مافیای خشکاندن دریاچه‌ها و تالاب‌ها

مسعود تجریشی: پتاس در تالاب های ایران به وفور یافت می‌شود، اما مقدار لیتیم کم است محمد درویش: باندهای پشت پرده و مافیای قدرت، جلوی طرح های احیای دریاچه ارومیه و سایر تالاب ها را می گیرند آرمان امروز- حميد رضا خالدي: در شرايطي آيين افتتاح سامانه انتقال آب به درياچه اروميه روز پنج شنبه با حضوررئيس جمهور برگزار شد که  به گفته محمد درويش، يکي ازفعالان نام آشناي حوزه محيط زيست: «دليل شکست خوردن طرح‌هاي احياي درياچه اروميه و گاوخوني اين است که دست هاي مافيايي به دنبال استخراج پتاس و ليتيم از اين درياچه هستند و براي همين نمي‌گذارند که احياي آن به سرانجام برسد.»
خشکيدن درياچه‌هايي مانند اروميه، درياچه نمک قم، بختگان، هامون، جازموريان، گاوخوني و ... در ايران که تقريبا از اواخر دهه هفتاد نمايان شد و در آن زمان اين بحث در خصوص هامون در سيستان و بلوچستان مطرح بود، دلايل متعددي دارد که هر يک در جاي خود قابل بررسي است. اما به استناد گزارش‌هاي رسانه‌اي، وجود منابع عظيم «ليتيم» در کف اين درياچه‌ها شايد يکي از دلايل توجه ناکافي به روند خشک شدن اين منابع مهم طبيعي و تعلل در احياي آن باشد. البته در درياچه ها و تالاب هايي که صدها سال قدمت دارند، پتاس و ليتيم (اين دو ماده معدني و ارزشمند) يافت مي شود که فقط مي توان از کف خشک شده درياچه ها و تالاب ها، يافت. اين ادعا اما با واکنش هاي متفاوتي از سوي چهره‌هاي مختلف همراه بود. مهدي عيسي زاده، نماينده مردم مياندوآب در مجلس اين باره گفته است: «ادعاي خشکاندن درياچه اروميه براي استخراج مواد معدني از بستر درياچه صحت ندارد. انتقال آب از درياچه خزر به درياچه اروميه پيشنهاد نمايندگان استان بود، متاسفانه اين پيشنهاد مورد مخالفت کارشناسان غير بومي حاضر در ستاد احياي درياچه اروميه قرار گرفت.» وي با بيان اينکه، ادعاي خشکاندن درياچه اروميه براي استخراج مواد معدني از بستر درياچه صحت ندارد، گفت: «طوفان‌هاي نمکي موجب تخليه استان‌هاي همجوار خواهد شد. لذا هيچ دليلي براي خشکاندن درياچه اروميه براي استخراج ليتيم وجود ندارد و اين ادعا را تکذيب مي‌کنم.»
پتاس فراوان است، اما ليتيم کم است
با اين حال به سراغ مسعود تجريشي‌، معاون اسبق سازمان محيط‌زيست در دولت روحاني نيز يکي ديگر از کارشناساني است که معتقد است گرچه پتاس در تالاب هاي ايران به وفور يافت مي‌شود، اما مقدار ليتيم در اين نقاط به اندازه‌اي نيست که ارزش استخراج داشته باشد.» وي در ادامه گفته‌هايش به خبرنگار «آرمان امروز» مي‌گويد: «حدود 5 سال قبل کارشناسان فنلاندي تحقيقاتي را روي درياچه اروميه انجام دادند که بخشي از آن به عناصر موجود در اين درياچه بر مي گشت. بر اساس اين تحقيقات، از مدتي قبل استخراج پتاس در شرق درياچه اروميه براي استفاده در صنعت شيشه سازي و صنايع مشابه آغاز شده و مجوز برا ي استخراج در غرب درياچه نيز صادر شده است. اما اين مجوزها براي استخراج از بخش هاي خشک درياچه است.» تجريشي با تاکيد مجدد براينکه براساس نقشه هاي اطلس معدني کشور بعيد است که در ايران نقطه اي وجود داشته باشد که در آن ليتيم به اندازه اي باشد که ارزش اقتصادي داشته باشد گفت: اما در عوض  پتاسيم در اکثر تالاب‌هاي کشور وجود دارد.


وي در مورد ادعاي خشک کردن درياچه اروميه توسط باندهاي مافيايي و براي استخراج پتاسيم و ليتيم نيز گفت: فکر نمي کنم اصلا چنين چيزي صحت داشته باشد. بخصوص اينکه طرح احياي درياچه اروميه نيز دستاوردهاي قابل قبولي را داشت و از خشک شدن کامل آن و تبعات جدي که مي توانست به دنبال داشته باشد، جلوگيري به‌عمل آمد.
اقدامي قانوني!
