روزنامه خراسان
1401/11/27
از هجرت و مظلومیت موسی کاظم (ع) - در سوگ نشستهاست ولی نعمت ما نیز
جواد نوائیان رودسری - دوران زندگی امام موسی کاظم(ع) با حکومت نخستین خلفای عباسی همزمان بود. عباسیان که به بهانه خویشاوندی با رسول خدا(ص)، مردم را فریب دادهبودند، در نخستین سالهای حکومت، میکوشیدند رفتار نسبتاً ملایمی در برابر علویان داشتهباشند. با این حال، این رویکرد عوامفریبانه دیری نپایید و با استقرار قطعی بنی عباس بر سریر قدرت، رفتار آن ها با علویان تغییر کرد. این تغییر رویه، به ویژه، پس از قیامهایی که برای حمایت از علویان در مناطق مختلف جهان اسلام به وقوع پیوست، شدت بیشتری پیدا کرد. به نوشته «محمد بن علی بن طقطقی» در کتاب «الفخری»، منصور دوانقی، پس از سرکوب قیام علویان، به رهبری «محمد بن عبدا... بن حسن»، در حجاز، شمار فراوانی از آلابیطالب را به شهادت رساند و تعداد بیشتری از آن ها نیز، در زندانهای او به شهادت رسیدند. رسول جعفریان، در کتاب «حیات فکری امامان شیعه(ع)» مینویسد:«این اِعمال فشار از زمان امامصادق(ع) آغاز شد و تا زمان امامرضا(ع) که دوره خلافت مأمون بود، با شدت هرچه تمامتر ادامه یافت.» مورخان شیعه از این دوران با عنوان «مرحله نخست استبداد و ستمگری عباسیان» یاد کردهاند. مشی خصمانه خلفای عباسی در برخورد با شیعیان و علویان، همانند برخورد امویان با آنها بود و گاه سختگیریهای عباسیان از دوره اموی نیز، پیشی میگرفت. دوران امامت امام کاظم(ع)، در اوج این سختگیری ها و محدودیتها سپری شد. بیشتر سالهای عمر پربرکت آنحضرت، در دوران حکومت هارون، پنجمین و مقتدرترین خلیفه عباسی، گذشت. با این حال، این امر مانع از مجاهدتهای امام کاظم(ع) برای گسترش معارف اهلبیت(ع) نشد. هارون عباسی و شخصیت حیلهگر او باقر شریف القرشی در کتاب «حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)» مینویسد:«خلافت [پس از هادی] به هارون رسید. دنیا به کام او بود؛ هر چه در پی آن بود، به دست میآورد و نفوذش در تمام جهان اسلام گسترش یافت ... خراج سراسر سرزمین های اسلامی به دست هارون میرسید و پایتخت او، بغداد، عروس شهرهای دنیا لقب گرفتهبود ... هارون در دوران خلافتش، مستبدانه حکومت میکرد و هیچ مانعی برای رسیدن به خواستههایش وجود نداشت.» هارون، فردی زیرک و سیّاس بود. او از جایگاه امامان شیعه(ع) در میان مردم آگاهی داشت و به همین دلیل میکوشید تا از نفوذ معنوی امام کاظم(ع) بکاهد. هارون، دو بار امام(ع) را زندانی کرد و در بار دوم، آنحضرت را به شهادت رساند. با این حال و با وجود سختگیریهای دستگاه خلافت عباسی، امام(ع) از هر فرصتی برای بیان حقایق بهره میبرد. تقابل امام(ع) و هارون در رمضان سال 179 یک نمونه مهم از تقابل امام کاظم(ع) با زیادهخواهیهای هارون در ماه رمضان سال 179 و زمانی که به مدینه رفته بود، اتفاق افتاد. او مانند پدرانش، خود را خویشاوند پیامبراکرم(ص) معرفی میکرد و با طرح این مسئله، در پی سوءاستفاده از نام رسولخدا(ص) برای سرپوش گذاشتن بر بیدادهای خود بود. ابن اثیر در جلد ششم «الکامل فی التاریخ» مینویسد:«هارون به مدینه رفت و بر مرقد رسولخدا(ص) وارد شد تا آن را زیارت کند، درحالی که مردم همراه او بودند؛ هنگامی که به مقابل مرقد مطهر رسید، ایستاد و گفت: سلام بر تو ای رسولخدا! ای پسرعمو! و در واقع میخواست با پیش کشیدن این مسئله، انتساب خود را به رسولخدا(ص) مایه