غم جانكاه پرواز ناتمام تهران-ياسوج

بررسی چرایی  وقوع یک فاجعه در خطوط هوایی کشور
این یادداشت به ياد و‌ احترام جانباختگان پرواز ناتمام تهران-ياسوج در ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۶، در پنجمين سالگرد اين غم جانكاه نگاشته شده‌است.
داغ رفتن برادر دردي نيست كه زمان التيامش باشد. برعكس، گذر زمان بر شدتش مي‌افزايد و داغ حسرت را سنگين‌تر مي‌كند. اويي كه امر‌وز اگر بود جواني ۳۶ساله بود و احتمالا در همان رشته مهندسي محيط زيست مشغول فعاليت بود و مطالعه روي ريزگردها و يافتن چاره‌اي براي آن را دنبال مي‌كرد. 
اينكه زخم رفتن نابهنگامش هميشه تازه است، جدا از اين واقعيت كه سي و يك سال بيشتر نداشت و هنوز بايد سال‌ها زندگي مي‌كرد، نيز به اين دليل است كه نه تصميم خودش يا بي‌مبالاتي‌اش، يا نه حتي سهل‌انگاري شهروند عادي ديگري سبب‌ساز اين هجرت تلخ شد، بلكه اين عدم رعايت اصول ايمني از سوي سازمان هواپيمايي آسمان و عدم نظارت صحيح سازمان هواپيمايي كشوري بود كه اين حادثه غمبار را رقم ‌زد. نبود صداقت در رفتار و گفتار برخي از مسوولان ذيربط كه در حصار امن لابي‌هاي قدرتمند، خود را مصون از هر انتقاد و پاسخگويي مي‌دانند، داغ اين اندوه را افزون مي‌كند. 
دادخواهي نزد مراجع قضايي كشور هنوز پس از گذشت پنج سال به سرانجام نرسيده است. ‌اي كاش هم به لحاظ فرهنگي و هم از حيث حقوقي اين درك در كشورمان ايجاد شود كه در چنين حوادثي خواست و دغدغه اصلي خانواده‌ها همواره نه مسائل مالي كه تنها و تنها روشن شدن حقيقت و مجازات مسببين آن حادثه است. 
باشد كه عدالت جاري شود و خون مظلوم ۶۶ انسان بي‌گناهي كه در بامداد روز ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ بر فراز قله‌هاي پربرف دنا جاودانه آرميدند پايمال نگردد.