با تمام اين تفاصيل محمد درويش همچنان از ادعاي خود در مورد استخراج ليتيم و پتاس در درياچه اروميه و گاوخوني دفاع مي کند و به «آرمان امروز» مي‌گويد: «استخراج پتاس و ليتيم توسط باندهاي مافيايي داخلي چيز تازه اي نيست. البته منظور من اين نبوده که اين افراد مي‌خواهند درياچه اروميه را خشک کنند تا از آن ليتيم و پتاسيم استخراج کنند، بلکه منظورم اين بود که اين باندهاي پشت پرده قدرت، جلوي طرح هايي که براي احياي درياچه اروميه و ساير تالاب ها را مي گيرند تا بتوانند از آنها مواد معدني ارزشمند مورد نياز خودشان را استخراج کنند.» وي در ادامه با اشاره به سخنان اخير رئيس سازمان محيط زيست اصفهان مي‌افزايد: «اين باندها به قدري قدرتمند هستند و به راس قدرت نزديک هستند که چندي قبل  رئيس سازمان محيط زيست اصفهان در مصاحبه اي رسما اعلام کرد که زورش به اين باندها نمي‌رسد و اگر زودتر خود طرفداران محيط زيست و رسانه‌ها دست به‌کار نشوند، به زودي تالاب گاوخوني نيز به سرنوشت درياچه اروميه بدل خواهد شد.»
درويش در پاسخ به اين سوال که آيا اين افراد يا باندهاي مافيايي؛ با مجوز اقدام به استخراج مواد معدني مي کنند يا به صورت قاچاقي‌؟ خاطر نشان مي‌کند: «اين افراد و گروه‌ها با توجه به روابط بسيار قدرتمندي که در سيستم حاکميت  دارند، به راحتي مجوز لازم براي استخراج مواد مورد نياز خود را مي‌گيرند. بنابراين در ظاهر همه کارهاي آنها قانوني است!» 
با تمام اين تفاصيل هنوز سازمان محيط زيست و دولت واکنش و پاسخي رسمي نسبت به اين ادعا نداده است. ادعايي که اگر درست باشد مي تواند تهديدي جدي براي حيات تالاب ها و حتي برخي درياچه هاي کشورمان‌باشد.
لیتیم به چه دردی میخورد؟
 بیشترین و بزرگ‌ترین دخایر لیتیم دنیا در بولیوی و افغانستان وجود دارد که حتی تعدادی از کارشناسان یکی از دلایل کودتای بولیوی و جنگ امریکا در افغانستان به‌ویژه در دوران ترامپ را دسترسی به معادن غنی لیتیم در این کشور می‌دانستند. بزرگترین معادن لیتیم ایران هم در شرق کشور و در استان خراسان جنوبی در شهر نهبندان و اطراف بیرجند قرار دارد. بعد از آن دریاچه نمک قم، چهارمحال و بختیاری و اصفهان هم دارای این معدن هستند.  لیتیم اکنون در بازارهای جهانی به صورت فلز، به طور تقریبی  ۱۶۰ دلار به ازای هر کیلوگرم به فروش می‌رسد، همچنین کنسانتره آن با کیفیت‌های «درجه کیفیت ساخت باطری»، «کربنات لیتیم» و «کنسانتره» به ترتیب در حدود ۲۰ هزار دلار، هفت دلار و پنج دلار در هر تن به فروش می‌رسد. این موضوع  مانند صید شاه‌ماهی است که از برنامه‌های نامتوازن توسعه، به ویژه در زمینه احداث سدها و خشک شدن تالاب‌ها و به نفع سودجویان و مخالفان احیا دریاچه‌ها رقم زده شد.
ميانکاله هم در خطر است
اما عباس محمدي، کارشناس محيط زيست نيز اين امر را در تالاب ميانکاله نيز ارتباط مي‌دهد و در گفت‌وگو با خبرآنلاين معتقد است «درکنار يک عامل طبيعيِ کم اثر دو عامل انساني با تاثير زياد سبب شده بخش‌هايي از اين تالاب خشک شود.
سر در آوردن کوه‌هاي اصطلاحاً مريخي در نواحي جنگلي و سرسبز حوضه آبخيز تالاب ميانکاله نتيجه عوامل انساني است که گل و لاي فراواني را راهي تالاب مي‌کند و روند خشک شدن آن را تسريع مي‌کند. ضمن اينکه برداشت بي‌رويه آب با حفر چاه‌هاي عميق از ديگر مشکلات منطقه است که مي‌تواند سرنوشت درياچه اروميه را براي ميانکاله رقم بزند.
اسم آن را گذاشته‌اند لايروبي رودخانه‌هاي منتهي به تالاب. يعني با بيل مکانيکي و لودر دارند خاک کف رودخانه و تالاب را برداشت مي‌کنند و کمي دورتر خالي مي‌کنند.»  وي در ادامه گفته‌هايش مي‌افزايد: «واقعيت اين‌که درصد تاثيرگذاري هريک بايد مطالعه و مشخص شود، اما نظر خودم اين است که دو عامل آخر که به مديريت برمي‌گردد، يعني استفاده بيش از حد از آب‌هاي جاري و زيرزميني درکنار استفاده غلط از زمين که سبب فرسايش خاک شده است، در خشک شدن بخش‌هايي از ميانکاله به ميزان زيادي موثر هستند.
توجه کنيد ما گاهي شاهديم آب در سواحل حدود 10 الي 20 متر عقب نشيني کرده است، اما در خصوص ميانکاله گاهي اين عقب نشيني به چند صد متر مي‌رسد، لذا اين ميزان از عقب نشيني نمي‌تواند متاثر از بالا و پايين شدن آب درياي خزر باشد و حتما عوامل موثرتري وجود دارد، لذا دو عامل ديگري که گفتم به شدت عوامل موثري هستند، اگر مديريت منابع آب و خاک درست بود اين ميزان از عقب نشيني آب در ميانکاله قطعاً ايجاد نمي‌شد.»