روزنامه آرمان امروز
1401/12/01
آقای استاندار! ما کانکس میخواهیم
آرمان امروز- سجاد جنت آبادي: ساعت 21:44 در روز هشتم بهمن ماه 1401 بدون شک هيچ گاه از ذهن مردم خوي پاک نمي شود و در تقويم تاريخ اين شهر حک خواهد شد. لحظه وقوع زلزله اي که گرچه تنها 3 کشته برجاي گذاشت داشت اما بعيد است تا سالها خرابي آن احيا و بازسازي شود. در اين شرايط به شهرسان خوي سفر داشتيم و در ادامه گزارش ميداني خبرنگار «آرمان امروز » را ميخوانيد. بعد از 11 ساعت در راه بودن ساعت 2 ونيم شب به شهر خوي رسيديم. اولين تصوير دردناکي که در بدو ورود با آن مواجه شديم، ماشين هلال احمري بود که براي مردم چادر و مواد غذايي آورده بودند. ماشيني که به محض ورود به شهر با هجوم مردم مجبور به توقف مي شد تا همانجا کالاهايي که براي کمک آورده را توزيع کند. شهرهمچنان با وجود گذشت چند هفته از زلزله، ملتهب و ناآرام است. خوي در حقيقت تابلوي ناتمامي است از پازل بيقواره مديريت در کشور. پازلي که گرچه تاکنون بارها از آن نوشته شده اما، همچنان وصله ناجوري است از عدم هماهنگي نهادهاي متولي در برابر حوادث طبيعي. در اين ميان گفته ميشود که وضعيت روستاهاي اين شهرستان به غايت سختتر و اسفناکتر است، بهخصوص روستاي (پره) که گفته ميشود بيشتر از بقيه روستاهاي اين منطقه خسارت ديده است. براي همين به همراه يکي از دوستان بومي راهي اين روستا شديم. آنچه ميبينيم تصويري است از خرابيهاي وسيعي است که باعث شده تا اين منطقه به خرابهاي واقعي بدل شود. از خانههايي که به طور کامل تخريب شدهاند تا چادرهايي که با پتو و زير انداز و بعد از اينکه مردم روستا از کمک رساني مسئولان نااميد شدهاند، در جاي جاي روستا ديده ميشوند. مردم روستا حتي نسبت به خبرنگاران نيز بدبين هستند و معتقدند که آنها تنها کاري که مي کنند گرفتن چند عکس از بدبختيها و سختيهاي آنهاست و ديگر هيچ!. يکي از مردم روستا با نشان دادن خرابي هاي داخل منزلش مي گويد: «چند روزي است که مجبوريم با چند فرزند در يک چادر بخوابيم.» آهي ميکشد و ادامه ميدهد: «در اين سرما چادر جوابگو نيست و ما مردها بعضي شب ها مجبور هستيم، شب تا صبح را در کنار آتش باشيم تا زنان و دخترانمان در چادر بخوابند، اگر آتش خاموش شود واقعا سرد است.»کمک رساني سخت است
با گشتي در مناطق زلزله زده شاهد هستيم که هنوز بسياري از مردم چادري دريافت نکردهاند و يا مجبور هستند مثلا هر 20 نفر در يک چادر 12 نفره زندگي کنند. سرما در خوي و روستاهاي آن شبها تا 7 درجه زير صفر هم ميرسد و چادرهاي هلال احمر نيز نميتواند جلوي سرماي طاقت فرسا را بگيرد. براي همين بعضي از مردم روستا با گذاشتن بخاري و کشيدن شلنگ گاز به داخل چادر و نصب يک دودکش سعي دارند تا چادر هاي خود را گرم کنند. با تمام اين تفاصيل زلزله زدگان زيادي هستند که هنوز هيچ وسيله گرمايشي در داخل چادر خود ندارند و مجبورند تا با پتوهايي که از خيرين به دستشان ميرسد خودشان را گرم کنند.
در همه جاي شهر ميتوان خودروهايي را با پلاک 19- 22-20- 98- 72 و... ديد، اما شايد بيشترين ماشينهاي امدادي و کمک رساني که در سطح در سطح شهرميتوانيد ببينيد، ماشين هايي است که از سمت تبريز براي کمک آمدهاند. ماشين هايي شخصي که صاحبانشان در اقدامي خودجوش براي کمک به هم نوعان خود راهي خوي و روستاهاي اطراف آن شدهاند تا بين مردم غذا، پتو، چادر و ... توزيع کنند.
