روزنامه آرمان ملی
1401/12/01
وعدههای غیر کارشناسی دلیل نارضایتیهاست
18 ماه از روي کار آمدن دولت گذشته است و اتفاق مثبتي نيفتاده و شرايط سختتر شده است. چرا اينگونه شد و اميدها به بهبود شرايط اقتصادي کاهش يافته است؟بنده در فضاي مجازي در گروههاي مختلف اعم از گروههاي مسئولين تا گروههاي مردمي و غيره حضور دارم. از رصد مطالب مختلف به نتايجي رسيدهام. اتفاقي افتاده که بايد هر چه زودتر دولت و کارشناسان مستقل براي اصلاح آن ورود پيدا کنند. مدتهاست براي تحليل مسائل اقتصادي گوش به يک سمت دادهايم و آن اينکه با افزايش قيمت و تورم روبهرو هستيم. اگر قرار است در معناي واقعي کلمه بررسي کنيم که وضعيت به چه صورت است و به چه سمتي حرکت ميکنيم بايد موقعيتها را درست تبيين کنيم و شرايط را به درستي با مردم در ميان بگذاريم. براي نمونه گفته ميشود که دولت قبل فلان حد بدهي بر جاي گذاشته که اين دولت آن را پرداخت کرده است و يا چاپ اسکناس بيرويه بوده اما اکنون کنترل شده و يا بحثهايي که پيرامون مولدسازي در حال مطرح شدن است بنده فکر ميکنم ما برخورد عاميانهاي را با مسائل اقتصادي داريم. کمترين اثر اين نگاه اين است که بخشي از جامعه که اطلاعات کمتري دارند اما آثار افزايش قيمتها را در زندگي خود ميبينند آن بخش به اين نتيجه ميرسند که وضع بدتر شده و حتي ممکن است نااميد شوند که اصلاحي هم صورت نخواهد گرفت. اينکه سخنگوي دولت يا وزير اقتصاد فکر ميکنند با سخنراني ميتوانند شرايط بهتري را براي مردم به تصوير بکشند، کافي نيست. به هر جهت بايد دقت کرد که بسترسازي لازم براي تصميمات درست اقتصادي کار ميبرد. در اين زمينه بايد از افراد داراي سابقه حتي افرادي که در دولت و مجلس حضور ندارند اما کارشناسند استفاده کرد زيرا اين افراد وقتي نظري ميدهند مردم به آنها توجه دارند و ميتوانند بر اقدامات صحيح دولت صحه گذاشته و به دولت در مواردي که لازم به نقد است ايراد بگيرند. در اين صورت اقدامات دولت مورد توجه مردم قرار خواهد گرفت. انتقاد از برخي عملکردهاي اقتصادي حتي اين بسترسازي را در ذهن مردم انجام ميدهد که تصميمسازان اقتصادي بتوانند تصميمات درستتري بگيرند. رئيس جمهور ،وزير اقتصاد يا رئيس سازمان برنامه که مستقيما با مسائل اقتصادي در ارتباطند اعلام ميکنند که رشد سالانه اقتصادي افزوده شده، رشد تورم کم شده يا صادرات نفت اضافه شده و يا موارد ديگر و يا اينکه اعلام ميکنند که پيوستن به شانگهاي و... آثار مثبتي را براي آينده دارد اما اين اطلاعات کمک نميکند که فرهنگ عمومي جامعه به اين سمتي حرکت کند که حتي مطالبات به سمت و سوي معقول و منطقي برده شود.
آقاي کوهکن شما اساسا مايوس نيستيد و هنوز هم فکر ميکنيد که شرايط بهبود مييابد با وجود اين مشکلات چگونه تا حد اميدواريد؟
من اساسا مايوس نيستم و نااميد هم نخواهم شد. کشوري که در دنيا جايگاه اقتصادي خوبي دارد و جايگاه اقتصادي آن در زير بيست کشور اول دنياست، اقتصادي که در اين جايگاه باشد يعني زمين نخواهد خورد. کمترين اثر اين اقتصاد براي جامعه اين بايد باشد که نبايد مردمش مايوس شوند و نبايد نگران باشند. البته به شرط اينکه تصميمات درستي گرفته شود.
