گفت‌وگو هم استراتژي هم تاكتيك

مهدي بيك‌اوغلي 
شايد تصور شود فردي كه 8 سال از 12 سال گذشته زندگي خود را به خاطر فعاليت‌هاي مدني، رسانه‌اي و تحليلي در زندان بوده، بايد سرشار از نفرت و كينه و خشم باشد. اما كيوان صميمي، روزنامه‌نگار، فعال سياسي و زنداني سياسي در ايران كه سال‌هاي متمادي از زندگي خود را در زندان و بازداشت و... گذرانده، هنوز تنها راه‌حل عبور از چالش‌هاي پيش روي كشور را حركت در مسير «گفت‌وگو» و دست زدن به روش‌هاي غيرخشونت‌آميز و اصلاحي مي‌داند. بر اين اساس است كه او با نقد برخي افراد و جريانات كه اين روزها تلاش مي‌كنند، نسخه سياسي براي ايران بپيچند به اين واقعيت اشاره مي‌كند كه جامعه ايران در بطن جنبش‌هاي اصلاحي خود، نهايتا مسير درست را انتخاب خواهد كرد و نيازي به الگوهاي مبهم و نامشخص بيروني ندارد. او مي‌گويد: تنها راه نجات كشور كه حتي به نفع اصولگرايان هم هست (آن‌ دسته از اصولگراياني كه سرسپردگي مالي نداشته باشند) جنبش خشونت پرهيز اجتماعي، تحزب و گسترش فعاليت‌هاي حزبي است. در اين مدل فكري، «گفت‌وگو» كه به آن اشاره كردم به مثابه زيرساخت اين جنبش است. البته ما هنوز وارد اين مرحله نشده‌ايم، اما ايران به‌طور كلي يك جامعه جنبشي است و در مراحل بعدي مي‌توان به فضاي بعدي كه دستيابي به يك جنبش خشونت پرهيز و شكل‌گيري بستر گفت‌وگوي همگاني است، رسيد. 
   شما طي 12سال گذشته (از سال 88تا 1401)  8 سال را در زندان سپري كرده‌ايد. بلافاصله پس از آزادي هم پرونده تازه‌اي براي شما تشكيل شده است. درباره اين آيند و روند مستمر به زندان و دليل تشكيل پرونده‌هاي تازه توضيح مي‌فرماييد؟
به‌طور كلي، از سال 88 تا 94 حدود 6سال را در زندان بودم. سپس سال 94 تا 98 بيرون بودم و نهايتا از 98 تا 1401 دوباره براي پرونده آخرم در زندان بودم. بعد از آزادي از زندان اما باز هم پرونده‌اي عليه من باز شده كه ممكن است باعث شود دوباره به زندان برگردم. حدود 10ماه پيش (ارديبهشت 1401) بود كه خبر رسيد، قرار است خانم النا دوهان فرستاده ويژه دبيركل سازمان ملل راهي ايران شود. من همراه با 4نفر از دوستان از جمله گيتي پورفاضل، احمدرضا حائري، صدرا عبداللهي و جعفر عظيم‌زاده نامه‌اي به ايشان نوشته و درخواست كرديم كه براي دستيابي به درك روشن‌تري از وضعيت ايران با فعالان مدني مستقل در ايران ديدار كند. زماني كه زندان بودم، درباره امضاي اين نامه از من بازپرسي شد؛ نهايتا پرونده به دادستاني تهران عودت داده شد و كيفرخواستي با عنوان اجتماع و تباني عليه من صادر كردند. البته برداشت من اين است كه اين پرونده با فشار برخي ارگان‌ها به جريان افتاده است.
   آيا پس از آزادي از زندان درباره اين پرونده‌هاي جديد، احضاريه‌اي براي شما صادر شده است؟
بلافاصله پس از آزادي من، احضاريه‌اي از شعبه 29دادگاه انقلاب براي من صادر شد كه خودم را به دادگاه معرفي كنم. من البته به دادگاه مراجعه نكردم و اطلاع ندارم كه چه فرآيندي طي شده است. فعلا پرونده‌ها در همين حد است تا احضاريه تازه‌اي براي من صادر شود.
