روزنامه اعتماد
1401/12/01
خردمندي در مقابل جوزدگي
آزادي زندانيان منتقد اگر به يك روند تبديل شود آب سردي بر آتش تنفرزايي است«جو» مثل توفان ميماند، اگر آمد همهچيز را درگير باد ميكند و گاهي درختهاي كهنسال را از بيخ برميكند و خانههاي سست را به تاراج هوا ميدهد. اگر به هر دليل و علتي در جامعهاي و گروه و سازمان و قشر و خانداني فضايي غالب شود كمتر كسي از گزند آن در امان ميماند مگر اينكه وي داراي عقلي غالب و نفسي مطمئن و شخصيتي وزين و صاحب راي باشد. مثالهاي بسيار تاريخي ميتوان آورد كه چه سان در كشوري فضايي به وجود آمده يا فضايي ساختهاند و ملتي را به خاك سياه نشانده يا در مواردي نجات دادهاند. هيتلر چنان جوي در كشور خود به وجود آورد كه كسي را ياراي ايستادن جلوي آن نبود، استالين هم بر همين منوال فضايي آهنين و كمسابقه در روسيه پديد آورد، در مقابل و در بعد مثبت آن گاندي توانست هند را عليه استعمار انگليس بسيج كند درحاليكه روش اصلياش پرهيز مصرانه از خشونت بود. اما بهتر از فضاسازيهاي هيجاني كه اغلب به كار انقلاب ميآيند اشاعه تفكر و خردمندي و عقلگرايي و آيندهانديشي است. تامل و تفكر و دانش و صبر بايد به هيجانات و احساسات جهت بدهد و جنبههاي مخراب آنها را بزدايد. البته جوگيرشدن غالبا پسنديده نيست چرا كه براي شخص شعف كاذب ايجاد ميكند ولي در نهايت خرابي و خسارت و پشيماني به بار ميآورد. وقتي فضاي مثبت هم مستوجب احتياط است جو منفي همهچيز را بر باد ميدهد و گاهي ملتي را به نابودي ميكشاند. اهميت جو را سياستمداران بيشتر از همه ميدانند و اغلب يا در جهت ساختن فضايي براي رسيدن به مطلوبهاي خود هستند يا به مقابله با جو و فضايي برميخيزند كه آن را قبول ندارند يا موافق منافعشان نيست. در شرايط خاصي كه جامعه ما در آن قرار دارد خطر فضاسازيهاي منفي از درون و بيشتر از برون بسيار زياد است كه بايد از آن به عقول جامعه پناه برد، همانها كه جوشناسند و به بادي و منفعتي و خشمي و هيجاني و دردي دچار تشخيص غلط و احساسي نميشوند و جان و آسايش و امنيت مردم و ثغور كشور براي آنها در اولويت نخست قرار دارد.
در چند ماه گذشته كه توفاني از مسائل جامعه ما را دربرگرفت به دلايل متعدد و خصوصا ضعف مفرط صدا وسيما و محدوديت روزنامهها و رسانههاي داخلي، بيگانگان همه ابزار قدرتمند رسانهاي خود را بهكار گرفتند تا بر امواج اعتراضات سوار شوند و اهداف خاص خود را جامه تحقق بپوشانند. اگر دخالتهاي بيروني نبود و رسانههاي داخلي كشور ميتوانستند در مقابل آنها قدعلم كنند و همه مباحث در درون پيگيري ميشد و گفتوگوي ملي شكل ميگرفت قطعا شاهد انواع خسارتهاي مادي و معنوي و انساني بسيار كمتري ميشديم و چه بسا نتايج مثبت و بزرگ تاريخي از اصلاح امور هم به دست ميآمد. اين معنا نشان داد كه ضعف ما در زمينه رسانه، ميدان را براي خراب كردن تحولات دروني باز ميكند و امكان گفتوگو و تعامل را به حداقل ميرساند. احتمالا جامعه ما آبستن تحول است و اگر اين تحول با مدارا و دقت و خيرخواهي و خوبانديشي و مثبتنگري و عقلانيت و صلاح و درونزايي ممزوج شود و نخبگان دانا و متعهد بر اين تحول تاثير شايسته بگذارند بسي سعادت و بهروزي فراهم خواهد آمد و از خشونت و خطرات بزرگ رستهايم. معلوم نيست مخالفان دوآتشه غرب چرا بر اين نكته بسيار مهم اذعان ندارند و زمينه را براي ميدانداري خطرناك بيگانگان برهم نميزنند!؟ بايد اعتراف كنيم كه رسانههاي ايرانستيز توانستند تا حدودي جوسازي كنند و چه بسا بر آراي برخي از صاحبنظران گردي از تاثير بپاشند! بايد اعتراف كنيم كه اگر آگاهي مردم حتي آنان كه از وضعيت موجود رضايت ندارند نبود چه بسا فضا به كلي از دست ميرفت و ايران در خطر قرار ميگرفت. مردمي كه در شرايط سخت اقتصادي قرار دارند و از سوي مسوولان بيشتر گفتاردرماني ميبينند بايد بسيار آگاه و هوشيار بوده باشند تا جلو اهداف هرجومرجطلبانه بيگانگان بايستند و تن به بازيهاي فرصتطلبانه آنها ندهند. روشن است كه غربيان بيش از اقطاب ديگر عالم بر اهميت فضاسازيها پي برده و غولهاي توليد جو و فضا را به كار ميگيرند و چه بسيار كه موفق هم ميشوند. آنان دايما در حال تحركات رواني هستند و متاسفانه افراطيون داخلي معمولا سوژههاي خوبي در اختيارشان ميگذارند!
عدم موفقيت جوسازي رسانههاي بيگانه در گرو اصلاح روندهاي نادرست و خصوصا صدرنشيني و قدربيني عقلا و دانشمندان و كاردانها و جامعهشناسان دلسوز كشور است. چرا بايد همه فشار جنگهاي رواني متوجه اذهان مردم باشد و نخبگان جامعه نتوانند يا امكان نيابند كه سپري جلو انواع هجمههاي رسانهاي و شخصيتسازيها و تنفرپراكنيها باشند؟ نگذاريم خداي ناكرده مردم خسته شوند و حتي با وجود درك خطرات احتمالي بگويند هرچه بادا باد! خطر تنفرآفريني بدخواهان را دستكم نگيريم كه اگر همچنان بر اثر عملكردهاي غلط زمينه فراهم داشته باشند شرور عظيم ميآفرينند. در مقابل تنفرسازي، تعاملآفريني قرار دارد كه يك ضرورت حياتي است. آزادي زندانيان منتقد اگر به يك روند تبديل شود و مبنايش در زمينههاي مختلف تسري يابد آب سردي بر آتش تنفرزايي است كه با شدت و حدت در حال پيگيري است.
سایر اخبار این روزنامه
اجارههاي كمرشكن
داستان دو وحید
تماشاي درخشش تاريخ
افشاي سازمان مجاهدين خلق يك دغدغه ملي است
در هزارتوي مجوز
مصوبات شوراي عالي كار را امضا نميكنيم
ردصلاحيتهايگسترده درانتخابات پارلمان بخشخصوصي
خطر پروژه تهديدسازي از ايران
مشت نمونه خروار
براي عبور از بحران
خردمندي در مقابل جوزدگي
بيخبر از جهان دژاوو
كثيرالمشغلهسالاري به جاي شايستهسالاري
تهديدهاي واقعي و غيرواقعي