روزنامه جوان
1401/12/03
اجرای نقشه سرقت ۹۰ میلیاردی زمرد از داخل زندان
چندی قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید دو مرد جوان، مرد زرگری را با غذای مسموم بیهوش و تعدادی سنگ زمرد گرانقیمت وی را سرقت کردهاند.شاکی گفت: «من طلافروش و معاون اتحادیه طلا و جواهر تهران هستم. البته جواهرفروشیام را بستهام، اما سنگهای قیمتی خرید و فروش میکنم. چند سال قبل آبدارچی به نام مهران داشتم که مدتی با من کار کرد. او از پیشم رفت و بعد از چند سال به سراغم آمد و گفت در یکی از کشورهای عربی نمایشگاه ماشین و هلدینگ دارد و در کشور ترکیه هم گالری جواهر و طلافروشی زده است. او مردی به نام میلاد را به من معرفی کرد و گفت کارمندش است و چند باری از طریق او چند سنگ گرانقیمت سفارش داد و اعتماد مرا جلب کرد. آخرین بار مهران با خط رندی با من تماس گرفت و گفت در امارات است و تعدادی سنگ زمرد به قیمت ۹۰ میلیارد تومان سفارش داد. چند روز بعد هم میلاد را دوباره پیش من فرستاد تا اینکه همراه سنگهای میلیاردی به دفتر میلاد رفتم و در آنجا او و دوستش مرا با غذای مسموم بیهوش و سنگهای زمرد را سرقت کردند.»
هدایت از زندان
با شکایت مرد طلافروش، مأموران تحقیقات گستردهای را آغاز کردند و در نهایت موفق شدند دو متهم را شناسایی و به دام بیندازند. بررسیها و تحقیقات از متهمان نشان داد سرکرده این باند مردی به نام مهران است که مدتی قبل به خاطر ارتکاب جرم به زندان میافتد، اما از زندان باند سارقان سنگهای قیمتی را تشکیل میدهد و به صورت تلفنی اعضای باند را از زندان هدایت میکند. بدین ترتیب مأموران، مهران را هم از زندان و برای بازجویی به اداره پلیس منتقل کردند. متهمان در بازجوییها به جرم خود اقرار کردند.
زندانی اعدامی
مهران سردسته باند که بررسی پروندهاش نشان داد وی مدتی قبل به جرم اخلال در نظام اقتصادی کشور دستگیر و به اعدام محکوم شده و سپس از طناب دار نجات یافته بود در توضیح ماجرا گفت: من لیسانس مهندسی پزشکی دارم و فرد باهوشی هستم و حتی یک دستگاه در زمینه پزشکی هم اختراع کردهام، اما سازمان پزشکی دستگاه را از من گرفت و پولی بابتش نداد.
پس از این وارد بازار آزاد شدم و نمایندگی یک شرکت خودروسازی را گرفتم و چهار، پنج سال قبل حدود ۳۰۰ خودرو پیشخرید کردم که به جرم اخلال در نظام اقتصادی کشور و برهم زدن بازار دستگیر و در دادگاه به اعدام محکوم شدم. پس از این به رأی دادگاه اعتراض کردم و حکم اعدامم شکست و به حبس تبدیل شد. میخواستم با گذاشتن وثیقه آزاد شوم، اما نتوانستم و به همین خاطر تصمیم گرفتم از زندان با همکاری دوستم خرید و فروش سنگهای قیمتی انجام دهم.» وی ادامه داد: «من قبلاً آبدارچی شاکی بودم و میدانستم او در کار خرید و فروش سنگهای قیمتی است، به همین خاطر دوستم را پیش او فرستادم تا از او سنگهای قیمتی بخریم. البته من قبل از آن شماره رندی را به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان خریده بودم و با آن خط با شاکی صحبت میکردم. من به او نگفتم که از زندان تماس میگیرم، چون میخواستم معامله کنم، اما وقتی میلاد سنگها را گرفت، چکها پاس نشد و او از ما شکایت کرد.»
متهمان در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور مقام قضایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
سایر اخبار این روزنامه
منشور دغدغهها و دوراندیشی امام
اصلاح ۹هزارتومانی دلار در آرایش ارزی دولت
مقالات علمی سرتا پا غرق فساد و رانت
دیوار فشارهای امریکا بر سوریه ترک برداشت
«نه» دوباره اروپا به تروریستی خواندن سپاه
پادشاه عمان با خبر توافق به ایران میآید
سرکرده گروهک تروریستی تندر در خط پایان
اجرای نقشه سرقت ۹۰ میلیاردی زمرد از داخل زندان
راهبرد نگاه به شرق هدفمند و هوشمندانه
چرا تورم انتظاری «شبهپاسخ» است؟
تعصب فولاد و تجهیزات الهلال!