روزنامه جوان
1401/11/20
عفو عمومی با دفع جنگ شناختی همدلی را تقویت میکند
همزمان با اعلام عفو عمومی از سوی رهبر معظم انقلاب که بسیاری از محکومان و بازداشتیهای اغتشاشات اخیر را نیز شامل میشود، توپخانه رسانهای ضدانقلاب در تلویزیونهای لندننشین و فضای مجازی تلاش کرد تا به شکلی این اتفاق را با تعابیر مختلفی مورد حمله قرار دهد. در جنگ شناختی که پاییز امسال علیه ملت ایران اتفاق افتاد، تلاشهای زیادی انجام شد تا به شکلی اذهان جامعه ایرانی به سمت مقابله با نظام اسلامی هدایت شود؛ خواب شومی که هر چند تعبیر نشد، اما تأثیر خود را بر ذهن عدهای محدود گذاشته است. اکنون با اعلام عفو عمومی و در شرایطی که تلاشهای دشمنان برای تأثیر بر جامعه به اشکال مختلف ادامه دارد، به سراغ محسن ردادی، استاد گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی رفتهایم و در گفتگو با این پژوهشگر مسائل سیاسی و اجتماعی سعی در بررسی شبهات مطرح شده ضدانقلاب و همچنین کارهایی داشتهایم که بعد از این باید انجام شود. عفو اغتشاشگران از سوی رهبر انقلاب از نظر جامعهشناسی چه ضرورتی داشت و این عفو چه تأثیری بر جامعه خواهد داشت؟ عفو رهبری از دو جنبه میتواند اثرگذار باشد؛ یکی اینکه نشانه اعتماد به نفس نظام جمهوری اسلامی است. یعنی اگر حکومتی اعتماد به نفس نداشته باشد و از مردمش مطمئن نباشد، هیچوقت دست به عفو عمومی نمیزند. زمانی که نظام احساس میکند من بر اوضاع مسلط هستم، از نظر من دیگر بحران گذشته و الان زمانی است که باید مراحل بعدی برای ترمیم رخدادها پیش برود، دست به عفو میزند آن هم معمولاً محدود است ولی این عفو گسترده که اتفاق افتاد حتماً نشاندهنده اعتماد به نفسی است که در حاکمیت و در بخشهای مختلف وجود دارد. چون اغتشاشها از جنس شناختی بود اثر دیگری که این عفو میتواند بگذارد، بحث همدلی است، یعنی در حالی که ضدانقلاب تلاش کرد شناخت مردم را مخدوش کند و حکومت جمهوری اسلامی را یک حکومت ظالم، خونریز و بیرحم معرفی کند، اما وقتی این عفو رخ میدهد و مردم شاهد گذشت و اغماض نسبت به مجرمان و محکومان هستند، آن همدلی آغاز میشود. البته نباید به اینجا متوقف شود، بلکه باید به مراحل بعدی هم سرایت کند، یعنی برای اینکه این همدلی افزایش و گسترش پیدا کند، اولین قدم آن همین عفو محکومان و مجرمان بود، ولی برای اینکه ادامه پیدا کند باید اقدامات دیگری را هم در پیش بگیریم مثلاً گفتوگوی ملی، اتاقهای نقد و گفتگو، تسریع در تصویب قانون اعتراضها و تجمعات مواردی هستند که همدلی را تقویت میکند و موجب میشود کمکم آثا مخربی که تبلیغات دشمن بر مردم گذاشتند، از بین برود. اشاره کردید که این عفو نشانه قدرت نظام است ولی از سوی دیگر شاهد هستیم که ضدانقلاب تلاش میکند به نوعی این عفو را نشانه ضعف نظام تعبیر کند و به شکلی به بدنه خود روحیهای تزریق کند؛ فکر میکنید چه مقدار میتواند در این کار موفق باشد و این مقایسههایی که بین عفو نظام با عفو اوایل آشوبها در سوریه انجام میشود، چه مقدار قابل همسانسازی است؟ تمام تلاش دشمن از ابتدا این بوده که روایتی در ذهن مردم بسازد که نظام در حال از بین رفتن است، نظام آیندهای ندارد و نظام، نظام بیرحم و خونریزی است. به همین دلیل با هر نشانهای مواجه شود که این روایت مخدوش و دروغ را در ذهن مخاطب اندکی تضعیف کند، سعی میکند سریع آن را به نوع دیگری تعبیر کند تا این روایت همچنان پابرجا بماند. چند تا کار انجام دادند که یکی از آنها را که من در رسانههای خارجی دیدم، این بود که مدام روی کلمه معترضان و عفو گسترده معترضان تأکید میکردند و این افراد را کسانی جلوه میدادند که صرفاً در اعتراضها شرکت کردهبودند. یعنی اتفاقی نیفتاده، فقط یکسری از افراد اعتراض کردهبودند ولی جمهوری اسلامی آنها را گرفته و حالا هم آنها را آزاد کردهاست، در حالی که این روایت، روایت اصلاً درستی نیست، جمهوری اسلامی به هیچوجه کسانی را که صرفاً معترض بودند، دستگیر نکردهاست بلکه اینها کسانی هستند که به اعتراض بسنده نکردند، بلکه در حال اعتراض مرتکب یک جرمی اعم از آتشزدن، توهین، حمله به مأموران، تخریب اموال، لیدری و ... شدهاند و بالاخره جرمی اتفاق افتاده که موجب دستگیری این افراد شدهاست. در این شرایط خیلی مهم است که واقعیت نشان داده و بر آن تأکید شود برای اینکه اولاً روایت آنها شکسته و معلوم شود که این افراد صرفاً معترض نبودند و جمهوری اسلامی نه معترضان را دستگیر و نه عفو کردهاست، بلکه به مجرمان، محکومان و کسانی که به دلایل ثانوی غیر از اعتراض دستگیر شدهبودند، عفو دادهاست، چون اعتراض اصلاً اشکالی ندارد. اینها به دلایل دیگری بازداشت و محکوم شدهبودند و مدارک و شواهدی هم علیه آنها وجود داشت که یک اقدام مجرمانهای انجام دادهبودند که الان مشمول عفو قرار میگیرند. اینکه با سوریه مقایسه میکنند هم یک مقایسه نادرستی است. جمهوری اسلامی را با سوریه نمیتوان مقایسه کرد و حتی اگر بخواهیم مقایسه کنیم هر چند این مقایسه نادرست است و در حالی که شرایط یکسان نیست، اما در نهایت میتوان این پاسخ را داد که سوریه هم زمانی که متوجه شد که حکومت ماندگار است، میماند و اعتماد به نفس خود را به دست آورد دست به عفو عمومی زد به همین دلیل میخواهم بگویم از نظر اعتماد به نفس عمومی با همه تفاوتهای که حکومت سوریه با جمهوری اسلامی دارد و همه به آن آگاه هستند، اما اگر از این یک ناحیه هم بخواهیم مقایسه کنیم، باز هم به معنای اقتدار و اعتماد به نفسی است که حکومت دارد، بنابراین این مقایسه به ضرر مخالفان و ضدانقلاب تمام میشود. در شرایطی که در اغتشاشات اخیر شهدا و مجروحان زیادی از جبهه انقلاب داشتیم یکی از نکاتی که درباره این عفو عمومی مطرح میشود، این مسئله است که این عفو ممکن است موجب دلسردی مدافعان امنیت شود. اولاً عفو شامل افرادی نمیشود که موجب جرح شدند، آسیب جدی زدند، قتل مرتکب شدند یا با سرویسهای بیگانه مرتبط بودند و برکارهای اشتباه خود پافشاری میکنند. نکته دوم اینکه کسانی که در این جریان از حزباللهیها شهید شدند، آسیب دیدند و خونی از آنها ریخته شد همه برای آگاهیبخشی به جماعتی است که تحتتأثیر هیجان، فریبها، دروغهای رسانهها قرار گرفتهبودند و آن خونهایی که از بسیجیها، حزباللهیها و نیروی انتظامی ریخته شد، برای آگاهیبخشی بود. ما دست به خشونت نزدیم، بهرغم اینکه با انواع خشونت از سمت اغتشاشگران مواجه شدیم. سرکوب اتفاق نیفتاد، به دلیل این که میخواستند آگاهیبخشی کنند و این عفو هم در همان چارچوب است وآن را باید تکمیل کننده هدف آن خونهای پاک و آسیبهایی دید که حزباللهیها، بسیجیها، نیروهای انتظامی و امنیتی دیدند. در آن چارچوب، همان کارکرد را دارد و ادامه راه شهدایی است که ما در این ایام تلخ اغتشاش به میهن و کشور تقدیم کردیم و این عفو نیز دارد آن آگاهیبخشی را تکمیل میکند. از طرف دیگر ضدانقلاب مدعی است این افرادی که عفو میشوند وقتی شرایط استثنا شدن از عفو را ندارند، یعنی طرف جاسوس نبوده، جرح و قتلی انجام نداده، باید به شکل عادی هم آزاد میشده و به نحوی تلاش میکنند این ادعا را مطرح کنند این افراد حتی به ناحق بازداشت شدهاند. چون قرار بود با نهایت آرامش با معترضان و اغتشاشگران مواجهه انجام شود، بنابراین کسانی بازداشت شدند که در میدان اقدامات تخریبی کردهاند یا فعالیتهای خاص مانند لیدری که فراتر از یک اعتراض ساده است را انجام دادند، این افراد قاعدتاً مجرم هستند و در پروندههای این افراد عناوین مجرمانه فراوانی هست. اینها افرادی هستند که شواهد موجود در پرونده آنها مجرمیتشان را ثابت کرده و فقط یک معترض ساده نبودهاند، بنابراین اینکه گفته میشود این افراد باید به شکل عادی آزاد میشدند، در مورد این افراد نیست و آنهایی که باید به شکل عادی آزاد میشدند تا به حال آزاد شدهاند. مثلاً اگر اشتباهی اتفاق افتاده بوده یا دستگیری به دلیل اشتباهی بوده قبل از این، آزاد شدهاند ولی اینهایی که قرار است آزاد شوند، کسانی هستند که غربالگری شدهاند و در بازپرسی و بازجویی مشخص شده دست به اقدامات مجرمانهای زدهاند که کاملاً تحت عناوین مجرمانه قرار میگیرند و به خاطر آن باید زندان یا مجازاتهای دیگری را تحمل کنند. البته بهتر بود قوهقضائیه نه به شکل مورد به مورد ولی حداقل عناوین مجرمانهای را که این افراد مرتکب شدهاند، در اختیار افکار عمومی قرار دهد تا چنین برداشتهایی از بین برود و مردم بدانند این افراد معترض عادی نبودند. از سوی دیگر هیچ عقل سلیمی و در هیچ حکومتی اجازه نمیدهد کسی که جاسوس بوده یا به اماکن امنیتی و نظامی حمله کرده، آدم کشته است، تیراندازی کرده و سلاح گرم داشته، آزاد باشد. جاسوس، قاتل و جانی هرگز آزاد نمیشود و این افراد شایسته برخورداری از عفو عمومی نیستند، ولی افرادی که جرمهای سبکتری مرتکب شدند و قاعدتاً باید مجازات میشدند، شامل عفو شدهاند و از این مجازاتها صرفنظر شده به امید اینکه عفو کمی موجب شود اینها به خودشان بیایند و عقلانیت بر هیجان غلبه پیدا