روزنامه جوان
1401/12/06
«شهباز»، نجات از تلههای امنیتی غرق در تلههای فرهنگی
درباره اصالت سرگرمی در تولید سریالهای تلویزیونی زیاد نوشتهایم، اما ظاهراً قرار نیست این چرخه معیوب جایی متوقف و اصلاح شود، چرا که اساساً صدای منتقدان و دلسوزانی که مخاطب این آثار هستند، شنیده نمیشود.وقتی قرار نیست جریان سریالسازی در سیما آسیبشناسی شود پس نباید انتظار تغییر هم داشت، سریالهای پلیسی معمایی سیما نزدیک به دو دهه است که در چرخهای تکراری و شبیه به هم گرفتار آمده و هیچ پیشرفتی را شاهد نیستیم. نتیجه این عقبماندگی در ایستایی فرم و اجرا قطعاً دلزدگی مخاطب را به دنبال دارد.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که ما در یک جنگ تمام عیار جاسوسی و اطلاعاتی قرار داریم، چنانکه همه شئونات زندگیمان را تحت تأثیر قرار داده است و سازمانهای جاسوسی در شناسایی راههای دور زدن تحریمها و فشار بیشتر بر مردم ایران فعال بودهاند و بیکار ننشستهاند.
علاوه بر آن رخدادهای آشکار اعم از خرابکاریها و ترورهای مختلف در ایران را سازماندهی و اجرا کردهاند؛ البته بیشتر آنها با همت مأموران گمنام امام زمان خنثی شده و راه به جایی نبردهاند، لذا این یک ضرورت است که صداوسیما در قالب داستانهای نمایشی وارد این موضوع مهم شده تا با توجه به حجم گسترده خرابکاری در بخشهای مختلف به مخاطبان آموزشهای لازم را بدهد.
سریال «شهباز» آخرین نسخه از میان مجموعههایی است که در سالهای اخیر در ژانر جاسوسی-معمایی ساخته شدهاند. اثری که از شبکه یک و پنج تهران در حال پخش است. گروهی از نیروهای امنیت سایبری به رهبری مأمور زبدهای به نام حسام در مأموریتی به اسم «شهباز»، سالها است به دنبال کشف هویت گرداننده اصلی شبکه ارغوان هستند. مجموعهای که برخلاف دیگر آثار نمایشی، بدون حاشیه روی موضوع روز یعنی فضای مجازی، آسیبها و امنیت آن قصه خود را پیش میبرد و مخاطب در روند سریال با اصول و قواعد امنیت شبکه و اطلاعات خود در اینترنت آشنا میشود.
ریتم شهباز کند و خستهکننده است
سریال شهباز داستانی جالب و متفاوت از سریالهای دیگر دارد، با این حال دارای ضعفهایی نیز هست که به علت پرمخاطب بودن نمیتوان از آن به سادگی عبور کرد و نیاز به تأمل دارد و آن اینکه ریتم سریال کند و خستهکننده است و گرههای ذهنی بیجواب برای مخاطب ایجاد میکند. برای مثال چرا در تنظیم دکور پایگاه مأموران امنیتی حالتی مانند قفس و شبکههای آهنی وجود دارد! همچنین از دیگر مشکلات سریال مفاهیم ارزشی آن است که دست کم در این مجموعه انتظار میرفت رعایت شود؛ ما نمیبینیم کسی نماز بخواند، در عوض همه زندگی متلاطمی دارند!