   درباره محتواي نامه‌اي كه شما امضا كرديد و براي آن پرونده عليه شما تشكيل شده توضيح مي‌دهيد؟
پس از انتشار خبر حضور خانم دوهان در ايران، ما نامه‌اي نوشته و در آن خطاب به ايشان اعلام كرديم، تجربيات قبلي نشان مي‌دهد، دولت‌هاي ايران در زمان حضور فرستاده‌هاي دبيركل سازمان ملل و اساسا فرستاده‌هاي ساير نهادهاي بين‌المللي، تلاش مي‌كنند تصوير مورد نظر خود را به آنها ارايه كنند. پيشنهاد ما اين بود، براي دستيابي به تصويري شفاف و واقعي از ايران، لازم است اين دوستان علاوه بر گفت‌وگو با نهادهاي حاكميتي ايران با فعالان جامعه مدني و فعالان حقوق بشر و... هم ديدار و گفت‌وگو كنند. محور نامه امضا شده، حول اين موضوع كلي بود.
   آيا چنين درخواستي را مي‌توان ذيل عنوان جرم اجتماع و تباني دسته‌بندي كرد؟ شما درخواست ارتباط با يك فرستاده بين‌المللي را داشتيد و در ظاهر هيچ‌گونه ساختارشكني يا جرم خاصي در نامه شما هم مشاهده نمي‌شود. روند پيگيري اين پرونده به چه صورت بوده است؟
ببينيد، من فكر مي‌كنم از منظر قضات بي‌طرف، چنين عناوين مجرمانه‌اي براي چنين فعاليت‌هايي معنا نخواهد داشت. البته پرونده يكي ديگر از دوستاني كه همراه با ما اين نامه را امضا كرده بودند، زودتر دنبال شد. نهايتا دادگاه با قضاوت قاضي افشاري برگزار شد و در حكم دادگاه هيچ اشاره‌اي به اين نامه به عنوان جرم انتسابي نشده  و مجازاتي براي آن در نظر گرفته نشده است. اين فرد فعاليت‌هاي ديگري هم داشته است و به خاطر امضاي اين نامه مجازات نشده است. بنابراين فكر مي‌كنم، امضاي اين نامه از منظر قضات بي‌طرف، جرم محسوب نخواهد شد.
   اگر موافقيد از فضاي پرونده‌هاي شما كمي فاصله بگيريم و درباره موضوعات ديگر هم  صحبت كنيم. تا چه اندازه شرايط امروز كشور، مطابق آرمان‌هاي سال‌هاي ابتدايي انقلاب است؟
تحليل من اين است كه امروز با آرمان‌هاي سال‌هاي ابتداي انقلاب، فاصله زيادي داريم. شعارهاي اصلي انقلاب استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي بود. اما اين آرمان‌ها هنوز محقق نشده‌اند. نه استقلال مورد نظر محقق شده، نه آزادي و نه جمهوري اسلامي. بايد توجه داشت تلقي عموم مردم ايران از جمهوري اسلامي در سال 57، جمهوريتي مبتني بر دموكراسي، عدالت، آزادي و... بود اما به نظرم به آرمان‌هاي انقلاب جفا شده و انقلاب وسيع و بزرگ و مردمي ايران كه مطابق خواسته مردم و بدون دستور گرفتن از كشور خاصي به پيروزي رسيده بود، هنوز به نقطه آرماني خود نرسيده است.
   اين انحراف از اهداف اوليه اما از چه زماني رخ داد؟
اين انحرافات، متعلق به امروز و ديروز و حضور يك فرد خاص و عدم حضور فرد ديگري نيست. به نظر من بعد از 23بهمن ماه57، برخي انحرافات آغاز شد. فكت‌هاي زيادي هم براي اين موضوع دارم. زماني كه سردبير ايران فردا بودم يا در نشريه نامه فعاليت داشتم و در مصاحبه‌هاي داخلي و خارجي‌ام بارها اشاره كرده‌ام كه چه رخدادهايي باعث دوري انقلاب از اهدافش شده است. جزييات اين موضوعات را هم مي‌دانم كه چه افراد و جرياناتي زمينه اين انحرافات طي سال‌هاي بعد را شكل دادند. در يك دياگرام در ايران فردا اين انحرافات را به‌طور جزيي‌تر نشان دادم.
