ناگهان بهمن!

محمد سلحشور: «و سرانجام همزمان با رسوایی ضدانقلاب خارج‌نشین که در مسیر مزدوری دولت‌های غربی حاضر به نشستن در کنار تروریست‌ها و تجزیه‌طلبان شدند، خیابان‌های ایران بار دیگر اقیانوسی از مردم را با چشمان خود دید و چهل‌وچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به شکل ماندگاری از سوی مردم جشن گرفته شد». این مطلع می‌تواند حسن ختام روایت این روزهای ایران باشد که بعدها شاید در کتاب‌های تاریخی به رشته تحریر درآید. با این حال فارغ از آنکه سند شدن این برگ از تاریخ با چه تعابیر و کلماتی انجام شود، نمی‌توان چشم بر این واقعیت بست که 22 بهمن 1401 به یکی از نقاط عطف سیاسی ایران تبدیل شد؛ راهپیمایی ماندگار و باشکوهی که حتی از سوی خوشبین‌ترین ناظران بیرونی نیز در چنین سطح و گستره‌ای پیش‌بینی نمی‌شد. گذر 5 ماه دشوار بر کشور و تحمیل یک جنگ ترکیبی به ایرانی که روزهای سختی را از سر می‌گذراند با یک حضور مثال‌زدنی و معنادار در هویتی‌ترین مناسبت ملی ایرانیان همراه شد. افزایش درصد شرکت‌کنندگان در راهپیمایی 22 بهمن حامل پیامی به نیروهای داخل کشور و جریانات خارج کشور بود؛ افزایشی که در شرایطی سخت محقق شد و دور از انتظار بسیاری از بازیگران سیاسی بود. بر همین اساس پرسش از چرایی افزایش استقبال از این راهپیمایی را باید پرسشی تعیین‌کننده در شناخت سپهر سیاسی کشور و مناسبات میان مردم و نظام جمهوری اسلامی دانست. وقایع سیاسی عمدتا از منظر شرایط پیشینی و احتمالات پسینی سنجیده می‌شوند. به عبارت ساده‌تر انسان به عنوان یک بازیگر سیاسی عمدتا با نگاه و قضاوتی که از گذشته تجربه‌شده دارد و محاسبه احتمالاتی که در آینده ممکن است تجربه کند، دست به اقدام سیاسی می‌زند. در چنین فضایی البته انگیزه‌های شخصی، باورهای فردی و شرایط محیطی نیز نقش مهمی در اتخاذ تصمیم از سوی بازیگران دارد اما قاعده عام تصمیم‌گیری افراد و عمل سیاسی‌شان مربوط به نسبت‌سنجی میان شرایط پیشینی و احتمالات پسینی است. میل به ثبات یا تغییر، حمایت یا برائت و حتی کنشگری و انفعال نسبت مستقیم با این نسبت‌سنجی دارد. با در نظر گرفتن این فرض ابتدایی‌ترین سوالی که مطرح می‌شود این است: چرا در شرایطی که مشکلات عدیده معیشتی و مدیریتی زندگی روزمره را برای کسر بزرگی از جامعه دشوار کرده باز هم استقبال از راهپیمایی 22 بهمن که یک تجدید عهد با آرمان‌های انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است افزایش پیدا کرده؟ آیا جامعه‌ای که در 5 ماه گذشته شاهد سنگین‌ترین بمباران تبلیغاتی و نزاع‌های سیاسی و اجتماعی بوده نباید نسبت به حضور در این راهپیمایی مردد یا کم‌انگیزه شود؟ اگر چنین است پس چرا خیابان‌های ایران در 22 بهمن 1401 شاهد جمعیت بیشتری نسبت به ادوار پیشین بود؟ و در نهایت این خروش میلیونی در دفاع از چه تجربه پیشینی و مقاومت مقابل چه احتمال پسینی‌ای تحقق پیدا کرد؟ * انقلاب اسلامی، تجربه‌ای جمعی که قداست دارد مناسبت زمانی 22 بهمن، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 است. پس بزرگداشت این روز پیش از هر چیز تمجید از این مناسبت و محترم شمردن تجربه هویت‌بخشی است که مردم ایران کسب کرده‌اند. اکثر جمعیت حاضر در این راهپیمایی نه‌تنها روز پیروزی انقلاب اسلامی را در خاطر ندارند که بسیاری از آنها دهه‌ها پس از پیروزی انقلاب چشم به جهان گشوده‌اند. با این حال با بزرگداشت این روز، خود را شریک این تجربه به حساب می‌آورند. پس حضور ده‌ها میلیونی مردم در خیابان‌ها را ابتدای امر باید محترم شمردن این مناسبت دانست. با این حال افزایش محسوس حضور مردم در خیابان‌ها نشان‌دهنده آن است که حمله به اصل این انقلاب شکوهمند در ماه‌های گذشته باعث شده افرادی که خود را کمتر مقید به بزرگداشت این روز می‌دانستند این بار با جدیت بیشتری وفاداری خود به انقلاب اسلامی را عینیت ببخشند. در دهه‌های گذشته نیز همواره وقتی هجمه‌ها به اصل انقلاب افزایش پیدا می‌کرد اثری مستقیم بر حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن می‌گذاشت. قاعده‌ای که امسال نیز بر آن استثنایی وارد نشد و پس از ماه‌ها حمله به اصل انقلاب اسلامی، جمعیت بیشتری برای پاسداری از این روز به خیابان آمد. انقلاب اسلامی به عنوان عالی‌ترین تجربه ملی ایرانیان دارای ویژگی منحصربه‌فردی است که به‌سختی در دیگر انقلاب‌های جهان می‌توان رد آن را پیدا کرد. این انقلاب هرقدر تجربه‌ای جمعی و ملی بوده، جلوه‌ای از ارزش‌های دینی مردم نیز به حساب آمده است. به همین خاطر با گذر زمان اصالت و موضوعیت خود را از دست نداده است. وجه هویتی این انقلاب عملا آن را به عنصری معنوی تبدیل کرده که نسل‌های متمادی با آن پیوند هویتی پیدا کرده‌اند. به همین خاطر «22 بهمن استثنایی امسال» را باید یک پاسداری جمعی از این انقلاب به حساب آورد. حمله بی‌سابقه‌ای که در ماه‌های گذشته به ارزش‌های دینی و مولفه‌های ملی ایرانیان شد لاجرم یک اجماع بر سر دفاع از اصل انقلاب که تبلور این ارزش‌ها و مولفه‌ها بوده به وجود آورد. رد این اجماع با به میدان آمدن کسر بزرگی از جمعیت حاضر در راهپیمایی 22 بهمن مشهود بود. * پروژه ناامن‌سازی ایران و افزایش استقبال استان‌های مرزی حوادث تلخی که در 5 ماه گذشته بر کشور گذشت بیش از همه مولفه امنیت عمومی را به خطر انداخت. مردم شاهد این بودند که ضدانقلاب شکست‌خورده و برخی جریان‌های تروریستی و تجزیه‌طلب چگونه در ماه‌های گذشته در پوشش آشوب‌های خیابانی امنیت عمومی را تهدید می‌کردند. تفاوت جدی آشوب‌های اخیر با تجربیات قبلی ضدانقلاب این بود که این بار ضدانقلاب صراحتا ترور را توجیه و خشونت‌آفرینی را تبلیغ می‌کند؛ مسأله‌ای که پس از تجربه خرداد60 و ترورهای سازمان منافقین سابقه نداشت.  به خطر افتادن مولفه امنیت به‌عنوان ابتدایی‌ترین شرط شکل‌گیری اجتماع انسانی در حالی بود که رسانه‌های ضدانقلاب در سال‌های گذشته اهتمام خود را بر فعال کردن گسل‌های قومی بویژه در مناطق مرزی گذاشته بودند. فعالیت جدی جریان‌های تجزیه‌طلب نیز در این فضا مزید بر علت شد تا بسیاری از مردم نسبت به توطئه دشمنان حساس شوند. بر اساس آمارهای میدانی بیشترین درصد افزایش استقبال از راهپیمایی 22 بهمن به استان‌های سیستان‌وبلوچستان و کردستان مربوط می‌شود؛ 2 استان مرزی که از قضا در این ماه‌ها شاهد بیشترین درگیری و فعالیت ضدانقلاب بودند. چند روز پیش بود که عبدالله مهتدی رهبر گروهک تروریست کومله که بارها و به صراحت بر کارویژه تجزیه ایران تاکید کرده، در سیرک ضدانقلاب خارج‌نشین حاضر شد؛ حضوری که نشان از تایید این استراتژی از سوی دیگر گروه‌های برانداز دارد. در چنین فضایی احساس خطر جامعه نسبت به میدان‌داری چنین عناصر خطرناکی تبدیل به انگیزه مردم برای استقبال از راهپیمایی 22 بهمن شد و طبیعی است در این فضا استان‌هایی که بیشترین خطر را احساس می‌کردند افزایش بیشتری در میزان استقبال‌شان از این راهپیمایی به‌وجود آید.  * دخالت خارجی و سناریوی لیبیزاسیون ایران  ماهیت تاریخی و تمدنی ایران و استقلال‌طلبی ایرانیان باعث شد حساسیت زیادی نسبت به دخالت بیگانگان در میان مردم ایران وجود داشته باشد. حوادث ماه‌های اخیر به شکل آشکاری یک پازل سیاسی برای فراهم کردن زمینه دخالت خارجی در امور داخلی ایران بود. ضدانقلاب نیز از ابتدای اغتشاشات بر افزایش تحریم‌ها، حمله نظامی به ایران، ممانعت از حضور تیم‌های ورزشی ایرانی در رقابت‌های بین‌المللی و مواردی از این دست پافشاری می‌کرد. حضور سرکرده گروهک تروریست منافقین در کنگره آمریکا و پارلمان کانادا و ایتالیا، دیدار رئیس‌جمهور فرانسه با مسیح علینژاد و برخی اقدامات سیاسی دیگر همچون دعوت از ضدانقلاب خارج‌نشین به‌عنوان نماینده مردم در مجامع جهانی نشان‌دهنده طمع دولت‌های غربی برای مهیا کردن شرایط دخالت خارجی در امور ایران بود؛ دخالت‌هایی که نتایج آن در سوریه، لیبی و افغانستان مقابل چشم جهانیان قرار گرفت.  باور قلبی ایرانیان به استقلال ملی و ضدیت با هرگونه دخالت خارجی از دیگر عواملی بود که بسیاری از مردمی را که نسبت به شرایط موجود نیز معترض بودند به خیابان کشاند تا 22 بهمن 1401 تبدیل به یک مانور ملی در برابر سناریوی دخالت بیگانگان در کشورمان شود.  * اجماع ملی علیه جنگ اجتماعی سناریوی گسترش نزاع سیاسی از سطح درگیری با دولت به سطح نزاع مردم علیه مردم در 10سال گذشته به انحای مختلف پیگیری شده است. سناریویی که در آن اقشار مختلف اجتماعی وارد نزاع و درگیری مستقیم با یکدیگر شده و سامان اجتماعی کشور را به سمت فروپاشی پیش ببرند. بهانه آشوب‌های اخیر که حول شعارهایی درباره حقوق زنان شکل گرفت نیز بر همین اساس بود و تلاش می‌شد با غیریت‌سازی از مردم و قرار دادن آنها مقابل یکدیگر یک نزاع بی‌پایان اجتماعی را آغاز کنند.  جامعه ایران در سده‌های مختلف با همه تکثر قومی و فرهنگی‌ای که داشته همواره زیست مسالمت‌آمیزی را در رابطه میان مردم خود تجربه کرده است. مردم در ماه‌های گذشته اما شاهد به خطر افتادن این زیست مسالمت‌آمیز در سایه تحریک‌های خارجی بودند. این مولفه نیز در تشویق بخشی از جامعه برای شرکت در راهپیمایی 22 بهمن موثر بود، به‌گونه‌ای که بیشترین توجهات نیز بر حضور طیف‌های اجتماعی مختلف متمرکز شد. در این راهپیمایی اقشار مختلف جامعه با پوشش‌های مختلف حضور داشتند و همین تکثر نشان‌دهنده یک مقاومت ملی در برابر خواست خارجی برای نزاع مردم علیه مردم بود.  در نهایت می‌توان به ادامه‌دار بودن مجموعه عواملی که 22 بهمن امسال را تبدیل به یک تجربه منحصر به فرد ملی کرد، اشاره داشت. با این حال می‌توان پاسداری از تجربه جمعی انقلاب اسلامی را به‌عنوان یک تجربه پیشینی و مقاومت مقابل ناامن‌سازی ایران، دخالت خارجی و فروپاشی سامان اجتماعی را به‌عنوان احتمال‌های پسینی تاثیرگذار بر این تصمیم شرکت‌کنندگان در راهپیمایی برشمرد.