روزنامه آرمان ملی
1401/12/03
شرایط برای فعالیت اصلاحطلبان فراهم نیست
«آرمان ملی»- احسان انصاری:« نقطه آغاز اصلاحات مورد نظر آقای قالیباف حاکمیت است.آقای قالیباف در حاکمیت حضور دارد و به دنبال اصلاحات از درون حاکمیت است. البته رویکردی که آقای قالیباف در این زمینه دنبال می کند مثبت است.بااین وجود این رویکرد نواقصی نیز دارد. به هر حال آقای قالیباف و اصولگرایانی که به دنبال تحول در کشور هستند متوجه مشکل در مدیریت کشور شدهاند. واقعیت این است که نظام مدیریتی با ساختار موجود نمیتواند مشکلات را حل کند. این در حالی است که این ساختارها باید اصلاح شود.اصلاح طلبان به دنبال این هستند که اگر قرار است تغییری در کشور رخ بدهد این تغییر باید مبتنی بر خواست و اراده مردم باشد». جملات ذکر شده اظهارات مهندس علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات در گفت وگو با«آرمان ملی» است. صوفی در این گفت وگو ضمن اشاره به ضرورت تغییر و تحول در مدیریت کشور رویکردهای دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا در این زمینه را مورد واکاوی و نقد قرار داده که در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید. بخشي از بيانيه آقاي خاتمي با مضمون به بنبست رسيدن اصلاحات به معناي تجربه شده و متداول آن مورد توجه رسانههاي اصولگرايي قرار گرفته و آن را به منزله به بنبست رسيدن جريان اصلاحات قلمداد کردند.آيا در واقع چنين است؟آقاي خاتمي در بيانيه اخير خود به اين نکته اشاره کردند که اصلاحات در ايران به صخره ستبر برخورد کرده است. اين سخن به معناي اين نيست که جريان اصلاحات به بن بست رسيده و اساسا اصلاحات در ايران بي فايده است.در شرايط کنوني برخورد با جريان اصلاحات و هر گونه اصلاحي به شکلي است که امکان پيشرفتي براي اصلاحات مشاهده نميشود.امروز شرايط براي اصلاح طلبان از نظر حضور در قدرت و فعاليتهاي مدني مساعد نيست و در اين زمينه چالشهايي مشاهده ميشود.آقاي خاتمي براساس شرايط موجود بيانيه خود را نوشتهاند.در شرايط کنوني برخي مسئولان با ابزارهايي که در اختيار دارند تلاش ميکند به صورت سلبي به دغدغهها و ديدگاههاي منتقدان وضعيت موجود برخورد کنند. برخي مسئولان تنها به دنبال جمع کردن مشکلات هستند و نه حل کردن آنها. به همين دليل مشکلات و چالشها به صورت حل ناشده باقي ميماند و در آينده خود را نشان خواهد داد.اعتراضات در گذشته و به شکلهاي مختلف وجود داشته است. با اين وجود به جاي اينکه مشکلات به صورت ريشهاي حل شود تنها به جمع کردن اعتراضات بسنده شده و به همين دليل اعتراضات تا به امروز ادامه داشته است.
مسئولان چگونه ميتواند به جاي جمع کردن مسأله آن را حل کند؟آيا ابزارها و شرايط لازم براي اين رويکرد وجود دارد؟
برخي گمان ميکنند همين که اعترضات به پايان رسيد مسائل نيز به پايان رسيده و کار تمام شده است. اين در حالي است که چنين نيست و هنوز بسياري از چالشهاي موجود در جامعه همچنان لاينحل باقي مانده است.در چنين شرايطي مشکلات هر زمان که فرصت پيدا کند بروز پيدا مي کند.از سوي ديگر دلايل اعتراضات تغيير مي کند و از حالت سياسي به حالت اقتصادي تبديل ميشود و يا به دلايل اجتماعي و فرهنگي اعتراضاتي به وجود ميآيد.آقاي خاتمي و اصلاحطلبان اين روند را براي کشور نامناسب ميدانند. اين وضعيت درباره عقلاي جريان اصولگرايي و نخبگان جامعه نيز وجود دارد. ما بايد بپذيريم که هر چه مشکلات را حل نشده به حال خود رها کنيم به همان اندازه در آينده با مشکلات بزرگ تري مواجه خواهيم شد.اين وضعيت شرايط را براي براندازان و کشورهاي متخاصم براي زير سوال بردن دستاوردهاي انقلاب و نظام فراهم خواهد کرد.به همين دليل نبايد اجازه داد دستاوردهاي مردم در انقلاب و هشت سال دفاع مقدس زير سوال برود.در چنين شرايطي دلسوزان جامعه نميتوانند ساکت باشند و آقاي خاتمي و اصلاح طلبان نيز چنين وضعيتي دارند.آقاي خاتمي عنوان ميکند اصلاحات که بهترين راه حل براي چالشهاي سياسي،اقتصادي و امنيتي است پذيرفته نشده است.اين به معناي اين است که حاکميت اصلاحات را رد کرده و نه اينکه روش اصلاحي به پايان رسيده است.
