مذاکره، گزینه های روی میز را شفاف می کند

آرمان امروز- سرويس ديپلماسي: با شروع کار دولت جديد در آمريکا، طرح مساله برجام پلاس مذاکرات را پيچيده کرد به اين معني که آمريکايي‌ها مذاکرات را به دو بخش تقسيم کردند که يک بخش مربوط به اتخاذ تصميم در خصوص برجام بود و بخش ديگر مربوط به چهار موضوع حقوق بشر، تسليحات موشکي، حضور منطقه‌اي ايران و ارسال کمک‌هاي مالي به برخي گروه‌هاي منطقه است که ايران حاضر نيست در خصوص آن‌ها با غرب وارد مذاکره شود و همين امر نيز باعث عدم حصول نتيجه در وين شد و مسائل به قدري پيچيده شده که گمان نمي رفت به راحتي قابل رفع باشد. اين روند در ادامه نيز هر گاه به شکلي پيچيده شد تا اين که امروز نيز برخي طرف ها از مذاکره سر باز مي زنند.
علي بيگدلي، کارشناس مسائل سياست خارجي  در اين خصوص مي گويد: مقام‌هاي ارشد ما بايد به اين مساله فکر کنند که تا زماني که کانون‌هاي سياسي و امنيتي منطقه در اختيار ما قرار دارد فرصت داريم تا با دست بالا در مذاکرات به اهداف خود دست پيدا کنيم.
وي افزود: در حال حاضر ما بايد از دو جانب احساس خطر کنيم؛ نخست مساله تنگ تر شدن فضا در منطقه عليه ايران است که راه تعامل ايران با ساير کشورها را مسدود کرده است.
از سوي ديگر اگر مديرکل آژانس بين المللي انرژي اتمي يک گزارش منفي به شوراي حکام ارائه کند، شورا نيز بطور طبيعي بايد هر سه ماه يک بار به دبيرکل سازمان ملل متحد گزارش دهد و دبيرکل هم آن را به شوراي امنيت سازمان ملل ارائه مي ‌دهد که اگر نوعي سرپيچي از تعهدات ايران صورت بگيرد قطعا پرونده ما مجددا در شوراي امنيت مطرح خواهد شد.


خطر بعدي زماني است که غربي ها تن به ادامه مذاکرات ندهند و مشخصا ايران بگويد روند غني‌ سازي خود را به همين شکل ادامه خواهد داد که در آن صورت باز پرونده ايران به شوراي امنيت ارجاع مي‌ شود و اين ارجاع نهايتا بعد از چند اخطار ما را مجددا ذيل فصل هفتم منشور خواهد برد چرا که تجربه نشان داده در صورت اجماع غرب عليه ايران، عليرغم همه آنچه نگاه به شرق از آن ياد مي ‌کنيم، روسيه و چين هم کمکي به ما نخواهند کرد.
علي بيگدلي ادامه داد: با اين حال بنده معتقدم ايران اجازه نخواهد داد تا کار به آن مرحله کشيده شود ولي اينکه پرونده ما به شوراي امنيت برود به هيچ عنوان دور از ذهن نيست و همانطور که مسئولين قبلي گفتند در اين شرايط کشورهاي دوست هم کمکي به ما نخواهند کرد.
وي ادامه داد: بايد به اين مساله هم واقف باشيم که امروز جبهه جديدي در خليج فارس در حال شکل گرفتن است و پيام‌هايي که در جريان اجلاس اتحاديه اروپا ارسال شد، کار را براي ما سخت تر کرده است هرچند که ايران نيز ابزار غني سازي را در اختيار دارد. مشخصا ادامه اين وضعيت به نفع کشور هم نخواهد بود. ما بايد به سمت خرد سياسي برگرديم و اين خرد سياسي حکم مي‌کند پنجره‌هاي رو به دنيا را باز نگه داريم. مکمل اين امر نيز اين است که غربي ها نيز پاي ميز مذاکره آيند.
در مورد برجام که به هر حال اين وضعيت ابهام و بلاتکليفي ديگر کشش ندارد و بايد امسال سرنوشت آن چه در شکل توافق، چه شکست مذاکرات و اعلام آن روشن شود.
بدون شک هر دو تحول، توافق يا عدم توافق پيامد خود را دارد اما عدم توافق و اعلام شکست مذاکرات پيامد بيشتري خواهد داشت.
اگر آلارم‌ها و قراين کنوني را در نظر بگيريم، با وجود تحرکات ديپلماتيک اخير چه رايزني‌ هاي قطر با دو طرف آمريکا يا تماس‌ هاي ديگر طرف‌ ها اما هنوز بن بست ادامه دارد و امروز موانع احياي برجام بسيار بيشتر از قبل است.
 در نتيجه فعلا احتمال احياي برجام کم ‌رنگ ‌تر از هر زماني است. البته احياي برجام کاملا منتفي نيست اما مجموعه تحولات داخلي، منطقه ‌اي و بين ‌المللي در يک سال اخير از جنگ اوکراين تاکنون شرايطي را رقم زده که توافق ميان ايران و آمريکا براي احياي برجام را مفروضي از الزامات اين شرايط جديد قرار داده است و ديگر اين امر تابع شرايط قبل از يک سال نخواهد بود.
از اين رو، به نظر مي‌رسد که آمريکا بنا بر اوضاع جديد خواهان توافقي با شروطي تازه متناسب با شرايط جديد است و شايد به همين علت است که فعلا مذاکره نمي‌کند. بين سطور سياست آمريکا همزمان با تعميق انسداد مذاکرات برجامي نشان مي ‌دهد که واشنگتن حتي بدون اعلام شکست مذاکرات براي مديريت کنترل شده اوضاع به شکل آرام پلان بي را شروع کرده است.
از اين رو، احتمالا در سال 2023 در صورتي که اتفاق غير منتظره‌ اي نيفتد، چه شکست مذاکرات اعلام شود چه نشود، پلان بي آمريکا و غرب و همراه آن ها اسرائيل وارد مرحله جديدي مي ‌شود که در پي واکنش احتمالي ايران شاهد تقابل پلان ‌هاي بي خواهيم بود و کلا منطقه وارد فاز تنش بي‌سابقه ‌اي خواهد شد اما ورود به اين مرحله احتمالا زماني جدي ‌تر اتفاق بيفتد که افق جنگ اوکراين و شکست روسيه براي غرب روشن ‌تر شود.
پيامدهاي شکست مذاکرات و ديپلماسي ميان ايران و غرب و شکست احتمالي اردوغان و حزبش در سطوح مختلف زياد خواهد بود و با وقوع هر کدام و يا هر دو با هم دوره گذار در خاورميانه وارد مهم‌ترين مرحله خود خواهد شد و مي‌توان متعاقب آن در آينده زلزله ‌اي ژئوپليتيک در منطقه را انتظار کشيد.
البته نبايد تاثير سرنوشت جنگ اوکراين را که در سال جديد ميلادي دورنماي آن روشن‌تر خواهد بود، بر پرونده‌هاي خاورميانه‌اي مغفول گذاشت. طولاني‌تر شدن اين جنگ يعني تعميق نزاع ميان روسيه و غرب از يک سو، و فرو رفتن بيشتر روسيه در باتلاق اوکراين از سوي ديگر. در هر دو حالت، خاورميانه بيشتر از ديگر مناطق جهان متاثر از اين وضعيت خواهد بود و شايد به همين علت است که ميز مذاکره در اين مقطع زماني بسيار واجب تر از هر زمان ديگري است و مي تواند گزينه ها را شفاف کند.