آنقدر سبک زندگی شخصیتها در «شهباز» غیرایرانی است که احساس میشود این مجموعه هم کپی شده از اثری هالیوودی باشد، چه آنکه زندگی خصوصی همه اعضای تیم دارای مشکلاتی است و هیچ کدام یک خانواده کامل و سالم و پرنشاط ندارند. حسام رئیس گروه (با بازی آرش مجیدی) تنها زندگی میکند و در غم فراق مادر و خواهرش که در کودکی در زلزله بم آنها را از دست داده به سر میبرد. مجید (با بازی رضا داوودنژاد) هم سالها پیش همسر و دو فرزندش را در سانحهای از دست داده و همچنان تنها زندگی میکند. فرزاد (با بازی علیرضا راد) با وجود میانسالی تازه ازدواج کرده و بدون فرزند است که او هم بر سر شغلش با همسرش مشکل دارد و در آخر میماند علیرضا (با بازی میلاد میرزایی) که از قرار جوانترین فرد تیم است. او هم درگیر عشق است، خانوادهاش هم با وجود تمکن مالی دو فرزندی هستند. هرچند خواهرش میخواهد نمک بریزد و خانواده را شاد نشان بدهد! این درحالی است که انتظار میرفت این گروه با تجربه و مذهبی که تقریباً موی سفید کردهاند، اگر به زندگی خصوصی آنها سری زده میشود خانوادههایی کامل و پر فرزند و با نشاط داشته باشند نه اینکه سوت و کور و تنها به سر ببرند. متأسفانه «شهباز» مانند سایر مجموعههای نمایشی هیچکدام از توصیههای مربوط به فرهنگسازی جمعیت را که اخیراً زیاد مطرح میشود با خود همراه ندارد. در این سریال هم مثل همه سریال ها، کودکان هیچ جایگاهی ندارند، حتی در ماجراهای حاشیهای مجموعه و زندگی قهرمانان؛ و خدایی که در این نزدیکی نیست!
البته در صداوسیما حتی در آگهیهای تبلیغاتی هم برخلاف یک دهه پیش دیگر حضور کودکان با نگاه تشویقی و نشاط فرزندآوری مطرح نیست، آنقدر که مصرفگرایی صرف و زندگی لوکس تبلیغ میشود در کنارش به ارزشهای دینی و مسئله فرزندآوری اهمیتی داده نمیشود، چه آنکه همه میدانیم رسانه ذائقه مردم را برای سبک زندگی مشخص میکند و بر مخاطب تأثیرگذاری دارد، مثلاً در «شهباز» میبینیم جوانهای مجرد مانند نجوا خانه مجردی و امکانات خوبی دارند یا اینکه دختر جوان مدام تا آخر شب لپتاپ به دست در کافیشاپ به سر میبرد که با وجود این ولخرجی آزادانه کار و درآمدش مشخص نیست. او را دختری جسور و باهوش نشان دادهاند که با عکس دوست مرحومش حرف میزند، اما دو رکعت نماز از او نمیبینیم که وقت تنهایی و ناراحتی با خدا ارتباط بگیرد؛ البته همان طور که سریال نشان میدهد چنین افرادی معمولاً در دام سرویسهای اطلاعاتی میافتند. در هرحال نباید از نظر دور داشت که خواسته و ناخواسته مجموعههای نمایشی برای مخاطب عام آموزشی هستند و بهتر است به نکات ارزشی و اعتقادی و اخلاق ایرانی اسلامی توجه شود. این سبک از سریالسازی که سنخیتی با فرهنگ ما ندارد و فقط قرار است ما را سرگرم کند (که البته همین کار را هم به درستی انجام نمیدهد) ذائقه جامعه ما را به کلی دگرگون میکند. راستی اینهمه اصرار بر حذف ارزشهای دینی در سریالهای تلویزیونی برای چیست؟
سایر اخبار این روزنامه
از شبهات مثل تحریمها فرصت بسازید
جوانانی در تراز انقلاب پرورش دهید
رهبر انقلاب بر پیکر همسر شهید آیتالله مطهری نماز اقامه کردند
پول کارهای نکرده در جیب مدارس!
دولت باید از ظرفیت خیرین در اجرای مصوبه مولدسازی استفاده کند
وعده انتقام جنایت نابلس از تلآویو
وضعیت تاریخی جنگ اوکراین در موازنه شرق - غرب
سفیر به جای اروپا به قم رفت!
سپاه و تصدیق وعده امام
فرود خونین بالگرد حامل وزیر در ورزشگاه بافت
جنگ ترسیم دنیای جدید یکساله شد
«شهباز»، نجات از تلههای امنیتی غرق در تلههای فرهنگی
جایزه «گوهرشاد» موسیقی فجر در دست افتخاری
خودروهای وارداتی در ایستگاه فروش