اما شايد قابل تامل ترين موضوع در اين ميان، بياعتمادي مردم و خيرين به نهادهاي دولتي باشد و اينکه حاضر نيستند کمکهاي اهدايي خود را به آنها بسپارند بلکه ترجيح ميدهند به صورت گروهي آنها را بين مردم زلزله زده توزيع کنند. اين مساله در کنار سياست اعلام شده مبني بر اينکه خيرين تنها بعد ازگرفتن مجوز ميتوانند کمکهاي خود را وارد شهرکنند باعث شده تا توزيع کمک هاي مردمي سخت تر شود.
در عين حال زلزله زدگان انتقادهايي جدي نيز به بنياد مسکن دارند. به گفته آنها کارشناسان اين بنياد بعد از اينکه نگاه کوتاهي به منازل تخريب شده آنها انداختهاند و فرمهايي را پر کرده اند، بدون هيچ جوابي شهر را ترک کرده و خبري ازشان نيست، هر چند که آنها همچنان اميدوار به کمک بلاعوض دولت هستند.
موضوع ديگر سرماي طاقت فرسايي است که زنان و کودکان را به شدت آزار مي دهد. تقاضاي مردم اين است که هر چه سريعتر تکليف منازل تخريب شدهشان مشخص شده يا حداقل کانکسي به آنها داده شود تا از سرما محفوظ بمانند، کانکسهايي که در سرپل ذهاب استفاده شد، حالا ميتواند بهشدت راهگشا باشد.
پيرزن و پيرمردي که همراه با دختر معلولشان در چادري زندگي مي کنند، ميگويند: «از شدت سرما به شدت مريض شدهايم. واقعا اگر به داد ما نرسد از سرما ميميريم!» آنها مدعياند که در چند روز اخير فقط از کنسروهايي که به انها داده شده تغذيه کردهاند.» رويه اي که دامنگير بسياري از خانوادههاي زلزله زده در اين منطقه است. تعداد زياد مردم زلزله زده و کمبود مواد غذايي باعث شده تا حتي خيرين هم مجبور شوند به هر دونفر يک غذا بدهند، به عنوان مثال در يکي از حسينيههايي که خيرين تهراني براي مردم غذا آماده ميکردند، به هر 5 نفر 3 غذا داده ميشد.
روستاي قريس مقصد بعدي ماست. در اينجا نيز شما مي توانيد شاهد حضور پر تعداد ماشينهاي تبريز و تهران و مابقي استانها باشيد که در دماي 10 درجه زير صفر و در کوهها و برف شديد که در حال کمک رساني به زلزله زدگان هستند. مردم روستا با اين حال ميگفتند که با وجود بارش شديد برف و بسته بودن جاده ها، ارتش چند باري محمولههايي را براي کمک به اين روستا آورده است.
مهمترين دغدغه مردم اين روستا نيز نداشتن چادري است که در اين برف و بوران سرپناهشان باشد. خانههاي اينجا پر است از ترک هايي که ممکن است هر لحظه دهن باز کند و سقفي را فروبريزد. ترک هايي که با هر بار ديدنشان دلتان ترک ميخورد.
اينها گوشه هايي از تصاويري است که اين روزها در جاي جاي منطقه زلزله خوي مي توانيد شاهد آن باشيد. تابلوهاي دردناکي که خالق تصاوير دردناکي بر روي پرده هاي خود هستند. صحنه هايي که شايد آيندگان بهتر در مورد آن قضاوت کنند!
سایر اخبار این روزنامه
روایت ابطحی از آینده ایران
دیپلماسی فعال؛ شاه کلید عبور از «ایران هراسی»
توطئه، توهم تازه علی اُف
تصمیماتی که مردم را عصبانی میکند
سیاستمداران سنتی و مطالبات نسل جدید
آقای استاندار! ما کانکس میخواهیم
استقراض بهتر است یا گرانی دلار؟
بررسی خبرگزاری دولت از ترانههای تتلو
تنظیم بازار در مقابل صرافیها کم آورد!
هشتگ یک صندلی در نقش جهان حق من است
خوی تنها نیست
ادامه مسمومیت سریالی دانشآموزان قمی
جزئیات افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان
ایران بارانی می شود
جنجال بزرگ ممنوع الخروجی علی دایی
وزیر امروز برای گوشت به مجلس می رود
حراج پیراهن مهدویکیا برای کمک به زلزلهزدگان