فخر و مباهات بر دیگران قرار دهد. در این وقت، موسیبنجعفر(ع) که در آن مکان حاضر بود، با صدای بلند گفت: پدر عزیزم! سلام بر تو باد! رنگ صورت هارون با شنیدن این سخن تغییر کرد و گفت: این برای شما افتخار بزرگی است! آنگاه دستور داد موسیبنجعفر(ع) را بازداشت کنند و همراه هارون به بغداد ببرند و به زندان بیندازند.» روایت صفوان جمّال ماجرای دیگری که میتوان از آن به عنوان نمونهای از راهبردهای مبارزاتی امام کاظم(ع) در برابر هارون و حکومت ستمگرانه او یاد کرد، ماجرای «صفوان جَمّال» است. «صفوان بن مهران» یکی از شیعیان و یاران امام کاظم(ع) محسوب میشد. شغل صفوان شترداری بود و معمولاً شترانش را برای حمل کالا و مسافر کرایه میداد. در یکی از سالها، هارون پیشنهاد کرد صفوان شترانش را برای سفر حج به وی کرایه دهد. «محمد بن عمر کشی» در جلد دوم کتاب «رجال» خود مینویسد:«محمد بن اسماعیل رازی از حسن بن علی فضّال و او از صفوان بن مهران جَمّال روایت کردهاست که نزد امام کاظم(ع) رفتم. آنحضرت به من فرمود: صفوان! همه کارهای تو خوب است، مگر یک کار! عرض کردم: فدایت شوم، کدام کار؟ فرمود: کرایه دادن شترانت به این مرد، یعنی هارون. عرض کردم: به خدا سوگند شتران را برای شکار و مسافرت لهو و لعب کرایه ندادهام؛ قصد هارون از کرایه شتران سفر حج است؛ حتی من با او نمیروم و افراد دیگری شتران را هدایت میکنند. امام(ع) فرمود: صفوان! آیا توقع داری که او کرایه شترانت را بپردازد؟ عرض کردم: بله! فدایت شوم. فرمود: آیا دوست داری تا زمانی که کرایه تو را میپردازد، زنده بماند؟ عرض کردم: بله! فرمود: هرکس زندگی آن ها را بخواهد، از آن هاست و هر کس از آن ها باشد، اهل دوزخ است. صفوان میگوید: رفتم و تمام شترانم را فروختم. وقتی خبر این کار به هارون رسید، مرا احضار کرد و پرسید: به من گفتهاند شترانت را فروختهای؟ گفتم: بله! پرسید: چرا؟ گفتم: دیگر پیر شدهام و خدمتکارانم کارها را درست انجام نمیدهند. هارون گفت: گمان میکنی نمیدانم که تو این کار را به اشاره موسی به جعفر انجام دادهای؟ گفتم: من کجا و موسی بن جعفر کجا؟! با عصبانیت فریاد زد: از این جا دورشو! به خدا سوگند اگر هم صحبتی دیرینه ما نبود، تو را میکشتم.» استفاده از سلاح تقیه نکته بسیار مهمی که نباید در بررسی راهبردهای مبارزاتی پیشوای هفتم(ع) از یاد ببریم، این است که سیره عملی امام کاظم(ع)، مانع از بهانهتراشی هارون علیه آنحضرت میشد. به عنوان نمونه، هنگامی که با سعایت یحیی بن خالد برمکی، فردی به نام علی بن اسماعیل به دروغ شهادت داد که امام کاظم(ع) در پی قیام علیه هارون است، وی دستور بازداشت امام(ع) را داد و آنحضرت را به بصره فرستاد و در آنجا زندانی کرد، اما کارگزاران هارون دلیلی برای ادامه بازداشت امام(ع) پیدا نکردند. «ابوالفرج اصفهانی» در «مقاتل الطالبیین» مینویسد:«هارون دستور داد آنحضرت را در حالی که در مسجد مدینه بود، دستگیر کردند و به نزد او بردند و در کُند و زنجیر بستند، سپس دو مَحمِل ترتیب داد که اطراف آن ها پوشیدهبود و موسی بن جعفر(ع) را در یکی از آنها جای داد و آن دو را به سوی کوفه فرستاد و این کار را به آن جهت کرد که مردم ندانند موسی بن جعفر(ع) را به کجا بردهاند و البته موسی بن جعفر(ع) در آن مَحمِلی بود که به سوی بصره بردند و هارون به فرستاده خود دستور داد او را در بصره به عیسی بن جعفر بن منصور تسلیم کند. عیسی بن جعفر یک سال آنحضرت