شک نداريم که بزرگي اقتصادي ايران در اين حد است اما چه زماني قرار است مشکلاتي مانند گراني گوشت، مرغ و... را داشته باشيم؟
بايد تصميماتي گرفته شود که اين تصميمات به هر جهت به بهبود شرايط کمک کند. اين تصميمات البته در کوتاه مدت تلخيها و دردهايي را دارد اما در ميانمدت و بلندمدت ميتواند پيامهاي مثبتي در شاخصهاي اقتصادي باشد. من فکر ميکنم دوستان مقداري در اين زمينه از نظر کار رسانهاي کارشناسي شده که براي توده مردم قابل فهم باشد، عقب هستند.
آقاي کوهکن دولت وعدههايي داده است اما تاکنون خبري از تحقق آنها نيست .حال شما اعلام ميکنيد که بايد تصميماتي گرفت حتي اگر اين تصميمات آثار سختي هم داشته باشد؟
ايرادي در سيستم تبليغاتي ما وجود دارد اين ايراد هم در انتخابات رياست جمهوري و هم مجلس وجود دارد. نمايندگان بدون اينکه بدانند که حوزه اختيارات آنها چه ميزان است و چقدر بايد وعده دهند، به گونهاي وعده ميدهند که اگر يک فرد به او راي ميدهد توقع پيدا ميکند که همه مشکلات در زمينههاي عمراني و... حل خواهد شد. فرد به مجلس ميرود و متوجه ميشود که اينگونه نيست و ساختار شکل ديگري دارد و اين ساختار به گونهاي نيست که بتوان بر اساس آن وعدهها را اجرا کرد. آقاي روحاني براي راي آوردن کليد نشان داد. اين شيوهها تبليغاتي است. افرادي که خبري از دل اقتصاد ندارند اما به خوبي اقدامات تبليغاتي را بلدند و متخصص جامعهشناسي هم هستند؛ شعاري ميدهند و راي هم ميآورند. در صورتي که اگر فضاي تبليغات واقعي باشد، ديگر توقعها اينگونه نخواهد بود.
در اين فضاي تبليغاتي ميتوان يک فرد متخصص را انتخاب کرد؟
شرايط تبليغي را به گونهاي ايجاد کردهايم که اگر داوطلبي اساسي و عميق به مساله انتخابات ورد پيدا کند، مورد توجه مردم قرار نخواهد گرفت. در هر انتخاباتي چه مجلس و چه شورا وچه رياست جمهوري اگر داوطلبي درست بحث کند، حتي 5 درصد هم به آن راي نخواهند داد. زيرا ذهنها را به اين سمت و سو بردهايم که شعارهايي بدهيم، نقدي به گذشته داشته باشيم تا مردم به وجد بيايند و به ما راي بدهند.
چه بايد کرد تا اين مسير که به اعتقاد شما منشأبسياري از مشکلات است، اصلاح شود؟
رسانهها بايد به سمتي حرکت کنند که باب کارشناسي درست و صحيح برخورد با مسائل مختلف از جمله مسائل اقتصادي را ، راه بيندازند. در غير اين صورت شاهد بهبود شرايط نخواهيم بود.
