات و افزون بر آن، نشان دادن چهره واقعی دشمن استفاده میکند؛ زینب(س) یک روش مقایسهای را پیش میگیرد و به دلیل تسلطش بر مفاهیم دینی، داشتن عقل و تدبیر و نیز، فصاحت و بلاغت کمنظیر، موفق میشود پیامبرخدا(ص) را محور مقایسه قرار دهد و آنگاه به بررسی نسبت سیدالشهدا(ع) و قیام او با آموزههای پیامبر(ص) میپردازد و در مقابل آن، رفتارهای ابنزیاد و یزید را قرار می دهد و با روش و منش سیدالشهدا(ع) مقایسه میکند. حضرت زینب(س) در این مرحله، حتی بحث نسب را به عنوان یک بحث حاشیهای به میان میآورد و با «پسر مرجانه» خواندن ابنزیاد، وضعیت خاندانی او را به چالش میکشد و عنوان میکند که چنین شخصی، «سرور جوانان اهل بهشت و یاران او» را با لب تشنه به شهادت رساندهاست. این رویکرد، البته ضربه سهمگینی به قدرت دشمن وارد میکند. شجاعت حضرت زینب(س) در برخورد با امویان، چه در کوفه و چه در شام، قدرت پوشالی آن ها را به رخ مردم میکشد و این اقدام، برای یزید و دار و دسته او، به شدت گران تمام میشود. ضمن اینکه حضرت زینب(س) در میانه همه مباحثی که طرح میکند، نیمنگاهی به هدف اصلی، یعنی مبارزه با طاغوت و حفظ و رساندن آموزههای اصیل اسلامی به دست نسل آینده، دارد. نکته دیگری که حضرت زینب(س) برای کاهش آثار بحران به آن توجه می کند، تأکید و ایستادن بر ارزشهای شناخته شده اسلامی و پافشاری کردن بر اجرای آن هاست. او کوفیان را با عناوینی مانند «پیمانشکن»، «بدعهد» و «کُشنده مهمان» خطاب میکند و تأکید دارد که حتی با وجود ضعف شدید روحی و جسمی ناشی از حوادث روز عاشورا، نافله شب را به جا آورد و اصرار میکند که حریم و حجاب بانوان خاندان رسالت حفظ شود. ابراهیم بن علی حارثی، مشهور به «کفعمی» در کتاب «المصباح» روایت تلخ ورود کاروان اُسرا به شام و گزارش «سهل بن سعد»، یکی از اصحاب رسولخدا(ص) را آوردهاست که حضرت زینب(س) از او خواست به سالار قافله بگوید سرِ امام حسین(ع) را جلوتر ببرد تا مردم برای دیدن آن از زنان فاصله بگیرند و چشمشان به آن ها نیفتد. این رویکرد، در دربار یزید نیز، تکرار شد و روایت آن، مشهور و بینیاز از ذکر و یادآوری است. از سوی دیگر، بخشی از اقدامات هنگام بحران، شامل حمایت و پشتیبانی از بازماندگان، یعنی اطفال و بانوان حرم نیز میشد که این وظیفه، بسیار سخت، سنگین و تصور آن برای هر انسانی، خارج از توان و طاقت است. اقدامات «پَسابحران» با پایان یافتن بحران، نوبت اقدامات عملی برای ترمیم آسیبهاست؛ هرچند که برخی آسیبها هرگز ترمیم نمیشوند اما باید با اتخاذ روشهایی، فضا را پاک سازی و بازسازی کرد. حضرت زینب(س) در این مرحله، به افشای جنایات امویان پرداخت. نامه والی مدینه به یزید درباره اقدامات حضرت زینب(س)، برای نشان دادن رویکرد او در مرحله پسابحرانی کافی است. آنحضرت، کاملاً در چارچوب مأموریت اولیه و با عنایت به فرمان امام زمان خودش، امام سجاد(ع) عمل میکرد. والی مدینه در نامهای به یزید وی را از اقدامات حضرت زینب(س) مطلع کرد؛ یحیی بن حسن عبیدلی (درگذشته 277ق) در کتاب «اخبار الزینبات»، آوردهاست که والی در گزارش خود نوشت: «زینب دختر علی، صریحاً مردم را به قیام علیه تو فرا میخواند و میگوید که حکومت یزید، باید تاوان جنایت عاشورا را بدهد.»
سایر اخبار این روزنامه
جدایی بحرین میراث وطنفروشی شاه
پای گلایه ها و درددل های «خوی»
وعده های اعصاب خرد کن به جانبازان اعصاب و روان!
تشخیص سرطان با کمک مورچهها
دودسیاه رمز عملیات کوهستان
4 سوال بی پاسخ مصوبه واگذاری اموال مازاد دولت
عفو گسترده
شاخصهای مدیریت بحران در سیره زینب کبری(س)
انتقاد تند احمد توکلی از مصوبه مولدسازی دارایی های دولت
3 منبع افزایش 54 درصدی مالیات در سال آینده
یانکی ها در پی تعمیق جنگ اوکراین
غلبه بر بُعد چهارم