کند و به نوعی آگاهی پیدا کنند. با وجود همه توصیفاتی که داشتید و تلاشهایی که ضدانقلاب انجام میدهد، بعد از این عفو جامعه به چه سمتی رهنمون میشود و این مسیر چگونه قرار است ادامه پیدا کند. باید بپذیریم که این اغتشاشها کاملاً جنبه شناختی داشته و اصلاً بحث یک دعوای میدانی ساده نبود، بلکه یک اغتشاشی بوده که کاملاً مبتنی بر به هم ریختن نظام ذهنی شهروندان طراحی شده است و بر روایتسازی و ویژگیهای شناختی بنا شدهاست بر این اساس، در حال حاضر هم، اینکه جامعه به چه سمتی میرود و چطوری عفو را درک میکند و ضدانقلاب میخواهد چگونه درباره عفو برخورد کند، کاملاً به رفتاری که ما و رسانهها انجام میدهیم بستگی دارد تا این اتفاق چطور معنا پیدا کند. عفو عمومی مجرمان، تبهکاران و محکومان یک پدیده است که میتواند معانی مختلفی را دریافت کند. میدانیم که ضدانقلاب روایتسازی در این خصوص را شروع کرده و برخی از مواردی که میگویند نیز در مصاحبه گفته شد. آنها دارند روایت خود را بیان میکنند تا افرادی که مسخ ذهنی شدهاند همچنان در کلان روایت آنها باقی بمانند و به هیچ عنوان تصور نکنند که جمهوری اسلامی با اعتماد به نفس و با رفتار کریمانه و از روی عطوفت اسلامی این کار را کردهاست؛ میخواهند همچنان مخاطب خود را دلگرم نگه دارند و ذهنها را همچنان اسیر خود نگه دارند تا باور کنند که جمهوری اسلامی آن چیزهایی که میگوید، نیست. اگر ما میدان را رها کنیم و روایتسازی نکنیم، همانطور که اعدام قاتلان را به شکلی جلوه دادند که جمهوری اسلامی دارد معترضان ساده را که فقط در خیابان یک شعاری دادهاند، اعدام میکند و هیچوقت نگفتند که این فرد در کمتر از یک دقیقه دو نفر را کشته و به خاطر این اعدام شدهاست، در خصوص عفو هم روایتسازی خواهند کرد. وقتی پدیدهای را که به این راحتی پلیدی آن آشکار است، نتوانستیم برای مخاطب خود روایت کنیم، این پدیده را هم اگر روایت نکنیم میبازیم و اثری را که در آگاهیبخشی جامعه باید داشته باشد، نخواهد داشت. بنابراین اینکه چه تأثیر برجامعه خواهد داشت و جامعه به کدام سمت میرود، خیلی به فعالیت رسانهها، فعالان فضای مجازی و آن کسانی که برای آگاهیبخشی جامعه فعالیت میکنند، بستگی دارد و اگر روایت درستی ارائه نشود، آنها حتی این عمل کاملاً بشردوستانه، انسانی و اسلامی را تبدیل به عکس خودش میکنند و به نوعی به عنوان سلاح جدیدی علیه جمهوری اسلامی به کار میبرند. پس خیلی مهم است که رسانهها به درستی این موضوع را تبیین کنند و اگر لازم است با برخی از این عفوشدگان مصاحبه شود، اگر لازم است حرف اینها در رسانهها خیلی منصفانه شنیده شود، اعتراضات آنها گفته شود و اجازه ندهیم که با روایتهای مخدوش ضدانقلاب این پدیده کاملاً انسانی از محتوای خودش خالی شده و به نوع دیگری در چشم مخاطب جلوه داده شود و افرادی که از این جنگ روایتها آسیب دیدهاند و ذهن آنها ذهن سالمی نیست، دوباره تحتتأثیر قرار بگیرند، پدیده را بد متوجه شوند و کجفهمی اتفاق بیفتد.