برجام، تنها گزینه

صباح زنگنه کارشناس روابط بین‌الملل  

 این روزها برخی از پایان برجام سخن می‌گویند و برخی برجام را در حالت مرگ مغزی تلقی می‌کنند. به نظر باید به‌طور دقیق به برجام نگریست. برجام داروی تلخی است اما داروست و به تشخیص همه اطرافیان آن مصرف می‌شود. برجام مناسب‌ترین راه حل بین کشورهایی است که در برجام شرایط را مورد سنجش قرار دادند. شاید راه حل مطلوبی برای ایران نباشد همچنین این توافق‌نامه راه حل مطلوبی برای غرب هم نیست اما همین برجام تنها راه‌حل ناگزیر است‌که همه به آن رسیده‌اند و اجرا شده است. اینکه اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها با وجود اینکه برجام را تنها راه حل در مواجهه با پرونده هسته‌ای می‌دانند اما از خروج آن از دستورکار سخن به میان می‌آورند به این علت است که آنها قصد دارند با فشار بر تهران و تحریم‌های مختلف بر قدرت چانه زنی خود و مطالبه‌گری پای میز برجام بیفزایند. ایران هم با این نگاه که برجام راه‌حلی ناگزیر است به بازگشت به برجام می‌نگرد. برجام می‌تواند فضای مساعد بین‌المللی را برای ایران و حتی غربی‌ها به وجود آورد. در این میان البته هستند رژیم‌ها و اشخاصی که قصد دارند به صورت کلی برجام را نفی کنند. رژیم صهیونیستی یکی از بدخواهان برجام است با این وجود باید دقت کرد که تل‌آویو در حقیقت یک بازیگری است که خارج از زمین بازی برجام؛ اقدام می‌کند. دو سوی برجام در زمین فوتبال در حال مذاکره هستند اما صهیونیست‌ها بیرون از استادیوم برای خود بازی می‌کنند و هیچ گونه اعتباری از نظر یکی از بازیگران اصلی یعنی ایران ندارد و از نظر غربی‌ها هم به عنوان یک بازیگر مزاحم تلقی می‌شود و با شیطنت‌هایی که می‌کند تلاش دارد ذهن سایر بازیگران را در زمین فوتبال منحرف کند. در همین حد باید به افعال و کردار و گفته‌های این رژیم دقت شود چرا که صهیونیست‌ها یک حکومت منسجم ندارند و تحت ادعا‌های تندروها قرار دارد و مسائل داخلی این رژیم حاد است و تلاش کرده و می‌کند که یک دشمنی خارج از فلسطین اشغالی ایجاد کند تا اذهان را مشغول کرده و در معادلات داخلی خود از آن استفاده کند. تمام این موارد نشان می‌دهد که برجام به هیچ وجه از دستور کارخارج نشده است و اتفاقا غربی‌ها و آمریکایی‌ها به دنبال احیای آن هستند و بر خلاف اینکه برخی معتقدند که آمریکا به دنبال برجامی جدید با ماهیتی متفاوت است، اینگونه نیست و آمریکایی‌ها پروژه جدیدی را در مورد ایران در نظر ندارند. آمریکایی‌ها از حالت ایفای نقش میانی در خاورمیانه به‌طور کلی کنار رفته‌اند. آمریکا از افغانستان خارج شده؛ در عراق و سوریه با ضعف‌هایی روبه‌روست و در لبنان نیز بازی‌های شکننده‌ای را در دستور کار دارد و این موارد نشان می‌دهد که آمریکا دیگر آن عنصر ثبات در منطقه نیست و دیگر به دنبال چالشی جدید در غرب آسیا نیست و شرق آسیا را کانون توجه خود قرار داده است. سیاست آمریکا در غرب آسیا ابقای حالت اختلافات در حد نگه داشتن بی‌توازنی و عدم تعادل در منطقه است یعنی پایان دادن هیچ مساله‌ای در توان آمریکا نیست. آمریکا در اندیشه حل مسائل بزرگ‌تری است که نیاز دارد که با ذهنی بدون دغدغه به خاورمیانه بنگرد و هر نوع وضعیت جدید در خاورمیانه به وجود ‌آید آمریکا نقشی مستقیم در آن نخواهد داشت. آمریکا در حال حاضر از سرمایه‌های خود در منطقه می‌خورد و هیچ آورده جدیدی در منطقه ندارد و اعتبار جدیدی هم نمی‌تواند در منطقه برای خود کسب کند.