سفر رئیسی به چین و دیپلماسی عملگرایانه و متعادل

زینب درخشان: حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدابراهیم رئیسی دیروز دوشنبه در ادامه سفرهای راهبردی خود به چین سفر کرد. در این سفر که ۳ روز به طول خواهد انجامید، رئیس‌جمهور کشورمان با «شی جین‌ پینگ» رئیس‌جمهور چین دیدار و رایزنی خواهد کرد.  پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کرد که این سفر به دعوت شخص رئیس‌جمهور چین و چند ماه پس از سفر وی به قطر و عربستان انجام شده است. به دنبال سفر آقای شی به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، رسانه‌های غربی با شیادی همیشگی تلاش کردند آن را نوعی فاصله گرفتن پکن از تهران ارزیابی کنند اما دولت چین بلافاصله با اعزام نماینده ویژه خود به تهران و اکنون با دعوت از رئیس‌جمهور به دنبال رد این ادعاها و اثبات جایگاه و اهمیت تهران در راهبرد سیاست خارجی خود است.   اگر خلیج‌فارس به دلیل منابع سرشار از انرژی جایگاه استراتژیکی در سیاست خارجی چین دارد، باید اذعان کرد ایران در مرکز ثقل این راهبرد قرار دارد. پکن طی یک دهه گذشته محور تعاملات گسترده خود را بر اساس طرح «یک کمربند - یک جاده» قرار داده است که ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک ویژه خود که چین را از طریق خشکی و دریا به کشورهای خلیج‌فارس و اروپا وصل می‌کند، از اهمیت دوچندانی برای سازه‌های اقتصادی، امنیتی و سیاسی چین در این طرح برخوردار است. تلاش چین برای عضویت ایران در بریکس و حمایت از عضویت ایران در سازمان شانگهای و امضای سند شراکت راهبردی 25 ساله میان ۲ کشور همگی گواهی بر نقش و جایگاه تهران در سیاست خارجی پکن است.   «ژو یونگ بیائو» مدیرعامل یک مرکز تحقیقاتی در دانشگاه «لانژو» چین با اشاره به سفر آقای رئیسی می‌گوید: همکاری در چارچوب ابتکار یک کمربند - یک جاده و سازمان همکاری شانگهای فضای بیشتری برای همکاری چین و ایران فراهم می‌کند و می‌‌توان پیش‌بینی کرد پس از این دیدار روابط چین و ایران وارد مرحله جدید و بالاتری شود.  هدف‌گذاری دولت سیزدهم تجربه یک سال و نیم گذشته نشان می‌دهد رئیس دولت سیزدهم نه به دنبال سفرهای نمایشی و کارنامه‌ای که به دنبال پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی و تامین حداکثری منافع ملی در سطح منطقه و بین‌الملل است.  بد نیست به سفر رئیس‌جمهور به مسکو اشاره کنیم که برخی از نتایج آن با گذشت یک سال اکنون در حال پدیدار شدن است که از آن جمله می‌توان به موافقت روسیه با فروش جنگنده‌های پیشرفته به ایران و همچنین صادرات تکنولوژی‌های صنعتی ایران به روسیه در کنار رشد تجارت میان ۲ کشور اشاره کرد.   پذیرش این سفر از سوی رئیسی را باید قبل از هر چیز در راستای سیاست خارجی دولت سیزدهم یعنی اولویت همسایگان و کشورهای منطقه تلقی کرد. به نظر می‌رسد هدف اول رئیس‌جمهور از این سفر ارتقای سطح روابط دوجانبه، تعمیق همکاری‌های برد-برد در زمینه‌های مختلف و همچنین عملیاتی کردن توافق شراکت راهبردی تهران - پکن است که برای هر ۲ طرف لازم و ضروری است. هیات همراه آقای رئیسی که متشکل از وزرای خارجه، راه و شهرسازی، صمت، نفت و کشاورزی و رئیس کل بانک مرکزی است نیز بر این موضوع صحه می‌گذارد. روسای جمهوری ایران و چین در دیداری که در حاشیه نشست شانگهای در سمرقند در شهریور گذشته داشتند بر ظرفیت‌های گسترده موجود در زمینه‌های نفت و انرژی، ترانزیت، کشاورزی، تجارت و سرمایه‌گذاری که بستر بسیار مناسبی برای توسعه روابط اقتصادی بین ۲ کشور است، تاکید کرده بودند.  اما این سفر علاوه بر موضوعات دوجانبه، بر اهداف منطقه‌ای و بین‌المللی نیز دلالت دارد. بسیاری از کارشناسان این سفر را ادامه راهبرد تعادل و توازن در سیاست خارجی دولت سیزدهم می‌دانند. واقعیات موجود در نظام بین‌الملل به ما نشان می‌دهد یک سیاست خارجی چندبعدی و چندوجهی متعادل نه تنها امری لازم و ضروری است بلکه پیش‌شرط اساسی موفقیت در روابط خارجی هر کشوری است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه بارها تاکید کرده است دستگاه دیپلماسی به دنبال بازگرداندن اصل تعادل در سیاست خارجی بر پایه احترام متقابل است که در دولت‌های یازدهم و دوازدهم به هم ریخته و نامتوازن بود.  دولت سیزدهم برای پیشبرد سیاست خارجی متوازن خود، اصل تعامل با کشورهای اروپایی را نیز بر محور احیای برجام در دستور کار قرار داده بود. با این حال کشورهای اروپایی نشان دادند مانند گذشته اراده مستقلی از خود ندارند و همین ضعف اکنون به مانع بزرگی در مسیر احیای برجام و تعامل میان ایران و اروپا تبدیل شده است.   در این راستا سفر رئیس‌جمهور به پکن را باید پیامی به کشورهای غربی در زمینه عملگرایی در سیاست خارجی نیز تلقی کرد؛ به این معنا که جمهوری اسلامی ایران آماده است بر پایه اصل استقلال و احترام متقابل با هر کشوری در هر قاره‌ای روابطی متعادل و بر پایه منافع دوجانبه برقرار کند؛ چه چین باشد در شرق دور، چه ونزوئلا باشد در آمریکای لاتین یا حتی کشوری در قلب اروپا.   رسانه‌های غربی با اغراق در مساله نگاه ایران به شرق، به دنبال شانه خالی کردن از مسؤولیت خود در تیرگی روابط میان ۲ طرف هستند اما دولت سیزدهم در سیاست خارجی خود نه غرب‌گراست و نه شرق‌گرا. کشورهای اروپایی می‌توانند با خط زدن دیکته‌های واشنگتن و پیگیری یک سیاست خارجی مستقل و عدم مداخله در امور ایران به بهانه‌های واهی، با جمهوری اسلامی ایران وارد تعامل شوند و دیپلماسی مستقل با ایران را مورد آزمایش قرار دهند.