در چنين شرايطي چگونه ميتوان روش اصلاحي را دنبال کرد؟
آقاي خاتمي در بيانيهاي که به مناسبت پيروزي انقلاب صادر کردند15 بند اصلاحي را پيشنهاد کردند که در شرايط کنوني ميتواند گره گشا باشد. اگر از نظر ايشان و جريان اصلاحات روش اصلاحي نيز به بنبست رسيده بود اين پيشنهادات ارائه نميشد.هنگامي که آقاي خاتمي15 بند اصلاحي را پيشنهاد ميکند به معناي اين است که اصلاحات رد شده اما روش اصلاحي همچنان پابرجاست.حاکميت بايد تلاش کند رويکردهاي اصلاحي همچنان در دستور کار قرار داشته باشد. اگر درهاي اصلاحات بسته شود روشهايي در جامعه شکل ميگيرد که به سود کشور نيست.در بيانيه آقاي خاتمي روندي را که کشور را با مشکلات امروز مواجه کرده ،تشريح و از سوي ديگر کساني که با اشتباهات خود مسبب وضعيت موجود هستند را ذکر مي کند.چاره مشکلات امروز کشور اصلاحات است.اصلاحات نيز به معناي واگذاري امور مردم به مردم است.از سوي ديگر با انتخاب افراد متخصصتر در زمينههاي مختلف براي حضور در مجالس بايد شرايط نظارت واقعي بر مديريتها در کشور به وجود بيايد.
ديدگاه شما درباره کساني که اين روزها در مجامع بينالمللي خواستار فشار بيشتر به نظام سياسي هستند چيست؟
اصلاحات در کشور نيز بايد توسط افراد متعهد و متخصص صورت بگيرد و نه کساني که خارجنشين هستند و در چهل و چهار سال گذشته همواره به دنبال براندازي نظام بودهاند.اين افراد همواره در سالهاي گذشته وعده دادهاند که تا شش ماه ديگر نظام تغيير ميکند و يا تا يک سال ديگر اين اتفاق رخ ميدهد. اين در حالي است که سخنان اين افراد تاکنون رنگ واقعيت به خود نديده است و هرگز نخواهد ديد. کساني که در ماههاي اخير در کشور نسبت به وضعيت موجود اعتراض داشتند به جز افراد وابسته و اغتشاشگر از درون جامعه و نظام هستند.من اين اعتراضات را يک فرصت براي نظام ميدانم که با اين جوانان گفت وگو کند و آنها را جذب کند.کساني که امروز در مجامع بينالمللي به دنبال به چالش کشيدن نظام هستند تحليل دقيقي از شرايط جامعه ايران ندارند که ريشه اين اعتراضات چيست. موضوع بايد در درون کشور حل شود نه بيرون.کار به جايي رسيده که رئيس جمهور يک کشور با يک خانم معاند که در شبکههاي خارجي شو برگزار مي کند ديدار مي کند.از سوي ديگر آمريکا عنوان مي کند ما منتظريم در داخل ايران تغيير ايجاد شود.در پاسخ بايد عنوان کرد ممکن است در داخل ايران تغيير ايجاد شود اما به آمريکا و کشورهاي ديگر ارتباط ندارد.در داخل ايران عقلايي هستند که تغييرات احتمالي را مديريت ميکنند و جوانان و مردم نيز راضيتر خواهند شد.
در حالي که آقاي خاتمي و اصلاح طلبان از ضرورت اصلاحات در کشور سخن مي گويند برخي از اصولگرايان از جمله آقاي قاليباف نيز از ضرورت تحول در مديريت کشور سخن ميگويند.چه تفاوتها و شباهتهايي بين خواست اصلاح ازسوي اين دو گروه است؟آيا
نقطه آغاز اصلاحات آقاي خاتمي مردم است و نقطه آغاز اصلاحات مورد نظر آقاي قاليباف حاکميت.آقاي قاليباف در حاکميت حضور دارد و به دنبال اصلاحات از درون حاکميت است. البته رويکردي که آقاي قاليباف در اين زمينه دنبال مي کند مثبت است.بااين وجود اين رويکرد نواقصي دارد به هر حال آقاي قاليباف و اصولگراياني که به دنبال تحول در کشور هستند متوجه مشکل موجود در مديريت کشور شدهاند. واقعيت اين است که ساختارهاي مديريتي به مشکل خورده است. اين در حالي است که اين ساختارها بايد اصلاح شود.اصلاح طلبان به دنبال اين هستند که اگر قرار است تغييري در کشور رخ بدهد اين تغيير بايد مبتني بر خواست و اراده مردم باشد.آقاي قاليباف ممکن است به دنبال اصلاحات و تغيير در مديريت کشور باشند اما رويکردي که ايشان دنبال مي کنند تغيير از بالاست نه پايين. هدف اصلي انقلاب مشروطه و هدف اصلي انقلاب اسلامي در سال57 حق حاکميت مردم بر سرنوشتشان بود. اصلاحات نبايد در کشور شکل فرمايشي به خود بگيرد.آقاي قاليباف،اژه اي يا رئيسي ممکن است به اين نتيجه رسيده باشند که در برخي زمينهها به مشکل رسيدهاند و بايد تلاش کرد از اين مشکلات عبور کرد. اين ديدگاه صحيح است و اين اتفاق بايد رخ بدهد.روشي که اصولگرايان به دنبال تحول کشور هستند با روش اصلاح طلبان تفاوت مي کند.
سایر اخبار این روزنامه
رولت روسی
یک عبدالملکی و این همه حاشیه
شرایط برای فعالیت اصلاحطلبان فراهم نیست
داد مجلس از غیبت «مسئولان دولتی»!
پشت پرده ارز جهانگیری چه بود؟!
دلیل افزایش قیمت خودرو چیست؟
نقدی بر سیاستهای اقتصادی دولت
غربیها؛ توافق جدید به جای برجام
رابطه ایران و آژانس به چه سمت و سویی میرود؟
بزرگداشت سالروز استقلال کانون وکلا
آیتا... جنتی رئیس ماند
آیتا... جنتی رئیس ماند