دست بختيار در كاسه ساواك

انحلال ساواك در 17بهمن  چگونه شكل گرفت؟
در روند‌هاي منتهي به پيروزي انقلاب كه عمدتا نقش توطئه‌آميز بختيار نيز در آنها ديده مي‌شود، اتفاقات قابل توجهي وجود دارد كه عمدتا در آن دوره با تصور آرام كردن مردم صورت مي‌گرفت اما صرفا جنبه خبري بزرگ همراه آنها بود و در واقعيت شايد اتفاق ديگري پشت پرده‌هاي سياست در حال وقوع بود.از سوي ديگر تمامي اقدامات اينچنيني از دولت شريف‌امامي تا بختيار حتي اگر با رويكردي همراه با حسن نيت و واقعي نيز صورت مي‌گرفت نمي‌توانست موج خروشان انقلاب را آرام كند. يكي از اين اقدامات قابل توجه انحلال ساواك در هفدهم بهمن 1357 بود.بختيار كه به دنبال يك جوسازي خبري دنبال القای حسن نيت به جامعه بود طرح انحلال ساواك(سازمان  اطلاعات و امنيت کشور) را در 14بهمن به مجلس ارايه كرد.هرچند بختيار در نخستين روز‌هاي نخست‌وزيري خود نيز به اين موضوع اشاره كرده بود و در ۱۶‌دي طي مصاحبه‌اي گفته است: «لايحه انحلال ساواك به مجلس شوراي ملي داده خواهد شد.» در نهايت اين روند در17بهمن مجلس شوراي ملي با 163راي مثبت، انحلال ساواك را تصويب كرد.در همين روز امام خميني(ره) طرح رژيم پهلوي براي دستگيري و محاكمه نصيري، رييس ساواك را عوام‌فريبانه خواندند. فريب بختيار در اين زمينه اينگونه نمايان مي‌شود كه در ماده واحده اين لايحه آمده است: «ظرف يك ماه آينده نسبت به تأسيس و تشكيل مركز اطلاعات نوين اقدام به عمل آيد. در تبصره ۴ اين لايحه نيز آمده است: «از تاريخ تصويب اين قانون كليه وظايف و تكاليف سازمان اطلاعات و امنيت كشور از حيثي كه ضابط نظامي محسوبند به‌عهده ماموران نظامي و ژاندارمري و شهرباني واگذار و هرگونه وظيفه ديگري در زمينه جمع‌آوري اطلاعات كه به‌ عهده سازمان مذكور مي‌باشد به تشخيص نخست‌وزير به ساير مراجع مملكتي محول مي‌گردد.» در اين بين ناصرمقدم، رييس ساواك نيز طي بخشنامه‌اي مخفي به كارمندان خود از تحكيم موقعيت ساواك و تقويت نيروها صحبت مي‌كند. طبق گفته‌هاي نمايندگان مجلس شوراي ملي كه دستور اداري انحلال ساواك را در كميسيون استخدامي مجلس داشتند؛ بختيار صرفا موافق انحلال بخشي از ساواك بوده است و اقدامات وي در اين راستا گوياي يك نمايش سياسي است. بختيار كه بعد‌ها مشخص شد در فكر انجام كودتايي در كيش براي اعدام انقلابيون موثر و بازگشت سربازان به پادگان براي تجديد قوا و سركوب بيشتر بوده است و مسلما براي اين اهداف از كمك نيروهاي ساواك، حال چه در ساختمان ساواك و به ‌صورت رسمي يا به ‌صورت غيررسمي و در مقر‌هاي ديگر حساب كرده است. زيرا ساواك صرفا يك ساختمان در خيابان سلطنت‌آباد سابق نبود كه انحلال رسمي آن توسط مجلس به معناي پايان آن باشد. اما با اوج گرفتن انقلاب و اطمينان عمده سران ساواك از ساقط شدن رژيم، فرار اين نيروها از كشور آغاز شد و امريكا و اسراييل مقصد بیشتر اين افراد شد؛ هرچند فرار اين افراد صرفا به بهمن 57 خلاصه نمي‌شود و پرويز ثابتي به عنوان يكي از مهره‌هاي اصلي اين تشكيلات آبان     57 را براي فرار انتخاب مي‌كند و عمده اين افراد فراري در خارج از كشور هم عناد و دشمني با انقلاب را كنار نمي‌گذارند و در همكاري با سرويس‌هاي جاسوسي خارجي به فعاليت جدي عليه جمهوري اسلامي مي‌پردازند.از جمله عطارپور كه در همكاري با موساد به عنوان افسري مهم جذب مي‌شود اما اطلاعاتي از او در دسترس نيست. 
اين فعاليت ساواكي‌ها در خارج از ايران و پس از انقلاب نشان مي‌دهد ساواك وابسته به دولت و ساختمان و مجلس و بروكراسي اداري نبود كه با دستور مجلس دست از اقدامات خود بردارد. با اين وجود بخش مهمي از بدنه اداري ساواك از جمله در اداره هشتم (ضدجاسوسي) به فعاليت خود ادامه داد و طبق برخي شنيده‌ها و گفت‌وگو‌هاي تاريخي، دولت بازرگان نيز چندان بي‌تمايل به ارتباط با آنها نبوده است و يكي از روساي اداره هشتم ساواك نيز بعد‌ها در خاطرات خود در تاريخ شفاهي هاروارد به اين ارتباط اشاره مي‌كند.
پس از انحلال ساواك و با پيروزي انقلاب، بازماندگان ساواك در بخش‌هاي مختلف و حتي وابستگان در كشور‌هاي خارجي و سفارتخانه‌ها مورد پيگيرد قرار گرفتند و در برخي موارد به جزاي اعمال جنايتكارانه خود رسيدند. از جمله فريدون توانگري (آرش)، بهمن نادري‌پور (تهراني)، فرج‌الله سيفي كمانگر (كمالي)، تقوي (رييس ساواك اصفهان)، محمدعلي شعباني (دكترحسيني)، ابوالحسن سعادتمند (معاون ساواك)، ناصر مقدم و نعمت‌الله نصيري (از روساي ساواك)، احمد معصومي كوچصفهاني (مويد) و....