   اما براي بازگشت به مسير درست و تحقق آرمان‌هايي كه شما و برخي ديگر از فعالان سياسي و تحليلگران معتقديد هنوز محقق نشده‌اند چه بايد كرد؟
من اولين و فوري‌ترين چه بايد كرد را «گفت‌وگو» مي‌دانم. تقريبا از سه سال پيش و زماني كه كانال تلگرامي‌ام را راه‌اندازي كردم، در اولين يادداشتم در كانالم نوشتم: «گفت‌وگو هم استراتژي هم تاكتيك». هنوز هم بر همين باورم كه ما نبايد خيلي قدم‌هاي بزرگ و خيلي جلوتر را برداشته يا درباره آنها صحبت كنيم. مي‌بينم اخيرا عده‌اي در خارج از كشور در حال تعيين ليدر هستند. اين تحركات منطقي نيست، حركت اصلاحي كه آغاز شود  و گفت‌وگوها كه شكل بگيرد از درونش محتواي لازم هم بر مي‌خيزد. هر جنبش خشونت پرهيز اصلاحي، نيازمند گفت‌وگو است. برخي از اين حركت‌هاي خشن قابل قبول نيستند. البته اين رفتارهاي خشن را محكوم نمي‌كنم، چراكه اين جوانان هم خود قرباني اين وضعيت هستند. طبيعي است جواني كه مشكلات فراواني را دارد و از هر طرف احساس بن‌بست مي‌كند، دست به برخي اقدامات هم بزند. اما راه‌حل، گفت‌وگو و تعامل است. در كل من و شما متولي مردم نيستيم كه بگوييم چه كار كنند؛ از دل گفت‌وگوهاست كه قدم‌هاي اصلاحي لازم شكل مي‌گيرد و خرد جمعي راه را نمايان مي‌كند. خرد جمعي است كه در هر مرحله مشخص مي‌كند چه بايد كرد. بنابراين چه بايد كرد؛ موضوعي است كه از دل گفت‌وگو و خرد جمعي شكل مي‌گيرد.
   شخصا براي دستيابي به اين رويكرد اصلاحي چه پيشنهاداتي را داريد؟
طبيعي است در سطح كلان ديدگاه‌هايي داريم. هم در زندان و هم پس از خروج از زندان در كانال تلگرامي‌ام سرفصلي را با عنوان «جنبش اجتماعي» باز كردم. 37 الي 38 مقاله كوتاه درباره اين رويكرد را نوشتم. در اين سلسله‌مقالات جنبش اجتماعي توضيح داده‌ام كه تنها راه نجات كشور كه حتي به نفع اصولگرايان هم هست (آن‌‌دسته از اصولگراياني كه سرسپردگي مالي نداشته باشند) جنبش خشونت پرهيز اجتماعي، تحزب و گسترش فعاليت‌هاي حزبي است. در اين مدل فكري، «گفت‌وگو» كه به آن اشاره كردم به مثابه زيرساخت اين جنبش است. البته ما هنوز وارد اين مرحله نشده‌ايم، اما ايران به‌طور كلي يك جامعه جنبشي است و در مراحل بعدي مي‌توان به فضاي بعدي كه دستيابي به يك جنبش خشونت پرهيز و شكل‌گيري بستر گفت‌وگوي همگاني است، رسيد.
   شعارهاي اصلي انقلاب استقلال ، آزادي و جمهوري اسلامي بود. اما اين آرمان ها هنوز محقق  نشده اند 
   به نظر من بعد از 23بهمن ماه57، برخي انحرافات آغاز شد. فكت هاي زيادي هم براي اين موضوع دارم
   من اولين و فوري ترين چه بايد كرد را «گفتگو» مي دانم. گفتگو هم استراتژي هم تاكتيك
    رفتارهاي خشن برخي جوانان را محكوم نمي كنم چرا كه اين جوانان هم خود قرباني اين وضعيت هستند. طبيعي است جواني كه مشكلات فراواني را دارد و از هر طرف احساس بن بست مي كند، دست به برخي اقدامات هم بزند