را نزد خود زندانی کرد و پس از آن، به هارون نوشت: موسی بن جعفر را از من بگیر و به هر که میخواهی تسلیم کن و گرنه من او را رها میکنم؛ چون در این مدت هر چه خواستهام بهانه ای برای زندانی کردن و نگه داشتنش به دست بیاورم، نتوانستم، حتی من گوش دادهام ببینم آیا در دعاهای خود، به من یا به تو نفرین میکند و چیزی نشنیدهام، جز آن که برای خود دعا میکند و از خدا رحمت و آمرزش میخواهد. هارون کسی را فرستاد تا آنحضرت را از او تحویل بگیرد و سپس ایشان را به بغداد بردند و نزد فضل بن ربیع زندانی کردند و روزگاری نزد فضل زندانی بود.» به نوشته رسول جعفریان، نامه عیسی بن جعفر به هارون، از یک سو، نشان دهنده زهد و پارسایی امام موسی کاظم(ع) و از سوی دیگر، بیانگر سیره عملی آنحضرت در استفاده از تقیه است. مأموران مخفی امام کاظم(ع) هوشیاری امام کاظم(ع) در مواجهه و مبارزه با خلافت عباسی را میتوان در توصیه آنحضرت به «علی بن یقطین» نیز مشاهده کرد. وی از یاران خاص امام کاظم(ع) بود که در دوران مهدی و هارون عباسی، نفوذ بسیاری در دربار پیدا کرد و از این نفوذ برای نجات شیعیان بهره میبرد. «علامه مجلسی» در جلد چهل و هشتم «بحارالانوار»، در اینباره، روایتی از کتاب «حقوق المؤمنین» و به نقل از «علی بن طاهر» نقل کردهاست. بر اساس این روایت، «علی بن یقطین که از اصحاب خاص امام کاظم(ع) بود، از آنحضرت اجازه خواست تا خدمت به حکومت عباسی را ترک کند؛ اما امام(ع) اجازه نداد و فرمود: این کار را نکن، ما میخواهیم که تو به کارت ادامه دهی. تو مایه عزت برادرانت هستی. ای بسا، خداوند به وسیله تو شکستی را برای دوستانش جبران کند. ای علی! کفاره اعمال تو (یعنی خدمت به دستگاه خلافت) نیکی به برادران توست. تو یک کار را انجام بده، تا من سه چیز را برایت ضمانت کنم. تو قول بده با هیچ یک از دوستان ما برخورد نکنی، مگر آن که کار او را راه بیندازی و گرامیاش بداری و من برایت ضمانت میکنم که هیچگاه سقف زندان بر سرت گسترده نخواهدشد، هیچگاه حد شمشیر دامن تو را نخواهد گرفت و هرگز فقر راهی به خانه تو باز نخواهدکرد.» زمانی که امام(ع) به دستور هارون بازداشت و به بصره فرستاده شد، «علی بن یقطین» به دیدن آنحضرت رفت و از شرایطی که برای ایشان به وجود آمدهبود، اظهار تأسف کرد و خواست که امام کاظم(ع) به او اجازه خروج از خدمت دستگاه خلافت را بدهد؛ «محمد بن عمر کشی» در کتاب «رجال» خود مینویسد که امام(ع) در پاسخ به تقاضای او فرمود:« ای علی! خداوند دوستانی در میان طرفدارانِ ستمکاران دارد که به وسیله آن ها از دوستانش دفع شر میکند و تو، ای علی، در زمره همانها هستی.» شیخ مفید در «الارشاد» آوردهاست که نسبت به علی بن یقطین از سوی دیگر درباریان هارون، بارها دسیسههایی طراحی و اجرا شد، اما او توانست با استفاده از تقیه و آموزشهای امام کاظم(ع)، از مهلکه نجات یابد.
سایر اخبار این روزنامه
1401؛ کمترین تولدها در یک دهه اخیر
دفاع از رساله دکترا در 77 سالگی!
دست رد مخاطبان به «مافیا»ی جدید نمایش خانگی!
دیگ حبوبات روی شعله گرانی
کارهای ساده ای که برای فضانوردان ممکن نیست
بعثت محمد مصطفی (ص) اوج لطف الهی
راه رفع ضعف های کشور نگاه انقلابی نه ارتجاعی
از هجرت و مظلومیت موسی کاظم (ع) - در سوگ نشستهاست ولی نعمت ما نیز
کوهرنگ و چلگرد درخطر دفن زیر برف!
7 مزیت اقتصادی روابط ایران و چین
راز سرقت ۳ میلیاردی!
عجیبترین کلکسیونهای گینسی