اما افرادي وارد رقابت ميشوند که از فيلترهاي مختلف عبور ميکنند و هر کسي وارد اين چرخه نميشوند و افرادي نامزد ميشوند که در گذشته سوابقي هم داشتهاند با اين رويه نبايد توقع داشت که افرادي که در مجلس حاضر ميشوند ندانند که اختيارات آنها چقدر است؟
اگر بررسي کنيم به اين نتيجه خواهيم رسيد که نامزدها معتقدند همين شعارهايي که ميدهند باعث خواهد شد که مردم به آنها راي دهند. به عبارت بهتر زمان اجازه نميدهد که نامزدها برنامههاي خود را با مردم در ميان بگذارند و مردم بر اساس آن به کانديداها راي دهند. ما به نوعي به انتخابات ورود پيدا کردهايم که اکنون تبعات آن را مشاهده ميکنيم . يک داوطلب مطالبي را براي راي آوري اعلام ميکند که منتقدان آن همان مطالب را مطرح ميکنند که شما به گذشتگان ايراد گراني ارز مي گرفتيد اما اکنون به مراتب قيمت ارز افزايش يافته است. نگاهي که من به آن اعتقاد دارم اين است که داوطلب به جاي اينکه وضع موجود را نقد کند؛ به گونهاي تبليغ کند که شهروندان سخنان نامزدها را مورد توجه قرار دهند و متوجه شوند که نامزد انصاف خود را به نمايش ميگذارد. زيرا مشکلات را کالبد شکافي ميکند و راهحلها را در ميان ميگذارد و اعلام ميکند که اگر اين اتفاقات بيفتد نتايج مثبتي در کنترل تورم شاهد خواهيم بود وگر نه وضعيت بدتر خواهد شد.
اينگونه راي جمع کردن سخت نيست؟
اگر عادت کنيم که اينگونه راي جمع کنيم ديگر شرايط به گونهاي نخواهد شد که سخنان ما را کد کنند و ايراد بگيرند. من در مورد آقاي روحاني مثال زدم اما منظورم همه کانديداهاست. وقتي يک فرد کليد را بالا ميگيرد به آن معناست که من آمدهام که همه مشکلات را حل کنم. در صورتي که فردي که اطلاع کافي از ظرفيت کشور داشته باشد، وعده نخواهد داد و اگر حرفي ميزند مبتني بر واقعيتهاست. دولت اعلام ميکند، تورم به زير 40 درصد رسيده اما تورم در درگاه آماري کشور بالاي 50 درصد اعلام ميشود چرا اين تناقض را شاهد هستيم. اينکه گراني وجود دارد، درست است اما يک فرد که صاحب نظر است نبايد مانند افراد عادي انتقاد کند. او بايد به ريشهها و راهحل ها بپردازد اگر طرحي در اين زمينه اجرايي شده اشکالات و معايبش را اعلام کند. اختلاف آمارها هميشه وجود دارد. وقتي اعلام ميشود که آمار غلط است بايد استناد کنيم که اين آمار توسط فلان مرکز تهيه شده و مرکزي که اين آمار را تهيه کرده به اين علت از جايگاهي براي تهيه اطلاعات صحيح بر خوردار نبوده است. منظور اين است که افرادي که آمار دولت را اشتباه ميدانند بايد استناد کنند که بر اساس آمار فلان درگاه آماري، آمار ارائه شده اشتباه است. افرادي که آمارها را درست نميدانند نبايد فقط بگويند که آمارها درست نيست بلکه بايد استناد کنند به آمار ديگري. به جاي اينکه به شيوهها بپردازيم و شيوهها را اصلاح کنيم، نگاه صفر و صدي به افراد داريم. چون رئيس جمهور از جناح ماست او را تبليغ ميکنيم. اين شيوه غلط است و بايد از عينکهاي جناحي عبور کرد. به طوري که جناحهاي به صورت علمي طرف مقابل را نقد کنند و اين مورد چراغي شود براي تصميماتي که قرار است در آينده در عرصه اقتصادي گرفته شود. وعدههاي انتخاباتي منشاء بسياري از مشکلات و نارضايتيهاست تا زماني که اين وعده دادنها ادامه يابد شاهد بهبود شرايط نخواهيم بود و فقط بر حجم مطالبات جامعه افزوده خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه